پدرام ناصح پدرام ناصح
داستان زندگیزندگی در کانادا

۲۰ سال فرار برای اینکه نیم میلیون دلار خرجی بچه‌هایش را ندهد

بهروز سامانی بهروز سامانی

این مرد ۲۰ سال است که تحت تعقیب پلیس آمریکاست. داستان او البته به ۳۰ سال پیش بازمی‌گردد که قرار شد او ماهی ۱۰۰ دلار نفقه برای سه فرزندش بدهد ولی او ادعا کرد که آهی در بساط ندارد. سال‌ها بعد یعنی در سال ۱۹۹۸ بود که معلوم شد او یک بیزینس چند میلیون دلاری دارد. از اینجا بود که او تحت تعقیب قرار گرفت و ناپدید شد.

سال‌ها از آن ماجرا گذشت و در این مدت البته فرزندانش در تلاش بودند او را هر جا که هست بیابند، اما بی‌نتیجه.

همین ماه فوریه در کلگری بود که مشتری قدیمی یک رستوران خواست بابت دندانی که ادعا می‌کرد به‌خاطر هسته گیلاس در آن رستوران شکسته، رستوران را سرکیسه کند. اما صاحب رستوران که به همه چیز این مرد شک کرده بود سعی کرد در اینترنت سوابق او را بیابد، اما آنچه یافت او را شگفت‌زده کرد.

خبرنگار آتش گزارش می‌دهد.

این شماره آتش خانواده را از اینجا دانلود کنید

Atash Lifestyle 130 - For Web Page 2

پدری که در آمریکا سعی کرده از زیر بار پرداختن نفقه بچه‌هایش شانه خالی کند، سرانجام به لطف یک هسته‌ی گیلاس و تلاش‌های کارآگاهانه‌ی یک صاحب رستوران در بیرسپاو آلبرتا، به چنگ عدالت افتاد. او پس از آن به دام افتاد که نزدیک به ۲۰ سال از دست مقامات فراری بود.

جوزف استروپ، که با نام مستعار جوپ کوستیو زندگی می‌کرد، روز ۱۵ فوریه توسط سازمان مرزبانی کانادا دستگیر شد و به ایالات متحده انتقال یافت. او اکنون در بازداشت به سر می‌برد و به دلیل نقض مسئولیت‌های خود در پرداخت نفقه‌ی فرزندانش، محاکمه خواهد شد.

مجتبی عسکریان مجتبی عسکریان

بر اساس آنچه که وبسایت وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا اعلام کرده، استروپ بیش از ۵۶۰ هزار دلار نفقه‌ بدهکار است.

پدری که صد دلار هم نداشت میلیونر از آب درآمد

۳۰ سال پیش، یعنی سال ۱۹۸۹ بود که استروپ ملزم شد تا ماهانه ۱۰۰ دلار به عنوان نفقه‌ی چهار فرزند خود بپردازد، اما او به دادگاه گفت که شغلی ندارد و به لحاظ پزشکی هم قادر به کار نیست. دادگاه هم به همین دلیل حکم او را به پرداخت ۱۴ دلار در ماه کاهش داد.

اما در ۱۹۹۶ دادگاه ایالات متحده دریافت که استروپ یک بیزینس اینترنتی موفق را اداره می‌کرده و اخیرا هم آن را به بیش از ۲ میلیون دلار فروخته است. حکم نفقه‌ی فرزندان او اصلاح شد، اما استروپ همچنان از پرداخت آن سر باز زد تا اینکه در ۱۹۹۸ برای او حکم جلب صادر کردند.

او از آن زمان، فراری بوده است.

وقتی دندان مشتری قدیمی رستوران می‌شکند

استروپ که در منطقه‌ی کلگری زندگی می‌کرد، مشتری تقریبا ثابت رستوران Bears Den در بیرون محدوده‌ی شهر کلگری، به طرف شمال غرب در کامیونیتی Bearspaw، بود و کارکنان رستوران هم او را دوست داشتند.

اسکات وینوگراد، مدیر و یکی از مالکان سابق رستوران، می‌گوید: «آدم فوق‌العاده خوش‌مشربی بود.»

ولی در نوامبر، پس از آنکه استروپ چیز غیرمعمولی سفارش داد، همه چیز تغییر کرد.

«یک روز بدون مقدمه آمد و یک کوکای گیلاس سفارش داد و خواست که هشت گیلاس ماراشینو هم داخل آن باشد، که خیلی غیر متعارف است. هیچکس چنین سفارشی نمی‌دهد.»

اما از آنجا که مشتری خوبی بود، کارکنان رستوران نوشیدنی مورد نظر او را تهیه کردند و برایش بردند.

وینوگراد می‌گوید: «حدود یک دقیقه بعد، گارسون را صدا کرد و در حالی که فکش را محکم گرفته بود، گفت «هسته‌ی گیلاس زیر دندانم افتاد و دندانم شکسته است» و یک هسته‌ی گیلاس را نشان داد.

کارکنان رستوران مشکوک می‌شوند، چون گیلاس‌های ماراشینو معمولا هسته ندارند.

وینوگراد می‌گوید: «هسته را که شبیه هسته‌ی یک گیلاس معمولی بود، بالا گرفته بود.»

«چیزی نگفتیم. سرپرست رستوران موضوع را رفع و رجوع کرد و روز بعد، این آقای محترم با یک فرم از طرف دندانپزشک آمد که با دست نوشته شده بود و به نظر خیلی سردستی می‌آمد … هیچ شباهتی به یک فرم رسمی نداشت، ولی اسم و تاریخ تولدش روی آن نوشته شده بود.»

جستجوها که آغاز می‌شود به کجاها می‌رسد؟

وینوگراد از اینکه برای کسب غرامت از او شکایت کنند، نگران می‌شود و اسم آن فرد را در گوگل جستجو می‌کند. این کار او را به یک صفحه‌ی فیسبوک هدایت می‌کند که توسط یکی از پسرهای استروپ ایجاد شده بود.

او می‌گوید: «شروع کردم به دنبال کردن بعضی از لینک‌ها تا اینکه به وبسایت وزارت دادگستری آمریکا رسیدم و دیدم که بله، این آقا پدری است که به خاطر نپرداختن نفقه‌ی بچه‌هایش، در آمریکا نفر اول لیست افراد تحت تعقیب است. عکسی از ۲۰ سال پیش هم در آنجا گذاشته بودند که با او مو نمی‌زد. خود خودش بود.»‌

وینوگراد مدیر رستوران اضافه می‌کند: «چیزی در او عوض نشده بود، فقط سنش بالاتر رفته و موهایش کمتر شده بود و حالا عینک هم می‌زد، ولی مطمئن بودم که خودش است.»

شام آخر؛ خودش بود

وینوگراد به بهانه‌ی اینکه می‌خواهد مشکل شکایت دندانپزشکی را بین خودشان حل کنند، به استروپ زنگ می‌زند و او را برای شام به رستوران دعوت می‌کند.

او می‌گوید: «همانطور که انتظار می‌رفت، یکی دو روز بعد آمد و من با او حرف زدم. می‌خواستم مطمئن بشوم. نمی‌خواستم فکر کنم که شاید این آدم خودش باشد، شاید هم نباشد.»

وینوگراد همین که مطمئن شد، پلاک اتومبیل استروپ را یادداشت کرد و روز بعد با پلیس سواره‌نظام تماس گرفت.

پلیس کانادا؛ ما کاری نمی‌توانیم بکنیم

او می‌گوید: «آنها فکر نمی‌کردند که بتوانند کاری در این مورد انجام بدهند، چون می‌گفتند که آن آدم در این کشور تحت تعقیب قرار ندارد، در ایالات متحده تحت تعقیب است. راستش را بخواهید از این حرف جا خوردم.»

اینطور می‌شود که وینوگراد با دفتر بازرس کل در ایالات متحده تماس می‌گیرد.

او می‌گوید: «ظرف یک ساعت، اف‌بی‌آی، ماموران قضایی ایالات متحده و دفتر بازرس کل با من تماس گرفتند و اطلاعات بیشتری خواستند. آنها واقعا دنبال این آدم بودند.»

استروپ دو بار دیگر به رستوران Bears Den سر می‌زند و وینوگراد اینها را هم به مقامات آمریکایی اطلاع می‌دهد.

بالاخره استروپ هفته‌ی گذشته توسط سازمان مرزبانی کانادا دستگیر شد و به ایالات متحده انتقال پیدا کرد.

وینوگراد مدیر رستوران می‌گوید: «من کار درست را انجام دادم. اگر چیز اشتباهی ببینم، در مقابل آن می‌ایستم و حرفی می‌زنم. این کاری بود که من انجام دادم و امیدوارم که بیشتر مردم همین موضع را داشته باشند.»

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟