پدرام ناصح پدرام ناصح
خانه هفته

خانه هفته – خانه‌ای رویایی، همه از جنس هنر

بهروز سامانی بهروز سامانی

Atash Issue 25_Page_4کایو اویانگ هنوز از دهکده کوچک محل تولد خود در گوانگداگ، استان جنوبی چین، خاطراتی به یاد دارد. آن دهکده با شالیزارهای برنج احاطه شده بود و آقای اویانگ به یاد می‌آورد که با ظرف‌های چینی که کشاورزان برای برداشت برنج استفاده می‌کردند بازی می‌کرد.
آقای اویانگ در سن ۱۴ سالگی به کانادا آمد. در کلاس هنر دبیرستان یکی از درس‌های‌شان کار با گل رس بود. او به شکلی غریزی احساس می‌کرد که چگونه باید از آن گل یک ظرف بسازد. آقای اویانگ این برخورد اولیه با سفال‌گری را این‌طور به یاد می‌آورد: «وقتی به اینجا آمدم، گفتم من این کار را بلدم.»

در این شماره از هفته‌نامه چاپی آتش، با این خانه بیشتر آشنا می‌شویم.

برای دانلود شماره ۲۵ هفته‌نامه چاپی آتش اینجا را کلیک کنید.
او راه خود را ادامه داد تا جایی که تبدیل به یکی از بهترین سفال‌گران کشور شد. کارهای او در موزه‌ها و گالری‌ها به نمایش در می‌آید و نخست‌وزیر سابق کانادا، برایان مولرونی آثار او را به نخست‌وزیران ایالتی هدیه کرده است.
دیان نصر نیز، که در ترینیداد به دنیا آمده است، سالها پیش به کاناد آمد. او نیز هنرمندی است که کارهای سفال‌گریش در مجموعه‌های بسیاری به نمایش در آمده است. این زوج در کنار هم از طبیعتی که خانه آنها را در بر گرفته است الهام می‌گیرند. خانم نصر می‌گوید این خانه سه خوابه در سال ۱۹۴۲ در زمینی به مساحت هفت جریب که قبلا جزو املاک یک دکتر و همسرش بود ساخته شد.
وضعیت دقیق این زمین در قرن گذشته مشخص نیست، اما این زوج نشانه‌هایی یافته‌اند که اینجا قبلا یک خانه وجود داشته است.خانم نصر می‌گوید: «ما اینجا بقایای بخاری‌های چوبی قدیمی پیدا کردیم.»
او می‌گوید جی جی لینت و هلن سیمپسون این زمین را برای ساختن یک جای دنج خریدند و در آنجا یک اقامتگاه کلبه مانند به شکل خانه‌های دماغه Cod درست کردند. خانم سیمپسون موسس گل‌فروشی معروف هلن سیمپسون نزدیک خیابان یانگ و الینگتون است. ین خانم گلفروش باغ‌های سبک انگلیسی گسترده‌ای در اطراف این خانه درست کرد.
وقتی خانم نصر اولین بار اینجا را دید متوجه شد همان خانه‌ای است که دنبالش می‌گردند.او می‌گوید: «قبل از اینکه داخلش را ببینم خانه را پسندیدم.» خانم نصر می‌گوید خانم سیمپسون هم یک هنرمند بود و از اینکه خانه را به یک زوج هنرمند دیگر واگذار می‌کرد خوشحال بود.
وضعیت فعلی خانه
صاحبان قبلی در طول سالیان خانه را بازسازی کرده بودند، اما آقای اویانگ و خانم نصر زمانی که ۳۲ سال پیش خانه را خریدند تنها تغییراتی اندک در آن ایجاد کردند. زوج هنرمند دستی به سر و گوش خانه کشیدند و رنگ‌های روشن به آن زدند.
خانم نصر می‌گوید: «وقتی ما آمدیم خانه حالتی متروکه داشت. همه چیز غمگین بود.»
او به یاد می‌آورد وقتی اولین بار خانه را دیدند رنگ کرم مایل به سفید داشت، اما حالا بیرون ساختمان با یک رنگ زرد روشن رنگ‌‌ آمیزی شده است. اتاق اصلی خانه در حال حاضر نمایشگاه آثار سفال‌کاری این زوج است. اتاق پذیرایی از سه طرف پنجره دارد و یک اجاق بزرگ در آن هست.
خانم نصر می‌گوید که آنها در هنگام توفان یخ سال ۲۰۱۳ چندین روز را در انتظار وصل مجدد برق در این اتاق گذرانده بودند.
او با به یاد آوردن آن توفان ویرانگر می‌گوید: «این اجاق ما را نجات داد.»
آشپزخانه‌ی قدیمی ولی با کیفیت خانه کابینت‌های سفید رنگ و کفپوش لینولئوم دهه چهلی دارد. دو اتاق خواب در طبقه اول پنجره‌های بزرگ دارند که به باغ باز می‌شود. حمام به تازگی بازسازی شده است. یک اتاق نشیمن کنار آشپزخانه هست که هم به باغ جلویی و هم باغ عقبی دید دارد.
در طبقه بالا اتاق خواب سوم و یک حمام کوچک قرار دارد. کارگاه آقای اویانگ در یک ساختمان جدا واقع است و ۱۰۰۰ فوت مربع مساحت دارد. آنجا او از خرده چوب‌هایی که از اطراف جمع می‌کند به عنوان سوخت یک اجاق چوبی استفاده می‌کند و آب باران و برف را برای ساختن لعاب کارهایش گرم می‌کند. او درباره کارگاهش می‌گوید: «هیچ وسیله مدرنی اینجا وجود ندارد.» او ترجیح می‌دهد که تا جایی که ممکن است به طبیعت نزدیک باشد: «آن وقت‌ها که در چین بودم عادت داشتم که آب را جمع می‌کردم. این کار من را به یاد آن زمان می‌اندازد.»
بهترین ویژگی
این زوج می‌گویند که آرامش حومه کلاینبورگ مدتهاست که هنرمندان و نویسندگان را به خود جذب می‌کند. یک گروه از آدم‌های خلاق حول کلکسیون هنر معروف مک‌مایکل که در این منطقه قرار دارد جمع شده‌اند.
در کناره غربی زمین هفت جریبی و بی سر و صدای آنها یک شاخه از رود هامبر می‌گذرد. آقای اویانگ می‌گوید که او گاهی مسیر خانه تا کنار رود را در میان درختان قدم می‌زند: «من دو سه بار در طول روز پیاده‌روی می‌کنم.»
زن و شوهر اغلب در آن اطراف با گوزن، راکون، روباه و خرگوش روبرو می‌شوند. یک لاک پشت بزرگ هر بهار از ساحل رود بالا می‌رود تا در باغ تخم بگذارد. خانم نصر و آقای اویانگ مراقب هستند که اگر بچه لاک پشتی جا ماند آن را به طرف رودخانه هدایت کنند.
پرنده‌هایی که روی درخت‌های اطراف خانه و کارگاه دیده می‌شوند عبارتند از چکاوک، سهره، پری‌شاهرخ، کاردینال، پرنده‌ آبی و کمرکولی.
زن و شوهر می‌گویند که یک کمرکولی آنقدر به حضور آقای اویانگ عادت کرده بود که از دستش غذا می‌گرفت و هنگام پیاده روی او را دنبال می‌کرد. یکی دو بار هم پشت سر او وارد خانه شده بود. زمانی که آقای اویانگ در کارگاه مشغول به کار است، سمورچه‌ها و سنجاب‌ها سر و کله‌شان پشت پنجره پیدا می‌شود.
عزلت‌گاه خصوصی آنها دور از جاده و در یک جای پنهان واقع شده است و به همین دلیل حیات وحش زیادی را به خود جلب می‌کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟