khavariاختصاصی آتش آنلاین

چرا همه اختلاس‌گران به کانادا می‌گریزند؟! خاوری دوباره در کانون توجه رسانه‌های ایران

بررسی قوانین استرداد در گفت و گوی تفصیلی آفتاب یزد با خانم دکتر لیلا میربد استاد حقوق بین‌الملل

محمود رضا خاوری رییس پیشین بانک ملی ایران که به اتهام هزارها میلیارد تومان اختلاس تحت تعقیب قضایی ایران است یک بار دیگر در صدر خبرهای رسانههای ایران قرار گرفت.

مصاحبه روزنامه آفتاب یزد با یک استاد حقوق بینالملل ایران درباره محمود رضا خاوری که دیروز منتشر شد طی ۴۸ ساعت گذشته بازتاب گستردهای در زسانههای ایران داشته است.

محور این مصاحبه فرار خاوری از ایران و پناه گرفتن او در کانادا از منظر حقوق بینالملل است. اینکه ایران چه راهکارهایی برای استرداد او دارد و چرا تاکنون این راهکارها راهی به جایی نبرده است.

اگر علاقمند هستید تا بیشتر درباره فعالیت‌های بیزینسی خاوری در کانادا و دعواهای دادگاهی او با شریک پیشینش سام میزراحی بدانید مجموعه گزارش‌های اختصاصی آتش را از دادگاه‌های کانادا بخوانید.

فرارهایی از این مصاحبه مفصل را اینجا می‌خوانید.

🔹در مورد استرداد سه مبنای حقوقی میتوان داشت:

  1. یکی معاهدات دو جانبه و یا چند جانبه استرداد است که از همه معمولتر است.
  2. گاهی این معاهدات چند جانبه میشود و در قالب یک کنفرانس بینالمللی طی یک کنوانسیون بینالمللی به این توافق میرسند که این استرداد را انجام دهند.
  3. راه سوم که بستگی زیادی به روابط سیاسی دولتهابا هم دارد اقدام متقابل است یعنی به شکل عملی بدون اینکه حتی معاهدهای بین آنهاوجود داشته باشد، بر اساس همکاریهای متقابل این عمل را انجام میدهند

🔹اینترپل رابط پلیسهایی ـ دبیرخانههایی ـ است که در مراکز ملی در همه دولتهای عضوش دارد، همکاری حقوقی و پلیسی و عملیات تجسس و پیدا کردن مظنونین و متهمینی که مکان آنهامخفی است و اعلان هشدارها را انجام میدهد و کارش تسهیل استرداد است.

🔹 ما در حقوق بینالملل یک مفهومی داریم به نام نهضتهای آزادی بخش که از نظر حقوق بینالملل مشروع هستند یعنی در مورد عملکردشان مجمع عمومی سازمان ملل نیز اینها را مشروع و قانونی میداند اما دولتهادر رویه و عملکرد برخی از این دست نهضتهارا تروریستی قلمداد میکنند.

🔹 براساس این که عملکرد این گروه چه تضادی با منافعشان دارد و برخی دولتهاآنهارا مشروع و قانونی تلقی میکنند و مورد شناسایی قرار میدهند (به رسمیت میشناسند) این است که سرمنشا اختلاف میشود که گروهی که من آن را تروریستی قلمداد میکنم گروه دیگر آن را نهضت آزادی بخش مشروع میداند و حمایت از آن را وظیفه خود میداند و کمک به اهدافش را یک وظیفه در راستای اهداف حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه تلقی میکند. اینجا است که ما مشکلی پیدا میکنیم که آیا حمایت مالی من از آن گروهی که آن را مشروع و قانونی قلمداد میکنم از نظر دیگری که آن گروه را تروریستی قلمداد میکند، آیا ذیل کنوانسیون تامین مالی تروریسم قابل بررسی است؟! چون همان گونه که عرض کردم تروریست تعریف جامعی ندارد، آنگاه اختلاف نظر پیش میآید در مورد این که آیا این گروه واقعا تروریستی است؛ پس تامین مالی اش اشکالی دارد و ممنوع و خلاف حقوق بینالمللی است و یا این که قانونی است و در راستای حقوق بشر و حقوق بشردوستانه است؟!

🔹کانادا و یکسری از کشورها مانند استرالیا و امثال آنها، کشورهای بزرگ و پهناور و کم جمعیتی هستند و مهاجرت پذیرند. این کشورها سیستمهای حقوقی و سیاسیشان را بر اساس جذب جمعیت فعال، جوان، با انرژی، مستعد و تحصیلکرده و ثروتمند تنظیم میکنند.

🔹به عنوان یک مهاجر باید ثابت کنید که منبع پولی که به دولت کانادا معرفی میکنید قانونی و مشروع است به خاطر اینکه قوانین کانادا در مورد سوء استفاده از «قاعده از کجا آوردهای؟» و این که مشروعیت پولتان را نشان ندادهاید قوانین سختگیرانهای دارد و حتی وزیر مهاجرت و دادگاه فدرال اگر بعد از پروسه مهاجرت شما متوجه شود که مرتکب تقلب شده اید و سندی را جعل کردهاید و منشا پولتان قانونی و مشروع نبوده و از راه خلاف به دست آمده، میتواند اقامت شما را و در واقع شهروندی کانادا را از شما بگیرد یعنی ضمانت اجرا دارد

🔹در مورد پناهندگان اجتماعی نیز سازمان ملل در مورد تسهیل پناهندگیشان خیلی کمک میکند اما پناهندگان سیاسی از موانع استرداد هستند یعنی اگر فردی به عنوان مجرم سیاسی در کشور دیگر تحت تعقیب و پیگرد قرار بگیرد و درخواست استرداد شود کشور مورد تقاضا آن فرد را برنمیگرداند زیرا جرائم سیاسی و در واقع شخصی که به عنوان پناهنده سیاسی آن جا هست قابل برگرداندن نیست و این یک بعد دیگر از قضیه را روشن میکند

🔹حالا چرا من که فساد اداری داشته ام، اختلاس کردهام، پولشویی کردهام یا تجارت سلاح داشتهام و برای این که منشا این پول غیرقانونی را قانونی و مشروع جلوه دهم، بیزینس راهانداختهام و با آن بیزینس ثابت کردهام که من فلان قدر سابقهی بیمه دارد و فلان تعداد کارمند بیمه شده دارم و فلان سال سابقهی مدیریت دارم، مدرک تحصیلی و سرمایه زندگی دارم ـ در حالی که منشا آن پولشویی بوده ـ و توانستم دولت کانادا را فریب بدهم و به کانادا بروم ابتدا اقامت ۵ ساله را گرفتم و سپس بعد از ۵ سال مراحل تابعیت را پیمودم و تابع کانادا شدم و حالا دولت متبوع من اعلام میکند این فرد به این جرم تحت تعقیب قرار گرفته و حالا به شکل غیابی محاکمه شده و این مجازاتش است اینهااسناد و مدارکش است که دالّ بر وقوع چنین جرمی است ـ که معمولا از طریق اینترپل اعلام میشود ـ اما دولت کانادا میگوید ما او را مسترد نمیکنیم چون ما موانع استرداد داریم.

🔹موانع استرداد تعدادش زیاد است اما چیزی که به بحث ما برمیگردد چند عامل است: یکی منع استرداد تبعه است. الان من یک تبعه کانادا هستم و دولت کانادا تبعه خود را به دولت دیگر مسترد نمیکند ـ گرچه دو تابعیتی باشد ـ دوم وقتی است که بیم این باشد که مجازاتی که عقبه من هست و در انتظار من است ممکن است مجازات سالب حق حیات باشد مثل حبس بلندمدتدر واقع آن چه که عفو بینالملل و سازمانهای دیده بانهای حقوق بشر از آن به عنوان مجازاتهای سالب حیات یاد میکنندگرچه در مورد خاوری ۳۰ سال حبس یا رد مال و جریمه در نظر گرفته شده است ولی اگر بیم آن وجود داشته باشد که یک چنین مجازاتی در انتظار شخص است، مسترد نمیشود. سومین نکته در مورد نقض دادرسی است یعنی اگر آن دولت احساس کند که دولت متقاضی میخواهد به یک شکلی قوانین دادرسی را نقض کند مثلا شرایط حاکم بر آن نظام حقوقی یا آیین دادرسی وجود نداشته باشد و ناقص باشد آن فرد را مسترد نمیکند.

🔹ما گاهی یک پرستیژ بینالمللی برای همه دولتهاقائل هستیم که ممکن است خودشان ناقض این پرستیز بینالمللی باشند و وجهه ی بینالمللی خودشان را ببرند زیر سوال! ولی چند نکته باید راجع به این مساله روشن شود یعنی در مورد افکار عمومی ـ مردم ـ و نمایندگان مجلس و دولت در این اخباری که من پیگیری کرده ام یا نمایندگان مجلس صحبت میکنند در مورد مردم، چون ما ایرانیهاحافظه تاریخی بلند مدتی نداریم جایگزین میشود.

🔹در مورد پلیس هم گویا از طریق اینترپل، مقامات پلیس ایران و پلیس کانادا چندین بار با هم نشستهایی داشتهاند، صحبتهایی کردهاند و اما در این قضیه، یعنی در زمانی که داشته این مبالغ را جمع میکرده میدانسته چه کار باید کند و باید به جایی منتقل کند که هم امن باشد و هم کسی برنگرداند و خیلی هم زیرکانه کانادا را انتخاب میکند چون میدانسته که قرارداد استرداد ندارد. حالا از شانس خوب ایشان کشوری که با ایران معاهده استرداد ندارد کشوری مهاجر پذیر نیز هست.

🔹ایشان به عنوان یک مدیر ارشد و عالی رتبه، امکان معرفی خودش را به عنوان یک سرمایهگذار داشته است یعنی یک کارمند سادهای نبوده است که نتواند این کار را انجام دهد. شما به عنوان مسئول و مدیر 5 سال سابقه کار داشته باشید و چند کارمند زیر دست شما کار کنند، دولت کانادا شما را به عنوان یک مدیر شناسایی میکند و در آن داستانی وجود ندارد اما در مورد اینکه توی دولت کانادا میدانی که چه اتفاقی افتاده یعنی پرونده مهاجرت من جلوی تو هست و تو به عنوان یک افسر مهاجرت تمام جزئیات پرونده من را میدانی ممکن است من آن پولی را که منشا آن غیرقانونی بوده اعلام نکرده ام شاید من N برابر آن مبلغی که دولت کانادا میگوید به عنوان سرمایه اولیه معرفی کن داشته باشم اما صرفاً همان قدر را که دولت کانادا نیاز دارد به آنهامعرفی کنم بنابراین ممکن است آن جا آن منشا پول قابل شناسایی نبوده باشد یعنی آن مبلغی که به دولت کانادا معرفی کرده باشد مشروع و قانونی باشد و بنایش از پولشویی نبوده باشد نکته دوم این که حالا من مهاجرت کرده ام آمده ام به کانادا و دولت کانادا سر و صدا را شنیده بوده و متوجه شده که قضیه چیست و اختلاسی در کار بوده و همه رسانههادارند در مورد آن صحبت میکنند اسناد و مدارک جمع آوری شده ی ما یعنی دولت ایران و اینهارا براساس قوانین مان میدانیم. این که براساس چه سند و مدرک و تحقیق و تفحصی این رای را داده ایم همه اینهارا روشن و شفاف اعلام میکنیم. حال دولت کانادا چرا اقدامی انجام نمیدهد؟

🔹بازگرداندن خاوری از طریق دادگاه لاهه ممکن هست یا نه؟! آن جا که دیگر دولت کانادا نمیتواند بگوید من با شما معاهده استرداد ندارم، میتوان در آن جا شکایت کرد و اصلاً نه این که بحث مالی باشد بلکه دولت ایران بگوید که حیثیت ما به خاطر یک فرد دارد از بین میرود یعنی میگویند کشور 80 میلیون نفری، یک فردی دارد راست راست در دنیا راه میرود، دو روز بعد عکسش را در کازینو به این طرف و آن طرف میفرستند، عکس خانه و زندگی اش را میفرستند، اصلا برای جامعه ایرانیانی که در کانادا زندگی میکنند زشت است که این فرد هم ایرانی است که با پول خود شماها به این جا آمده و دارد لذت میبرد، پسرش در مناقصههای بزرگ ساختمان سازی در کانادا شرکت میکند واگر به سمت لاهه برویم آیا به نتیجه میرسیم؟

دادگاه لاهه یا دیوان بینالمللی دادگستری، قوانین خود را دارد. به نظر من نه! چرا نه؟ چون صلاحیت دیوان بینالمللی دادگستری هم باید این جا احراز شود. اینهانیاز به پیش زمینههای دانستن مبانی حقوق بینالملل دارد. عضویت در آی.سی.جی همزمان با عضویت هر دولتی در سازمان ملل اتفاق میافتد اما پذیرش صلاحیت دیوان داستان جداگانهای است یعنی دولتهاعضو آی.سی.جی هستند اما به این معنا نیست که هر دولتی علیه آن دولت میتواند طرح دعوا کند. آن جا هم باید یک مبنای صلاحیت وجود داشته باشد. مبنای صلاحیت دولت ایران و آمریکا در دعاوی مطروح علیه هم «معاهده مودت» است. آیا بین ایران و کانادا در یک موردی که قابل تعمیم به چنین مسائلی باشد یک معاهده بینالمللی وجود دارد؟ و علی القاعده شما میخواهید موضوع طرح دعوایتان را چه قرار دهید؟ الزام به استرداد؟ الزام به عدم پذیرش افرادی که پولشویی کردند و یا در واقع جرم بینالمللی مرتکب شدهاند؟ موضوع خواسته شما از دیوان چیست؟ آیا به دولت کانادا بگوئیم ما میخواهیم در امور داخلی ات مداخله کنیم و قوانین مهاجرتترا باید این جوری که ما و حداقل حقوق بینالملل میگوید تنظیم کنی؟ 

🔹او میگوید من این کار را کرده ام میگوید من قوانینم را شفاف اعلام کرده ام و شما نیز حق مداخله در امور داخلی من را ندارید. به اضافه اینکه ما هیچ مبنای صلاحیتی نیز در این زمینه با کانادا نداریم. پس یک مبنای صلاحیتی در این زمینه لازم است. موضوع تان نباید مداخله در امور داخلی باشد که در این داستان هست! زیرا شما میخواهید قوانین مهاجرت کانادا را به گونهای تنظیم کنید که از ورود چنین افرادی به آن جا جلوگیری شود؛ این نمیشود! این امور داخلی یک دولت است در حوزه صلاحیت حقوق بینالملل نیست در تفسیر، در اجرای یک معاهده و در هر موضوع حقوق بینالملل، در موضوع جبران خسارت و غرامت، یا نقض قاعده آمره، آی سی جی صلاحیت موضوعی دارد.

🔹کشور ثالث نمیتواند در این قضیه به ما کمک کند؟

در حقوق بینالملل مفهومی به نام میانجی گری وجود دارد ولی میانجی گری نه برای میانجی اجباری است و نه نظر میانجی برای طرفین که بینشان میانجیگری میکند. معمولاً هم خود کشور ثالث است که ابتکار عمل را به دست میگیرد و عمل میانجیگری را انجام میدهد این جا هم رضایت شرط است.

منافع ملی کانادا اقتضاء میکند که این سرمایههارا برای اقتصادش جذب کند چون ما رابطهای حسنه نیز با هم نداریم و دنبال راه حل سیاسی و دولت ثالث و میانجی هم نمیرود کما اینکه به نظر میرسد دولت فعلی کانادا که بسیار جوان گرا و حقوق بشرمداری است در فکر این باشد که این مساله رااندکی جرح و تعدیل کند یعنی حداقل قوانین داخلی خود را در مورد سرمایهگذارانی که منشاء پولی شان خیلی شفاف نیست اصلاح کند.

🔹چه راه حلی را پیشنهاد میکنید؟! اصلاً راه حلی وجود دارد؟!

در مورد چنین تعهداتی یعنی تعهدات بینالمللی دولتهاباید برگردیم به مساله پیش فرضهای مان، اولین پیش فرض ما این است که در قبال جامعه جهانی و دولتهایک سری تعهداتی را به عنوان کنوانسیون میپذیریم. این جا کنوانسیون پالرمو و در جای دیگر سی اف تی و یا جای دیگر افایتیاف میتواند مبنای این همکاری مشترک باشد. پس اول باید آن مبنا ایجاد شود بعد در کنار ایجاد آن مبنا تعهد به همکاری هست.

🔹آیا دولت کانادا خودش هیچ اقدام پیشگیرانه، سخت گیرانه و احتیاطی علیه خاوری اعمال کرده باشد؟ 

چیزی که من در جریان هستم ارتباط پلیسهای هر دو طرف است و این که میدانید اینترپل یک سری اعلان دارد که در آن پرتالش قرار میدهد و آقای خاوری جزء لیست قرمز بود ولی بعد خارج شد و این با حرف و حدیثهای زیادی همراه بود که چرا از فهرست قرمز اینترپل خارج شده که البته این به دلیل آن است که اینهاافراد تحت تعقیبی هستند که محل اقامت شان مشخص نیست و وقتی محل اقامت شان مشخص میشود از لیست خارج میشوند اما همچنان تحت تعقیب هستند.

🔹به اصطلاح وانتد هستند؟

بله! اینهالیست سبز دارد، لیست آبی دارد، لیست سیاه داردلیستهای مختلف دارد اما لینک ارتباطی دو دولت به شکل رابطه با اینترپل که اسناد و مدارک را مقامات قضائی و معاونت امور بینالملل در قوه قضائیه ارائه میکند و با پلیس اینترپل ایران مبادله میکنند این ارتباط وجود دارد کما اینکه در دولت جدید کانادا که خیلی اعتقاد به حقوق بشر دارد و به نظر میرسد که شاید یک رویکرد مناسب تری است، برخی از نمایندگان مجلس ابراز امیدواری کردند که روابط سیاسی دوباره برگردد اما متاسفانه بعضیهانیز پیش شرط شروع روابط دیپلماتیک و بازگشت به سفارتخانه را استرداد خاوری قلمداد کردند. ببینید در این جا باز قضیه سیاست و حقوق بینالملل است؛ حقوق بینالملل چیز دیگری میگوید و سیاست مطلبی دیگر! یعنی دولت کانادا به عنوان یک مقام سیاسی در نظر گرفته میشود.

آیا دولت کانادا اقدامی کرده است؟!

نه! اقدام خاصی که محدودش کند، توقیفش کند، اموالش را مصادره کند یا تابعیتش را باطل کند هنوز نشنیده ام!

کانادا دو رویه دارد. گویی استاندارد دو گانه در مورد این قضیه دارد. از طرفی میگوید من خیلی روی قضیه و قاعده ی «از کجا آورده ای؟» حساس هستم که شمای وکیل و یا مشاور امورر مهاجرت باید تمام اینهارا رعایت کنید ولی وقتی پای عمل میرسد میبینیم که منافع مالی برایش اهمیت زیادتری دارد.

لینک مطلب اصلی در سایت روزنامه آفتاب یزد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟