پدرام ناصح پدرام ناصح
اخبارتحصیل در کانادا

از زندگی مرفه در بنگلادش تا یخچال خالی در کانادا؛ روایت رسانه دولتی CBC News از زندگی یک دانشجوی خارجی در کانادا

بهروز سامانی بهروز سامانی

دانشجویان خارجی که برای تحصیل به کانادا می آیند، داستان‌های مختلفی دارند. رسانه دولتی CBC News کانادا در گزارشی به داستان زندگی یکی از این دانشجویان پرداخته است. شما در ادامه بخش‌هایی از این گزارش را می‌خوانید.

هوای سرد ساسکاچوان پوستش را می‌سوزاند و ایستادن در ایستگاه اتوبوس با انگشتانی یخ‌زده، او را وادار به تفکر می‌کرد. آیا ترک زندگی مرفه در بنگلادش و آمدن به کانادا ارزشش را داشت؟

محمد عقیب حسین Mohammad Akib Hossain در یک خانواده مرفه در بنگلادش بزرگ شده و هیچ‌گاه در زندگی سختی نکشیده بود.

صبحانه او هر روز روی میز آماده بود و با ماشین شخصی به مدرسه می‌رفت. اما اشتیاق به استقلال و زندگی در کشوری پیشرفته، او را به کانادا کشاند.

به گزارش CBC News، در سال ۲۰۲۱، او ۱۹ سال زندگی‌اش را در دو چمدان جا داد و به کانادا آمد. اما واقعیت زندگی دانشجویی در کانادا چالشی متفاوت بود.

او که هرگز نگران حمل‌ونقل نبود، حالا باید در کولاک‌های ساسکاچوان به دنبال اتوبوس می‌دوید. به جای صبحانه آماده، حالا در فروشگاه‌ها ایستاده و قیمت‌ها را از دلار کانادا به تاکای بنگلادش تبدیل می‌کرد تا ببیند توان خرید دارد یا نه.

او برای تامین مخارجش در کنار تحصیل، شغلی با حداقل دستمزد در اتحادیه دانشجویی گرفت.

بین ۱۰ ساعت کار هفتگی و درس خواندن، زمانی برای خودش باقی نمی‌ماند، اما به والدینش چیزی نمی‌گفت تا نگران نشوند.

یک روز صبح در ایستگاه اتوبوس، دختری کوچک را دید که در برف بازی می‌کرد، اما ناگهان روی یخ سر خورد و افتاد. بلافاصله والدینش به کمکش شتافتند. اما عقیب می‌دانست که در این سرزمین جدید، اگر زمین بخورد، کسی برای بلند کردنش نخواهد بود. او باید خودش روی پای خود بایستد.

در گزارش CBC News آمده است که این طرز فکر، زندگی او را تغییر داد. شروع به انجام کارهای داوطلبانه کرد و با افراد مختلفی آشنا شد که مانند خودش مهاجر بودند.

در سال گذشته، او در برگزاری مراسم معارفه دانشگاه رجاینا برای بیش از هزار دانشجوی بین‌المللی نقش داشت.

شش ماه بعد، دختری از جنوب آسیا به او نزدیک شد و گفت: «ممنونم برای کاری که انجام دادی. تو باعث شدی در روز معارفه احساس کنم در خانه هستم.»

عقیب حتی یادش نمی‌آمد که با او صحبت کرده باشد، اما تاثیر کارش را در چشمان آن دختر می‌دید.

امروز، او دیگر آن فردی نیست که به کانادا آمد و همیشه مورد حمایت قرار می‌گرفت. حالا کسی است که از دیگران حمایت می‌کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟