اخباربازارکارزندگی در کاناداگزارش ویژه

شش دلیل شکست در مصاحبه های استخدامی

وقتی شما برای یک کار درخواست می‌دهید، اینکه رزومه شما دیده شود و شما را برای مصاحبه دعوت کنند، تا حد زیادی بستگی به‌شانس دارد، اما اینکه شما در مصاحبه موفق شوید کار را به‌دست بیاورید، تا حد زیادی بستگی به‌خود شما دارد، به ظاهر شما، پاسخ‌های شما، رفتار شما و تا حد زیادی هم به زبان بدن شما که در کانادا خیلی اهمیت دارد.

پیتر هاریس در این مطلب به‌شش نکته می‌پردازد که اگر در حین مصاحبه انجام بدهید ممکن است احتمال استخدام شما را به‌صفر برساند. او سردبیر یکی از سایت‌های پرخواننده در زمینه بازار کار در کاناداست. پیتر ۱۵ سال که برای سایت‌های گوناگون در اینترنت می‌نویسد و موضوع کار در کانادا را در سایت‌های مانستر، مایکروسافت و یاهو پوشش می‌دهد.

این بار به سراغ یک داستان واقعی می‌رویم که در آن من تمام اشتباهات ممکن در یک مصاحبه را با هم انجام دادم. این داستان در مورد مصاحبه استخدامی من برای گرفتن شغل تولیدکننده محتوای وب در یک شرکت تازه تاسیس در حوزه فعالیت‌های انلاین و تلویزیونی می‌باشد. من قرار بود محتوای شبکه را برای تمام موارد مرتبط با مسافرت تولید کنم.

بنظر می‌آمد این شغلی پر از ماجرا، پر ازخلاقیت و بالقوه یک شغل رویایی باشد. من کاملا راجع به شرکت مربوطه تحقیق کرده بودم؛ در مورد ارتباطات خودم در صنعت گردش‌گری و همچنین دستاوردهایی که در زمینه تولید محتوا برای وب‌سایت داشتم، یادداشت‌هایی تهیه کرده بودم. کاملا آماده و مشتاق گرفتن این شغل بودم.

اما کمی بعد دیگر این طور نبود. نمی‌دانم چطور آن را توضیح دهم. فقط می‌دانم که در میانه مصاحبه همچنان که من داشتم به دور و برم نگاه می‌کردم، و آنها مشغول باز کردن وسائل و آماده کردن دفتر بودند، فهمیدم که دیگر این شغل را نمی‌خواهم.

اعضای تیم را می‌دیدم که با کلاه و شال گردن وریش و عینک های قاب مشکی و شلوارهای جین تنگ، خیلی شیک پوش و مرتب، انگار برای نوشیدن قهوه به کافی‌شاپ آمده اند. نه اینکه اینها مشکل خاصی باشد، بلکه فقط می‌دانستم که من نمی‌توانم با این محیط خودم را وفق دهم.

چیزی که من دنبالش بودم راه انداختن یک وب‌سایت ودرگیر کردن تعداد هرچه بیشتر مردم با آن بود که می‌دانستم از پس آن بر می‌آیم. اما واقعیت این بود که دیگر هیچ علاقه‌ای به‌انجامش نداشتم. اصلا نمی‌دانستم چرا آنجا هستم.

بنابراین وسط صحبتم ناگهان مکث کردم و دیگر ادامه ندادم. بلند شدم و دستم را به طرف مصاحبه کننده دراز کردم و از او بابت وقتی که در اختیار من گذاشته بود تشکر کردم؛ برایش آرزوی موفقیت کردم و خارج شدم. مصاحبه کننده کاملا جاخورده بود. احتمالا فکر می‌کرد من واقعا شغل را می‌خواهم، اما حتما چنان اشتباهات احمقانه ای کرده بودم که خودم هم مطمئنم کار را نخواهم گرفت و به عبارتی فرار را بر قرار ترجیح داده‌ام.

و حالا بشنوید از شش اشتباه بزرگی که من در مصاحبه انجام دادم و راه کارهای آن:

1️⃣ من شبیه اعضای دیگر تیم به نظر نمی‌آمدم. من برای مصاحبه کت و شلوار پوشیده بودم که البته درکل؛ کار بسیار درستی هم بوده است، اما در این مورد بخصوص؛ مصاحبه‌کننده من یک تی‌شرت پوشیده بود که مربوط به یک گروه پانکی محلی بود و نامش آن‌قدر غیرمعمول و بهتر بگویم توهین‌آمیز بود که حتی از بازگویی آن در اینجا معذورم.

بهتر است قبل از مصاحبه در مورد فرهنگ  و فضای محل کار تحقیق کرده و طرز پوشش خود را بر این اساس انتخاب کنید. در مورد من؛ اگر من خودم متوجه نمی‌شدم که چقدربا فضا متفاوتم؛ به احتمال زیاد خود مصاحبه‌کننده این احساس را نسبت به من داشت که من انتخاب مناسبی برای تیم‌شان نیستم.

2️⃣ من اشتیاق کافی برای این کار از خودم در مصاحبه نشان ندادم. کارفرمایان معمولا کسی را استخدام می‌کنند که واقعا مشتاق آن کارباشد.

شما باید نشان بدهید که چگونه می‌توانید با توانایی‌های منحصر به‌فردی که دارید می‌توانید به‌پیشرفت سازمانی که قرار است در آن استخدام شوید کمک کنید.

من در همین مصاحبه، تا قبل از اینکه از تصمیمم منصرف شوم، در حال اثبات این مساله بودم و تا نیمه راه را هم رفته بودم.

بطور خلاصه راه‌هایی که برای نشان دادن اشتیاق خود دارید عبارت است از:

  • ظاهرو لباس شما متناسب شرکت و موقعیت درخواستی آن باشد
  • در مورد شرکت اطلاعات زیادی داشته باشید
  • بتوانید فعالیت ها و اطلاعات مربوط به شرکت را ارزیابی و تحلیل کنید

3️⃣ این – من – بودم که مصاحبه را پایان دادم!. مشخص است که این مصاحبه‌شونده نیست که تصمیم می‌گیرد کی مصاحبه تمام شود، بلکه یا مصاحبه بطور طبیعی به‌پایان می‌رسد، یااینکه وقت تمام می‌شود و مصاحبه‌کننده نمی‌تواند بیش از آن ادامه دهد. اما اینکه کاندایدا بگوید: «ببخشید؛ من باید بروم» و مصاحبه را تمام کند، یعنی شغل را نمی‌خواهد.

همین نکته راباید درمورد رفتار در تمام جلسات مهم به خاطر داشته باشید. کاملا در جلسه تمرکز داشته باشید. مثلا؛ به ساعت خود نگاه نکنید و مهمتر از همه اینکه موبایل خود را چک نکنید!

4️⃣ من هیچ سوالی مطرح نکردم. کاندیداهای حرفه‌ای همیشه سوال‌های دقیق و هوشمندانه‌ای درباره کمپانی و شغل مورد نظرشان می‌پرسند که نشان‌دهنده علاقه و آگاهی آنان به کار و آمادگی‌شان برای چالش‌های بالقوه آن شغل است.

شما می‌توانید کنترل امور را در مصاحبه در دست بگیرید و با سوالات بجایی که می‌کنید مصاحبه‌کننده را، بیشتر از آنچه که او با سوالاتش می‌خواسته به دست آورد؛ تحت تاثیر قراردهید.

5️⃣ ما اصلا درباره مرحله بعدی صحبتی نکردیم، اما به‌طورمعمول در پایان مصاحبه، ‌بحثی هم درباره مراحل استخدام انجام می‌شود. به‌کاندیداها یک زمان‌بندی تقریبی برای تماس مجدد شرکت با آنان یا برای بررسی در دسترس بودن آنها یا مرحله بعدی مصاحبه داده می‌شود.

ترک مصاحبه بدون هیچ گفتگویی دراین‌باره علامت مشخصی است که یکی از طرفین علاقه‌ای به ادامه کار ندارد.

6️⃣ من هیچ پی‌گیری انجام ندادم. ادب حکم می‌کند که بعد از هر مصاحبه شغلی، یک e-mail یا نوشته‌ای به‌عنوان تشکر برای شرکت مربوطه یا مصاحبه‌کننده بفرستیم.

شخص مصاحبه‌کننده زمانی را برای مصاحبه و شناخت توانایی‌های شما اختصاص داده، بنابراین فرستادن ای‌میل تشکر نه‌تنها مودبانه به‌نظر می‌رسد، بلکه به شما این امکان را می‌دهد که اشتیاق و نقاط قوت خود را برای شغل مورد درخواست‌تان مجددا نشان دهید.

البته پیگیری کردن کار درستی است، اما اگر زیاد انجام شود ممکن است تاثیر منفی داشته باشد که این مورد خود بحث جدایی را می‌طلبد.

 

کارفرماها معمولا از طریق تماس تلفنی و یا حداقل از طریق ای‌میل؛ به‌کاندایداها خبر می‌دهند که موفق به گرفتن شغل مربوطه شده اند یا خیر.

نهایت بی‌ادبی است که کاندیداها را سرگردان رها کنند و هیچ خبری، چه مثبت چه منفی، به آنها ندهند.

مصاحبه‌شوندگان این جور کمپانی‌ها را معمولا کمپانی‌های بی‌ارزشی ارزیابی می‌کنند و برای مدت زیادی نسبت به برند brand و محصولات آنها با دید منفی نگاه خواهند کرد.

من هیچ‌گاه از کمپانی نوپایی که برای آن مصاحبه فاجعه‌‌بار رفته بودم خبری نشنیدم، اما در این مورد بخصوص من آنها را مقصر نمی‌دانم.

در این مورد کلا من مقصر بودم. تنها موردی که درست انجامش داده بودم این بود که سر وقت آنجا حاضر شدم. یادتان باشد هیچگاه برای مصاحبه دیر نکنید. این دیگر آسانترین راه است که بخت‌تان را برای آن شغل از دست بدهید و لگد به شانس احتمالی‌تان بزنید.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟