نقشه راه مشاوران وام و املاک در سال ۲۰۲۶؛ چگونه از بازار حذف نشویم؟

فهرست مطالب
یک سال دیگر هم رو به پایان است و بار دیگر، دهها هزار مشاور املاک وام در سراسر کانادا با نگرانی به ژانویه نگاه میکنند؛ انگار قرار است دکمهای جادویی باشد که همهچیز را ریست کند. اما واقعیت این است که چنین دکمهای وجود ندارد.
اگر سال ۲۰۲۵ یک درس مهم به ما داده باشد، این است: بازار قرار نیست شما را نجات بدهد. تشکیلات رسمی املاک هم همینطور. هوش مصنوعی هم بههیچوجه.
پس چه چیزی نجاتتان میدهد؟
ذهنیت شما، اخلاق کاری شما، حرفهایگری شما، تمایلتان به سرمایهگذاری روی خودتان و تواناییتان برای تغییر و تطبیق.
اما آدمهای زیادی در این صنعت حاضر نیستند این حرفها را بشنوند؛ و دقیقا به همین دلیل است که بسیاری از آنها باید از این حرفه کنار بروند.
صنعت بیشازحد شلوغ شده و این به حرفهایها آسیب میزند
بیپرده بگوییم: صنعت ما پر شده از افرادی که اساسا نباید از اول وارد آن میشدند.
- کسانی که تماسها را جواب نمیدهند.
- کسانی که قراردادها را بلد نیستند.
- کسانی که فکر میکنند بازاریابی یعنی یک آگهی بگذارند و دعا کنند.
- کسانی که با رویای «سریع پولدار شدن» وارد این کار میشوند و وقتی خیالشان فرو میریزد، بازار را مقصر میدانند.
این مشاوران بیخطر نیستند. خنثی هم نیستند. آنها بهطور خیلی جدی و فعالی به اعتبار کل این حرفه آسیب میزنند.
- به همین دلیل است که بعضی مصرفکنندهها میپرسند: «اصلا چرا به مشاور املاک نیاز دارم؟»
- به همین دلیل است که بروکریهای تخفیفی رشد میکنند.
- به همین دلیل است که حرفهایگری زیر سوال میرود.
و به همین دلیل است که مشاوران خوب، آنهایی که زحمت میکشند، یاد میگیرند و کنار مشتری میایستند، مجبورند در یک زمین بازی با کسانی رقابت کنند که این صنعت را یک سرگرمی میبینند.
وقت یک پاکسازی است. نه از سر کینه. نه از روی خودخواهی. بلکه چون آینده این صنعت وابسته به جدا کردن حرفهایها، از کسانی است که فقط ادعا دارند.
آنچه همه میبینند، اما کمتر دربارهاش حرف میزنیم
بیایید یک واقعیت روشن را نادیده نگیریم: موج گلایهها در فضای آنلاین، درگیریهای درونصنفی و حملههای علنی میان مشاوران و انجمنها، دارد به نقطهای میرسد که برای افکار عمومی آزاردهنده است.
هر بار که یک «چهره سرشناس در صنعت»، به یک هیات، سازمان یا انجمن دیگر حمله میکند، هر بار که مشاوران زیر پستها به هم طعنه میزنند، یا رسانهها یک رسوایی دیگر از املاک سازمانیافته را پوشش میدهند، اعتماد عمومی کمی بیشتر فرسوده میشود.
فکر میکنید صاحبان خانهها اینها را نمیبینند؟
فکر میکنید خریدار یا فروشنده معمولی این صحنهها را دنبال نمیکند و با خودش نمیگوید: «چرا باید دهها هزار دلار به این آدمها پول بدهم تا خانهام را بفروشند؟»
این حجم از منفیگرایی، از یک مشاور علیه دیگری، از یک بروکری علیه بروکری دیگر و حتی از بالا به پایین، به اعتبار جمعی ما ضربه میزند. تعجبی ندارد که مردم ارزش ما را زیر سوال میبرند؛ خودمان داریم این کار را میکنیم.
مشاوری که بهجای تقویت ارزش واقعی کاری که ارائه میدهد، وقتش را صرف غر زدن میکند، ناخواسته به بخشی از مشکل تبدیل میشود. بدون هیچ اما و اگر.
میخواهید واقعا حرفهای باشید؟ پس مثل حرفهایها رفتار کنید. یعنی:
- طرح علنی اختلافهای حرفهای به اعتماد عمومی آسیب میزند. انرژی خود را صرف ارتقای آگاهی مشتریان کنید، نه خدشهدار کردن تصویر صنعت.
- از تصمیمها و رویکردهایی که به نفع اعضا و اعتبار حرفهای صنعت است حمایت کنید. اگر تصمیمی درست نیست، آن را نقد کنید؛ اما مسئولانه و سازنده، نه با دعواهای سیاسی و شخصی.
- از اعتبار حرفهتان محافظت کنید. اگر ما تصویر خودمان را اصلاح نکنیم، مصرفکنندگان راههای جایگزین پیدا میکنند؛ که همین حالا هم کردهاند.
- اتحاد یعنی با هم برای بهتر شدن صنعت بجنگیم، نه علیه هم.
تصمیمهای مدیریتی نادرست، بخشی از مساله هستند
این مشکل فقط در سطح بازار نیست؛ بخشی از آن از بالا میآید.
در املاک سازمانیافته، رهبرانی هستند که تصمیمهایی میگیرند که بیشتر به نفع خودشان است تا اعضا.
هیاتها و انجمنهایی که دههها در گذشته ماندهاند.
سیاستهایی که برای حفظ کنترل طراحی شدهاند، نه پیشرفت حرفه.
مدیرانی که از «آینده املاک» حرف میزنند، بدون اینکه حتی یکبار با کسانی که واقعا در خط مقدم کار میکنند مشورت کنند.
در این میان، کسانی که در میدان هستند، کسانی که مذاکره میکنند، معامله میبندند و با مشتری حرف میزنند، تنها رها شدهاند تا خودشان راهشان را پیدا کنند.
این شکاف بین رهبری و واقعیت هر روز عمیقتر میشود. اگر ادامه پیدا کند، صنعت فقط دچار رکود نمیشود؛ از هم میپاشد.
املاک از پایین به بالا شکست نمیخورد؛ از بالا به پایین فرو میریزد، وقتی صاحبان قدرت گوش نمیدهند و افراد حاضر در میدان هم مطالبه بهتری ندارند.
بزرگترین مشکل: خیلیها فکر میکنند همهچیز را بلدند
بیایید درباره ذهنیت حرف بزنیم.
میدانید بزرگترین تفاوت بین مشاورانی که میدرخشند و آنهایی که فقط دوام میآورند چیست؟
- برندگان میدانند همهچیز را نمیدانند، پس مدام یاد میگیرند.
- مشاوران در حال تقلا فکر میکنند همهچیز را بلدند، پس یاد نمیگیرند.
خیلیها با خودشان میگویند:
- «من به کوچینگ نیاز ندارم.»
- «آموزش لازم ندارم.»
- «همهچیز را میشود رایگان گوگل کرد.»
- «سیستم لازم ندارم.»
- «خودم بلدم. درستش میکنم.»
نه، بلد نیستید.
اگر روی تقویت مهارتها، گسترش دانش کسبوکارتان یا بهبود سیستمها سرمایهگذاری نکردهاید، «صرفهجویی» نمیکنید؛ دارید پولی را از دست میدهید که هنوز بهدست نیاوردهاید.
این صنعت با سرعت بالایی تغییر میکند و نمیتوان فقط با عادتهای قدیمی در آن دوام آورد. کسانی که حاضر به تغییر نیستند، همانهایی هستند که باید کنار بروند.
خبر خوب هم هست؛ اگر حاضر باشید کار کنید
حالا نوبت کسانی است که باید در این صنعت بمانند.
- مشاورانی که کار را جدی میگیرند
- حرفهای رفتار میکنند
- ارتباط منظم با مشتری دارند
- پیگیری را رها نمیکنند
- روی مهارتها و دانش خود سرمایهگذاری میکنند
- میخواهند برای مشتریانشان نتیجه بهتر بسازند
- و برای خانوادههایشان آینده باثباتتری فراهم کنند.
آینده صنعت املاک متعلق به همین گروه است. چون درست در دورههایی که افراد ناآماده دچار اضطراب میشوند، این مشاوران در حال برنامهریزی هستند. وقتی بعضیها دنبال مقصر میگردند، آنها مشغول ساختن و اصلاح کردناند. و زمانی که بازار پر از هیاهو و حاشیه است، با تمرکز بر کار حرفهای، از دیگران فاصله میگیرند.
و اصل ماجرا همینجاست: سال ۲۰۲۶ به امید و انتظار پاداش نمیدهد؛ به آمادگی و برنامهریزی پاداش میدهد.
بیایید واقعا آماده شویم؛ یک برنامه عملی
این چند روزی که به پایان سال مانده، وقت استراحت نیست؛ وقت طراحی کامل سال ۲۰۲۶ است. و این یعنی که نه در ژانویه، وقتی بازار بیدار شد. همین حالا.
برنامهریزی واقعی کسبوکار یعنی:
اول – بررسی عددها به شکل
نه حس و حال. نه حدس. درآمد واقعی، هزینه واقعی، بازگشت سرمایه واقعی. اگر ندانید پولتان از کجا میآید، نمیتوانید رشد کنید.
دوم – ساختن بودجه بازاریابی
بازاریابی انتخابی نیست. اکسیژن است. بر اساس دادههای سال قبل، پول واقعی کنار بگذارید برای:
- ارتباط با دیتابیس
- تولید محتوای اجتماعی، محتوایی که در شبکههای اجتماعی منتشر شود و با هدف آموزش، اطلاعرسانی و اعتمادسازی، ارتباط حرفهای با مخاطب را حفظ کند.
- تولید لید
- ساخت برند
- رویدادهای کامیونیتی
و بعد به آن ماهبهماه پایبند بمانید، نه «وقتی بازار بهتر شد».
سوم – طراحی برنامه بازاریابی
- پیام شما چیست؟
- مخاطبتان کیست؟
- در کدام پلتفرمها حاضر میشوید؟
- هر چند وقت یکبار؟
یادتان باشد، ثبات همیشه از خلاقیت جلوتر است. برای گرفتن سهم بازار، باید اول در ذهنها جا بگیرید.
چهارم – تعریف اهداف کاری و شخصی
شما فقط یک کسبوکار نمیسازید؛ دارید یک زندگی طراحی میکنید. پس باید اهداف Goals خود را در این موارد مشخص کنید:
- اهداف تولید
- اهداف درآمد
- اهداف سبک زندگی
- اهداف سلامتی
- اهداف رابطهها
و بعد زمانتان را بر همان اساس تنظیم کنید.
پنجم – ترسیم اقدامات روزانه
هدفهای بزرگ مهم نیستند؛ این اقدامات روزانه هستند که اهمیت دارند. هر روز چه کارهایی باید انجام بدهید؟
- تماسها
- پیگیریها
- یافتن مشتریان بالقوه Prospecting
- ارتباط با دیتابیس
- حضور آنلاین
اینجاست که برندگان از مدعیان جدا میشوند.
سال ۲۰۲۶ از آن کسانی است که آماده هستند
برای زنده ماندن و پیشرفت، این صنعت به حرفهایهایی نیاز دارد که استانداردها را بالا ببرند، نه افرادی که فقط به حداقلها بسنده میکنند.
اگر این متن را میخوانید و سرتان را به نشانه تایید تکان میدهید، تبریک؛ شما در سمت درست خط ایستادهاید.
و اگر بخشی از این مقاله کمی آزارتان داد؟ عالی است. رشد فقط وقتی اتفاق میافتد که حقیقت به عصب بزند. سال بعد میآید، چه آماده باشید چه نه.
سوال این است: شما جزو مشاورانی خواهید بود که فقط دوام میآورند، یا جزو حرفهایهایی که بازار را در دست میگیرند؟
انتخاب با خودتان است.
برای شما و خانوادهتان تعطیلاتی شاد و امن آرزو میکنم و بهترینها را برای سال پیشرو.
درباره David Greenspan نویسنده:
David Greenspan مدیرعامل و بنیانگذار شرکت #MindShare101 است؛ شرکتی که در حوزه بازاریابی املاک، کوچینگ حرفهای و توسعه کسبوکار فعالیت میکند. او بیش از ۱۷ سال سابقه فعالیت حرفهای دارد و در این مدت با مشاوران املاک، بروکرها و مدیران کسبوکارهای مختلف برای بهبود فرآیندهای بازاریابی و توسعه پایدار فعالیتهایشان همکاری کرده است.
او در ریچموندهیل انتاریو زندگی میکند.








