آموزشمسکن

برگ برنده شما در بازار پررقابت مسکن

29اکنون نام‌های زیادی در عرصه مشاوره املاک و مسکن مطرح است. طبق آمار بیش از صدهزار نفر در بازار مسکن کانادا مشغول مشاوره و داد و ستد هستند، شما فقط یکی از آنها هستید. چطور می‌توانید خودتان را در این بازار پررقابت مطرح کنید؟ ابزارهای مختلفی وجود دارد، تبلیغات، سرویس خوب، استفاده از ابزارهای بازاریابی و…

آنچه این مقاله به آن می‌پردازد یکی از اهرم‌های تمایز سازی است: آموزش.

شما با آموزش‌های جدید توانایی‌های جدیدی در کارتان خلق می‌کنید که شما را از دیگران متمایز می‌سازد. اما چه آموزش‌هایی؟
ناتالکا  فالکومر دانش‌اموخته حقوق است ولی در بازار مسکن فعالیت دارد و در زمینه‌های اموزشی مشاوره می‌دهد. او در این مطلب به این پرسش پاسخ می‌دهد.

من دیوانه یاد گرفتن‌ام. من همیشه در حال یاد گرفتن موضوعات مختلف و هنرها و حرفه‌های گوناگون هستم. بعضی‌ها این را برای من یک نقص شخصیتی جدی به حساب می‌آورند. مدام می‌پرسند: یک دوره آموزشی دیگر؟ یک انتخاب دیگر؟ تو اصلا تمرکز نداری! اوایل خیلی اذیت می‌شدم، اما حالا در مقابل نگاه‌های ملامت‌گر مقاوم شده‌ام. آنچه ملامت‌گران نمی‌دانند این است که آنچه آنها نقص من می‌بینند، درواقع برای من امتیازات بزرگی را به‌ارمغان آورده است.

یادگرفتن به من کمک کرده انضباط داشته باشم و قبل از هر کاری دیدگاه‌های مختلف را در نظر بگیرم و به من آموخته که پیدا کردن بهترین راه حل‌ها، تنها از طریق ارتباط با فکرهای مختلف در رشته‌های مختلف حاصل می‌شود. ظاهراً داوینچی و استیو جابز هم همین کار را کرده‌اند … البته قطعاً در سطحی بالاتر و نیز بهتر و عمیق‌تر از من.

یادگرفتن هر چیز تازه، چشم من را به امکان‌ها و فرصت‌های تازه‌ای باز می‌کند؛ چه هنگامی که از اشتباهات مربیان خود درس بگیرم و چه وقتی در دوره‌های آموزشی حرفه‌ای از دانش معلمانم استفاده می‌کنم.

اگر برایتان جالب است یک مثال می‌زنم: من توانستم یک روش کاملاً جدید و بهبود یافته برای ارائه خدمات حقوقی ایجاد کنم، فقط به این دلیل که علاوه بر مشاوره حقوقی، دوره‌های آموزشی فروش املاک و مستغلات و نیز مدیریت و تأسیس شرکت لیزینگ را گذرانده بودم. البته من نمی‌خواهم تجربه شخصی خودم را تعمیم بدهم و از آن یک اصل عمومی استخراج کنم.، اما وقتی می‌بینم دیگران هم تجارب مشابه من داشته‌اند احساس آرامش می‌کنم.

آموزش، ابزار پیشگامان زمانه

فراگیری و آموزش فرایندی است که همه انسان‌های بزرگ، از جمله چارلز داروین، موتزارت و هنری فورد و نیز همه‌ی انسان‌های پیشگام زمانه خودمان مثل ریچارد برانسون، پیترتیل و بیل گیتس هم برای موفق شدن انجام داده‌اند. همه آنها خیلی جدی باوردارند که برای موفقیت باید یاد بگیرند. البته شاید این یک حقیقت ساده و آشکار به‌نظر برسد، اما با این وجود عده کمی فقط به آن عمل می‌کنند.

شاید ما کار ساده‌ی یادگرفتن را درست به همین دلیل که ساده و معمولی است نادیده می‌گیریم. یادگرفتن هیجان انگیز نیست و نمی‌توان درباره آن «توییت» کرد و یا در فیس‌بوک به‌اشتراک گذاشت. خبری از افتخارات، پیروزی‌ها، حماسه‌ها و نوآوری‌های دگرگون‌کننده نیست. با توجه به این عدم جذابیت، تعجبی ندارد که ما وقتی درباره «بزرگان» حرف می‌زنیم، صرفاً روی افتخارات و دستاوردهای آنها تمرکز می‌کنیم و نه زحمت‌ها و جان‌‌کندن‌های آنها برای یادگرفتن.

به‌این ترتیب جای تعجب نیست که ما در تلاش‌ برای تکرار موفقیت‌ آدم‌های بزرگ همیشه با شکست روبرو می‌شویم. حقیقت این است که فرایند یادگیری یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد. ده‌ها سال طول می‌کشد تا ذهن یک انسان بزرگ آنقدر رشد کند که او را به طرف موفقیت‌های آینده هدایت کند.

چرا آدم‌های موفق سریال نگاه نمی‌کنند؟

شما چطور می‌توانید فروش خود را بالا ببرید؟ چطور می‌توانید رزومه خود را بهتر کنید و چگونه می‌توانید معاملات بیشتری انجام دهید؟ خیلی ساده است: باید از استادان معاملات املاک یاد بگیرید. این استادها مگر چه کاری انجام می‌دهند؟ آنها به‌طور مداوم مشغول یادگیری درباره این حرفه و نیز مطالعه درباره این هستند که چطور مهارت‌های‌شان را ارتقا دهند. آنها وقت خود را برای دیدن سریال‌های تلویزیونی تلف نمی‌کنند و درباره درآمد پایین خود، مشتری‌های ناسپاس و یا بی‌عدالتی زندگی غر نمی‌زنند.

استادها می‌دانند که هدف از یادگیری فقط این نیست که مدرکی بگیرند و روی دیوار آویزان کنند، هرچند اگر می‌خواهید خود را به عنوان یک پزشک، وکیل، یا کارگزار حرفه‌ای املاک معرفی کنید، این هم بسیار مهم و لازم است. من این نتیجه را از خود استادانی شنیدم که ابتدا به عنوان یک شاگرد، و بعدها به عنوان مشاور املاک و مستغلات در کانادا با آنها ملاقات داشته‌ام.

ارزش دوره‌های آموزشی

من از این استادان شنیدم که یادگرفتن به آنها کمک کرده تا موقعیت برجسته‌ای را در حرفه خود به‌دست بیاورند. تلاش برای گرفتن مدرک CRF یا Certified in Real Estate Finance و  FRI یا Fellow of the Real Estate Institute به آنها آموخته است که چگونه بازارهای پرسود را پیدا کنند و سپس به انحصار خود درآورند. آنها همچنین از اعضای REIC یاد گرفته‌اند که چطور توفان‌های اقتصادی را پیش‌بینی کنند. شما زمانی از دیگران متمایز می‌شوید که بتوانید بازار را تحلیل کنید، نه اینکه فقط از نرخ سود باخبر باشید.

آموزش مزیت‌های دیگری هم دارد. برای مثال، وقتی دانشجویان CLO قوانین مربوط به لیزینگ تجاری را یاد گرفتند دچار حیرت شدند. برخی از آنها سال‌ها در این حرفه بودند اما فقط وقتی که دنبال آموزش رفتند متوجه شدند که هم آنها و هم شرکت‌های‌شان تا چه اندزه در معرض دعاوی حقوقی قرار داشته‌اند. تنها در حین فرایند یادگیری بود که آنها متوجه شدند چرا برخی از کشمکش‌ها تبدیل به دادخواهی‌هایی پرهزینه می‌شود. حالا این دانش به آنها کمک خواهد کرد تا از خود در برابر اشتباهات، دادخواهی‌ها و شرمندگی‌های معمول محافظت کنند، چیزی که من بسیار شاهد آن بوده‌ام.

اشتباهات من یا اشتباهات دیگران؟

ما می‌توانیم از اشتباهات‌مان درس بگیریم، درست است و حق با شماست. اما من حرف مادر بزرگم را ترجیح می‌دهم، کسی که توانست در چالش‌هایی دشوارتر از سقوط سهام موفق شود. او بدون آنکه خیلی هم خودش را به دردسر  بیاندازد توانسته بود از عهده مشکلاتی مانند فقر، قحطی، تبعیض نژادی، تبعیض جنسیتی، جنگ و خشونت برآید. او می‌گفت: «آدم‌های ابله هیچوقت از اشتباهات‌شان چیزی یاد نمی‌گیرند، ولی آدم‌های معمولی چرا، آنها از اشتباهات‌شان درس می‌گیرند. اما آدم‌های واقعا باهوش، کسانی هستند که از اشتباهات دیگران درس می‌گیرند.»

منطقی هم هست – من نمی‌خواهم بدانم درگیر یک دادرسی شدن، بازسازی یک اعتبار از دست رفته (اگر واقعا بشود)، یا اعلان ورشکستگی چگونه است. بعضی‌ها این مسائل را «دردهای لازم برای رشد» یا بخشی از بازی‌های هیجان‌انگیز زندگی می‌دانند، اما من دردهای فیزیکی را دوست ندارم و حتی نمی‌توانم شهر بازی کانادا (سرزمین عجایب)را هم تحمل کنم. من ترجیح می‌دهم از دیگران یاد بگیرم.

آموزش سخت است و تعهد می‌خواهد

البته یادگرفتن به این آسانی‌ها هم نیست و اتفاقی به دست نمی‌آید؛ باید آن را آگاهانه انجام دهید و روی آن کار کنید. باید با شور و شوق دنبالش باشید و با پشتکار در آن مشارکت کنید.

راه درست برای یاد گرفتن را می‌توان در یک واژه خلاصه کرد: تعهد. شما باید خودتان را به یادگرفتن متعهد کنید. این بدان معنی است که مجبور خواهید بود کارهایی بکنید که زیاد برایتان خوش‌آیند نیست، مثلاً‌ باید صبح زود بیدار شوید، برای دیدن بچه گربه‌ها در یوتیوب وقت کمتری بگذارید، و کارهایی بکنید که هیچ کس از آن باخبر نمی‌شود. برای یاد گرفتن باید گوش بدهید، مطالعه کنید، در سکوت نگاه کنید، صبح زود و شبها تا دیر وقت بیدار باشید، به کلاس بروید و تمرین کنید. بعد از اینکه چندین و چند سال را اینگونه صرف یاد گرفتن کردید، آن‌وقت تجربه‌های دلپذیر و دانش لازم  برای انجام کارهای قابل «توییت کردن» خواهید داشت. در آن زمان است که دیگران خواهند فهمید شما چه اندوخته‌های گران‌بهایی دارید.

ما بعد از طی کردن فرایند یادگیری، اعتماد به نفس بیشتری خواهیم داشت، مفاهیم به ظاهر ناهمسان را برای یافتن فرصت‌های جدید به هم پیوند خواهیم داد و شهامت بیشتری برای فعالیت‌های‌مان خواهیم داشت.

وقتی این نتایج و موفقیت‌های بعد از آن را ببینید، آن وقت به یاد گرفتن اعتیاد پیدا می‌کنید.

ناتالکا فالکومرناتالکافالکومر

فارغ‌التحصیل حقوق، کارشناس امور املاک و مشاور آموزشی

ناتالکا فالکومر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟