پدرام ناصح پدرام ناصح
مسکنزندگی در کانادا

یک سبک جالب زندگی مردی که زندگی در ون را به آپارتمان ترجیح داد

انتخاب سبک زندگی متفاوت و خلاف جهت آب شنا کردن، جرات و جسارتی می‌خواهد که شاید هر کسی نداشته باشد. اما فلورنت کونتی از پس آن برآمده است

بهروز سامانی بهروز سامانی

فکر کنید روزی ۸ ساعت کار می‌کنید و عصرها خسته و کلافه، مجبورید به خانه‌ای برگردید که نیمی از حقوق‌تان را بابت اجاره آن از دست می‌دهید. تازه باید بقیه پولتان را هم خرج سر و وضعتان و کلی چیزهای دیگر بکنید تا از نظر دیگران آدم موجهی به نظر برسید.

این داستان زندگی خیلی از آدم‌هاست که اتفاقا اصلا از آن راضی و خوشحال نیستند اما شرایط یا جرات تغییر وضعشان را ندارند.


Florent Conti هم از همین دسته آدم‌ها بود، اما از یک‌جایی به بعد تصمیم گرفت همه چیز را رها کند و به دل جاده بزند. چون دوست نداشت یکی از صبح‌های ۴۵ سالگی از خواب بیدار شود و ببیند از خودش و زندگی‌اش متنفر است. ماجرای زندگی او در یک ون و خوشحالی‌اش از این زندگی آزاد حتما برای شما هم جالب است.

بحران میانسالی را فراموش کنید. Florent Conti که ۲۶ سال دارد در بحبوحه‌ بحران سنین جوانی است و احساس خوشبختی هم می‌کند. او که این روزها در یک ون زندگی می‌کند، می‌گوید وقتی در آپارتمان زندگی می‌کرد نیمی از حقوقش را بابت اجاره خانه می‌داد.

آقای کونتی که در سال ۲۰۱۲ از دانشگاه مک‌گیل مدرک لیسانس BA در رشته‌ علوم سیاسی و مطالعات کانادایی گرفته است، دوران بزرگسالی‌ خود را مانند بسیاری دیگر از افراد آغاز کرد و به عنوان روزنامه‌نگار و ویرایشگر ویدئو، در یک شغل ثابت از ساعت ۹ صبح تا ۵ بعدازظهر در تورنتو، مشغول به کار شد.

او گرچه توانست ارتقای شغلی هم پیدا کند، اما خیلی زود دچار سرخوردگی شد.

ترجیح بی ثباتی شغلی به شغل ثابت

آقای کونتی که ۴۷ هزار دلار در سال درآمد داشت ولی اجاره‌های سربه‌فلک‌کشیده‌ تورنتو را در نظر نگرفته بود، می‌گوید: «من نیمی از حقوقم را بابت اجاره می‌دادم. کم کم به این نتیجه رسیدم که چون نه وام مسکنی دارم و نه بدهی‌ و نه فرزندی، احتمالا برای من بهتر آن است که به جای آنکه شغل ثابتی داشته باشم و درآمد آن را بابت اجاره بدهم و محیط مسموم محل کار را تحمل کنم، بی‌ثباتی شغلی را بپذیرم و با آزادی بیشتری زندگی کنم. مصرف‌گرایی چندان با حس و حال من جور در نمی‌آمد».

ماجراهای انتخاب زندگی در یک ون

به این ترتیب، آقای کونتی اوایل سال جاری از شغلش استعفا داد و به یک ون نقل مکان کرد. او در این باره می‌گوید: «همه‌ وسایلم را در Kijiji فروختم. یک ون کمپر مدل ۱۹۹۷ پیدا کردم و از آپارتمانم در خیابان دنفورث بیرون آمدم. از ماه مارچ در ون زندگی می‌کنم. فقط می‌خواهم ویدیو بسازم و داستان زندگی آدم‌ها را کشف کنم».

زندگی در ون با ایده‌آل‌های او سازگاری دارد. آقای کونتی که تمام مدت در سفر است و به صورت قراردادی در نقاط مختلفی از سراسر کانادا کار می‌کند، می‌گوید: «هرگز در تمام عمرم، به این خوبی نخوابیده بودم».‌

او هر بار، دو تا سه‌ شب را در پارکینگ‌های وال‌-مارت یا در زمین‌های سلطنتی می‌گذراند، آب مورد نیاز خود را از ایستگاه‌های پمپاژ آب تامین می‌کند و همیشه در جستجوی وای‌فای خوب است.

یک زندگی ساده و بی حاشیه

زندگی آقای کونتی ساده و بی‌پیرایه است.‌ او خیلی از مواقع پاستایی را که روی اجاق گاز پروپان‌اش درست می‌کند، می‌خورد، مصرف شرابش را پایین آورده است و بیرون غذا نمی‌خورد. او روی نیمکتی که به تختخواب تبدیل می‌شود، می‌خوابد. البته، خوابیدن روی این تخت‌خواب برای کسی که ۶ فوت و ۳ اینچ قد دارد، چندان هم آسان نیست. او به جای استفاده از کارت اعتباری،‌ خریدهایش را نقدی انجام می‌دهد و به ندرت لباس می‌خرد.

آقای کونتی می‌گوید: «مادامی که بتوانم حداقل درآمد مورد نیازم را داشته باشم، از پس هزینه‌هایم بر می‌آیم. هر چه بیشتر داشته باشید، مسئولیت‌های شما هم بیشتر می‌شود. برایم واقعا جالب است که میل به راحت بودن چه اندازه می‌تواند آرمان‌های انسان را سست کند».

دردسرهای این نوع زندگی

اما این سبک زندگی دردسرهای خودش را هم دارد. آقای کونتی حساب‌های RRSP (حساب‌های پس‌انداز بازنشستگی) خود را نقد کرده است و هنگامی که از شغلش استعفا داد، گزینه‌های سهام خود را نیز از دست داد. او همیشه در جستجوی شغل‌های کوتاه‌مدت است و تایید می‌کند که وقتی همیشه در حال سفر هستید، قرار گذاشتن هم دشواری‌های خود را خواهد داشت.

او در این باره خاطرنشان می‌کند: «گاهی دوستانم را می‌بینم که سبک زندگی توام با امنیتی دارند و رابطه‌هایشان سر جای خودش است و بالاخره در شغل‌شان در حال پیشرفت هستند؛ ولی از تجربه‌های گذشته‌ام درس گرفته‌ام که همه‌ این چیزها ممکن است ناگهان خاتمه پیدا کند».

و اینگونه است که جاده تو را به خود می‌خواند. آقای کونتی می‌گوید: «هرگز فکر نمی‌کردم که زندگی در ون برای من مناسب باشد. اما ترجیح می‌دهم به این شکل زندگی کنم، تا اینکه یک روز در ۴۵ سالگی از خواب بیدار شوم و احساس کنم که از زندگی‌ام نفرت دارم».

نگرانی برای پیدا کردن شغل پاره وقت

مهمترین نگرانی مالی او پیدا کردن شغل پاره‌وقت است و بیان می‌کند: «ماه آینده مقداری کار دفتری انجام خواهم داد. برای دسامبر و ژانویه هم یکی دو قرارداد دارم. هنوز دارم خودم را با کار آزاد تطبیق می‌دهم. تصمیم ندارم این یکی دو سال اول پس‌انداز کنم».

هزینه‌های یک ماه مردی که در ون زندگی می‌کند

هزینه‌های معمول آقای کونتی در طی ماه به شرح زیر است:

– صفر دلار برای اجاره

«قیمت کمپر من به اندازه‌ اجاره‌ یک سال آپارتمان یک خوابه‌ای در تورنتو است. ولی همزمان خانه‌ من هم هست. خانه جایی است که ماشین‌تان را پارک می‌کنید».

– ۴۰ دلار برای اجاره‌ انبار

«از U-Haul خواستم که کوچک‌ترین انبارشان را در اختیار من بگذارند. هنوز یکی دو جعبه از لوازم و لباس‌های ورزشی دارم و فکر کردم شاید زمانی به آنها احتیاج پیدا کنم، ولی می‌دانم که بالاخره آنها را می‌بخشم. تمیزکاری فرایندی دائمی است».

– ۳۵۰ دلار برای خواروبار

«من مقدار زیادی پاستای شکم‌پر از Pesto، No Frills و Veggies می‌خورم. چون آن اجاق گاز پروپان را دارم، آزادم که هر چیزی را بپزم».

– ۵۰ دلار برای بیرون غذا خوردن

«معمولا بیرون غذا نمی‌خورم. ترجیح می‌دهم پول آن را صرف رفتن به کافی‌شاپ کنم تا بتوانم کارهایم را هم آنجا انجام بدهم».

– ۲۰ دلار برای الکل

«گهگاهی یک بطری شراب خوب برای خودم می‌خرم».

– ۱۵ دلار برای قهوه

«معمولا وقتی که نیاز به وای‌فای خوب از استارباکس داشته باشم، یک فنجان قهوه‌ معمولی می‌گیرم».

– ۹۰ دلار برای طرح تلفن همراه

«من از خط Bell استفاده می‌کنم که مزخرف است، ولی به آن نیاز دارم؛ چون ممکن است در وسط یک ناکجاآباد گم شوید».

– ۷۰ دلار بیمه‌ اتومبیل و ثبت اتومبیل
– صفر دلار برای لباس

«آن موقع که شغل متعارفی داشتم با خرید کردن‌های فراوان و بی‌فایده، یک خروار لباس داشتم اما همه را از طریق Kijiji دادم رفت. یک جفت پوتین ‌Blundstone دارم که هفت سال پیش آن را خریده‌ام و همیشه پایم می‌کنم».

– ۱۲۰ دلار برای بنزین

«من با یک باک پر بنزین، ۸۰۰ کیلومتر می‌روم».

– ۱۲ دلار برای لباسشویی

«من در مورد لباس و همچنین آب، تا ۱۲ روز می‌توانم به صورت خوداکتفا زندگی کنم».

– ۷ دلار برای پروپان

«پروپان تامین کننده‌ انرژی آشپزخانه‌ من است»‌.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟