
فهرست مطالب
مارک کارنی نخست وزیر جدید کانادا، هم خودش و هم شرایطی که در آن به قدرت رسیده، بسیار ویژه است. او نهتنها نخستین نخستوزیر کاناداست که هرگز در انتخابات پیروز نشده، بلکه در میانه یک بحران اقتصادی سنگین و جنگ تجاری با دونالد ترامپ، باید با فاصله کمی انتخابات برگزار کند، خود را به مردم معرفی کند و نظر آنها را جلب کند. این وضعیتی است که تاکنون هیچ نخستوزیر تازهکاری در کانادا تجربه نکرده است.
آقای Campbell Clark روزنامهنگار باسابقه در بخش سیاسی روزنامه Globe and Mail کانادا به چالشهایی پرداخته که آقای کارنی این روزها با آنها روبروست.
در بخشهایی از این مقاله آمده است:
بحرانهای چندلایه؛ سیاست در دوران بیثباتی
کانادا در حال ورود به یک انتخابات زودهنگام است که چند ماه پیش، لیبرالها در آن تقریباً شکستخورده محسوب میشدند. اما تحولات اخیر، ورق را تا حدودی برگردانده است:
- جنگ تجاری با آمریکا: ترامپ با اعمال تعرفههای جدید علیه کانادا، اقتصاد کشور را تحت فشار قرار داده و حتی در برخی از اظهارات خود از احتمال ضمیمه کردن کانادا به آمریکا صحبت کرده است.
- ناامنی اقتصادی: هزینههای زندگی همچنان یکی از دغدغههای اصلی رأیدهندگان است و بسیاری از آنها احساس میکنند که دولت لیبرال مسئول این بحران است.
- تغییرات سریع در دولت: کارنی در کمتر از یک هفته، دولت را از ترودو تحویل گرفت، کابینه را تشکیل داد و حالا باید برای انتخابات آماده شود.
این حجم از بحران در یک دوره انتقالی بیسابقه است و فشار زیادی بر نخستوزیر جدید وارد میکند.
ویژگیهای خاص کارنی؛ آیا او آماده این نبرد است؟
مارک کارنی را بسیاری به عنوان یک مدیر بحران جهانی میشناسند، اما آیا او یک سیاستمدار توانمند هم هست؟
ویژگیهای کلیدی او که میتواند هم مزیت و هم چالش باشد، شامل موارد زیر است:
- مدیر اقتصادی برجسته: مارک کارنی سابقه ریاست بر بانکهای مرکزی کانادا و انگلستان را دارد. در دوران بحران مالی ۲۰۰۸، توانست اقتصاد کانادا را باثبات نگه دارد. اما برخی منتقدان میگویند که مدیریت بحران اقتصادی و هدایت یک کشور در شرایط بحران سیاسی، دو مهارت کاملاً متفاوت هستند.
- سیاستمداری که سیاستمدار نیست: برخلاف نخستوزیران قبلی، کارنی هیچ تجربهای در رقابتهای انتخاباتی ندارد. او به عنوان رئیس بانک مرکزی، در جلسات G7 و G20 حضور داشته، اما هرگز با رأیدهندگان، کمپینهای خیابانی یا مناظرات مستقیم با رهبران مخالف روبهرو نشده است. این مسئله میتواند در مبارزه با Pierre Poilievre، رهبر حزب محافظهکار که یک سخنران قدرتمند و چهرهای مردمی است، نقطهضعف بزرگی باشد.
- تصمیمگیری سریع و قاطع: کارنی در دوران فعالیت خود در بانکهای مرکزی، به عنوان مدیری دقیق و سختگیر شناخته میشد که از افراد تیمش انتظار داشت نظراتشان را صریح و شفاف بیان کنند. او معمولاً جلسات را بهصورت گردشی مدیریت میکرد و از همه حاضرین میخواست دیدگاهشان را مطرح کنند. با این حال باید گفت اگرچه این سبک مدیریتی میتواند در کابینه دولت کارآمد باشد، اما در کارزار انتخاباتی، نیاز است که احساسات مردم جلب شود.
- سرگذشت یک مهاجر موفق: او در یک خانواده ایرلندی- کانادایی در نواحی شمالی کانادا به دنیا آمد، اما تحصیلاتش را در دانشگاه آکسفورد ادامه داد. سابقه تحصیلی و شغلی او در سطح بینالمللی باعث شده که تصویر یک اقتصاددان نخبه از او شکل بگیرد، اما این ممکن است فاصله او را با مردم عادی که درگیر بحران هزینههای زندگی هستند، بیشتر کند.
چالشهای کلیدی در برابر او
- مقابله با ترامپ بدون اینکه او را تحریک کند: یکی از مهمترین وظایف کارنی، مدیریت روابط با دونالد ترامپ است که اخیراً لحن خود را علیه کانادا تندتر کرده است. برخلاف جاستین ترودو که در دوره اول ترامپ تلاش کرد با او مماشات کند، کارنی باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد رویارویی مستقیم داشته باشد یا با دیپلماسی آرام پیش برود.
- رقابت با محافظهکاران در میدان افکار عمومی: Pierre Poilievre از سال ۲۰۲۲ تاکنون در نظرسنجیها پیشتاز بوده و بهویژه میان طبقه متوسط و کارگران محبوب است. او کارنی را به اولویت دادن به منافع خودش نسبت به کاناداییها متهم کرده است. بهعنوان مثال، انتقال دفتر مرکزی شرکت Brookfield Asset Management از تورنتو به نیویورک در زمانی که کارنی رئیس هیئتمدیره آن بود، حالا به ابزاری برای حمله به او تبدیل شده است.
- بحران هزینههای زندگی و چالش جلب رأیدهندگان: بسیاری از کاناداییها از تورم بالا، افزایش نرخ بهره و هزینههای بالای مسکن نگران هستند. اگرچه کارنی در مدیریت بحرانهای اقتصادی تجربه دارد، اما آیا او میتواند به رأیدهندگان نشان دهد که زندگی روزمرهشان را بهتر خواهد کرد؟
- مواجهه با موج ملیگرایی محافظهکاران: Poilievre و تیمش سعی دارند با نشان دادن کارنی بهعنوان یک اقتصاددان نخبه و بریده از مردم، خود را بهعنوان مدافع طبقه کارگر و کاناداییهای عادی معرفی کنند. آیا کارنی میتواند در برابر این موج ایستادگی کند؟
نتیجهگیری: آیا کارنی میتواند این بحران را به فرصت تبدیل کند؟
انتخابات پیش رو نهتنها درباره آینده دولت لیبرال، بلکه درباره مسیر کلی کانادا در دورهای بحرانی است. اگر کارنی بتواند از مهارتهای مدیریتی خود برای ایجاد حس اطمینان در مردم استفاده کند، ممکن است رأیدهندگان را متقاعد کند که او گزینه بهتری نسبت به Poilievre است. اما اگر نتواند از پس مبارزات انتخاباتی برآید، شاید خیلی زود به نخستوزیری تبدیل شود که دولتی مستعجل داشت.