پدرام ناصح پدرام ناصح
اخبار

ترامپ، ترودو و بحران بی‌سابقه در کانادا

بهروز سامانی بهروز سامانی

نگاه «پل ولز» روزنامه‌نگار باسابقه کانادایی به رابطه ترودو-ترامپ، نگاهی متفاوت است. او در ابتدا به این موضوع اشاره می‌کند که در سال‌های گذشته، اغلب اوقات رهبران دو کشور کانادا و آمریکا، از دو جناح ناهمگون می‌آمدند و در بسیاری از سال‌ها، روابط دوستانه اما سردی بین هر دو کشور برقرار بوده است. او اما آمدن ترامپ را از منظر دیگری می‌نگرد؛ قدرت یافتن روسیه و ناامنی ناتو. ولز در این یادداشت که در روزنامه تورنتو استار منتشر شده، تلاش می‌کند سناریوهای مختلفی را که حضور ترامپ به وجود خواهد آورد ترسیم کند.

پل ولز – قبل از هر چیز باید گفت اگر فکر می‌کنید دونالد ترامپ احمق است، شما تنها کسی نیستید که چنین نظری دارد. اما به سختی می‌توان گفت شما اولین کسی هستید که چنین فکری دارد. این ایده که آنکه با او مخالفیم، احمق است، یک ایده قدیمی است. کلمات «باراک اوبامای احمق» را بدون علامت نقل‌قول در گوگل جستجو کنید؛ من بیش از 800 هزار نتیجه یافتم.

این مطلب را در شماره ۶۶ هفته‌نامه چاپی آتش بخوانید

صفحه ۲ شماره ۶۶
صفحه ۲ شماره ۶۶

در سیاست هر کسی در مورد هوش کاندیدای مورد علاقه خود اغراق می‌کند و دیگر کاندیداها را که دوست ندارد احمق جلوه می‌‌دهد. در سال 2008 بسیار به گوش می‌رسید که اوباما را یک آدم ناتوان ترسیم می‌کردند؛ درست مانند مخالفان جاستین ترودو که از شغل او به عنوان معلم ذخیره در کلاس ادبیات استفاده کردند تا او را تحقیر کنند.

راب فورد احمق بود. جورج دبلیو بوش احمق بود. من مطلبی خواندم که هوش جیسون کنی را به تمسخر گرفته بود؛ این مطلب هرگز نمی‌توانست نوشته کسانی باشد که با او دیداری داشته‌اند. معمولا در گذشته نامه‌هایی راجع به احمق بودن ژان کرتین Jean Chrétien دریافت می‌کردم. نکته جالب این بود که این نامه‌ها را افرادی می‌نوشتند که حتی املای صحیح نام او را نمی‌دانستند؛ یک راهنمایی می‌کنم: در نام فامیل او اصلا a وجود ندارد.

بهترین حدس شما در مورد هوش مخالفانتان ممکن است باعث شود آرام شوید اما این اطلاعات در نهایت به درد نمی‌خورند و هیچ کاری نمی‌آیند.

این کارها هم مفید نیستند؛ سرزنش کردن مردمی که می‌توانستند به فرد خاصی رای دهند، اما ندادند. آیا یک زن با رای دادن به ترامپ فمنیست بدی می‌شود؟

حقیقت شگفت انگیز: میلیون‌ها نفر به هرحال این کار را انجام می‌‌دهند، به دلایل مختلف، آنها هویت و دلبستگی‌های خود را از راه‌های مختلفی تعریف و ابراز می‌کنند.

در ضمن اگر جنسیت، نوع رای دادن را مشخص می‌کند، آیا برخی از زنان که در ابتدای سال طرفدار برنی سندرز بودند، اشتباه می‌کردند؟ آنهایی که در سال 2008 طرفدار باراک اوباما بودند چطور؟ درباره Ann Coulter در سال 2020 یا کلی لیچ برای رهبری محافظه‌کاران در بهار آینده چطور؟

از نگاه برخی، دموکراسی موضوع مضحکی است؛ به مردم حق رای بده و تماشا کن که آدم‌ها چگونه برای استفاده از آن اصرار می‌کنند. انتخاب‌های آنها مرموز است. جناح شما همیشه پیروز نخواهد بود. من ممکن است برای مقابله با اوباما، سندرز و ترامپ به هیلاری رای دهم و در نهایت هم بگویم شکست خانم کلینتون در انتخابات یک فاجعه جهانی بود.

من مطمئن نیستم استراتژی خوب چیست. برای کانادا اما می‌دانم تا زمانی که ندانیم بدترین وضع ممکن چیست، نمی‌توان شرایط خوبی را تصور کرد.

خوب هم همیشه نمی‌تواند بهترین باشد. هنگامی که جاستین ترودو به سرعت به ترامپ تلفن زد، به او تبریک گفت و از او دعوت کرد برای یک دیدار زودهنگام به اتاوا بیاید، در واقع داشت یک سنت قدیمی را رعایت می‌کرد.

برخورد مغرورانه و احساسی با ماجرا هیچ فایده‌ای ندارد. رابطه میان این دو کشور چنان گسترده است که حتی موضوعاتی وجود خواهند داشت که این دو بتوانند بر سر آن توافق کنند.

اما ترودو و ترامپ فلسفه کاملا متفاوتی دارند. ما در این اواخر شاهد موارد بسیاری از این تفاوت‌ها بوده‌ایم: کرتین و بوش، مارتین و بوش، هارپر و اوباما. لیبرال‌ها و جمهوریخواهان و یا محافظه‌کاران و دموکرات‌ها؛ کارد و پنیر.

از 2001 تا کنون، نخست‌وزیر کانادا و رئیس‌جمهور آمریکا کمتر از خانواده‌های سیاسی سازگار بوده‌‌اند: هارپر و بوش در سال‌های 2006-2009، ترودو و اوباما امسال.  ترودو در سال 2019 دوباره در انتخابات شرکت خواهد کرد به این ترتیب کدورت طولانی میان دو کشور بیش از دو دهه طول خواهد کشید. روابط دوجانبه بسیار مهم کانادا هرگز چنین چیزی را تجربه نکرده است.

سناریوی خوش‌بینانه‌ای است که فرض کنیم ترامپ مانند رئیس‌جمهورهای معمول جمهوری‌خواه رفتار کند و روابط صمیمانه اما سرد باقی بماند. دیگر سناریوی خوب آن است که ترامپ تلاش کند کارهایی را که در مبارزه انتخاباتی گفته بود انجام دهد؛ تغییرات گسترده یا لغو کردن پیمان نفتا. شاید هم او از رهروان فرصت‌طلب خود در واشنگتن  یا حتی کانادا یارگیری کند. (تغییر مواضع کِلی لیچ را ببینید.)

او ممکن است بتواند با تحریک نیروهای سیاسی و یا به وجود آوردن موجی جدید در عموم مردم، مانعی بر راه سیاست‌های ترودو به وجود آورد.

بدترین سناریو؟ در آخرین ماه‌های سال 2008، در اوج مبارزات انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، ولادیمیر پوتین به گرجستان و در سال 2014 کمی پیش از مبارزات میان‌دوره‌ای به اوکراین حمله کرد. شاید این‌ها همه اتفاقی بودند. اما رهبر روسیه با سه ابزار قدرتی غرب مشکلات جدی دارد: ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو. او هرج و مرج در هر سه را دوست دارد. او حالا در خوش‌خوشان ترامپ و Brexit است و دارد از آنها لذت می‌برد. او چگونه می‌تواند ناتو را بی‌ثبات کند؟ فرستادن یک اتوبوس پر از آشوبگران پرسر و صدا به مناطق مرزی استونی، لتونی و یا فنلاند. الحاق کریمه نیز این گونه آغاز شد؛ ریختن یک بحران بسیار مبهم به دامان رئیس‌جمهور جدید.

ترامپ مردی است که تا کنون هیچ فرمان نظامی‌ای نداده است اما همین حالا هم شرایطی را برای ناتو به وجود آورده که پوتین باید قدردان او باشد.

هرج و مرج در کاخ سفید، در قلب اتحادیه اروپا و در مهم‌ترین متحد نظامی کانادا مشکل جهانی خواهد بود که هیچ نخست‌وزیری از زمان مکنزی کینگ در این مقیاس با آن مواجه نشده است. شکی نیست که ترودو در تلاش است تا اوضاع را سامان دهد. برای او حتی مدیریت کردن سناریوی خوش‌بینانه هم به اندازه کافی کار دشواری خواهد بود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟