آزادی هما هودفر و آینده روابط ایران و کانادا – دکتر نادر هاشمی، استاد علوم سیاسی دانشگاه دنور
دکتر نادر هاشمی، استاد ایرانی دانشگاه دنور و رئیس مرکز مطالعات خاورمیانه این دانشگاه است. او که تحصیل خود را در دانشگاه تورنتو به پایان رسانده، طی سالهای گذشته کتابها و مقالاتی را درباره وضعیت سیاسی خاورمیانه و همچنین جنبشهای اجتماعی ایران منتشر کرده است. او در این مقاله، میکوشد با بررسی روند آزادی خانم هودفر، استاد بازنشسته دانشگاه کنکوردیا در مونترال، تصویری از روابط آینده ایران و کانادا به دست دهد.
هما هودفر آزاد شده است. جامعهشناس و انسانشناس ایرانی – کانادایی، چهار ماه پس از زندانی شدن، در راه بازگشت به خانه است. این، موفقیتی برای دیپلماسی دولت کاناداست. طبق گزارشها، مداخله مستقیم جاستین ترودو و تماس او با مقامات عمانی موجب قطعی شدن معامله شده است. اما این موضوع برای فعالان سیاسی نیز یک پیروزی به شمار میآید؟ بازداشت هودفر منجر به بسیج گسترده جامعه مدنی، با هدایت کاناداییها، در سطح جهانی شد که همگی خواستار آزادی هودفر بودند.
اینجا باید چند سؤال از خود بپرسیم: او چرا بازداشت شد؟ چرا حالا آزاد میشود؟ این مسأله چه معنایی برای آینده روابط بین کانادا و ایران دارد؟
خبر بازداشت پروفسور هودفر کسی را شگفتزده نکرد. این اتفاق در چارچوب تنگناهایی روی داده که برای فعالان جامعه مدنی پس از توافق هستهای ۲۰۱۵ رخ داد. تندروها در ایران، که نگران بحران مشروعیت حکومت هستند و این هراس را دارند که کنترل آنها بر اوضاع به تدریج در حال افول باشد، تلاش کردند تا توافق را ناکام بگذارند. به همین دلیل است که موجی از بازداشت روزنامهنگاران و فعالان اجتماعی و سیاسی در ایران اتفاق افتاد. تندروها احساس میکردند محبوبیت فعالیتهای دموکراسیخواهانه این افراد میتواند باعث تضعیف پایههای مشروعیت رژیم شود.
دادستان عمومی تهران بازداشت اتهام پروفسور هودفر را «ورود به حوزه فمینیسم» ذکر کرده بود. فمینیسم مفهومی است که دلالت بر توانمندسازی جامعه دارد و مستقیما با مضامین گستردهتر حقوق بشر و دموکراتیزه کردن جامعه مرتبط است. تخصص پروفسور هودفر در زمینه فمینیسم اسلامی، میتوانست تهدیدی غیرمستقیم برای نظام ایران به شمار رود.
با وجود آنچه گفته شد، زمانبندی آزادی خانم هودفر مایه شگفتی بود. بر اساس موارد مشابه پیشین، ایران همواره پیش از آزادسازی شهروندان دو تابعیتی، چیزی را در عوض مطالبه کرده است. اوایل امسال ایالات متحده و ایران در معاملهای جنجال برانگیز، جیسون رضاییان خبرنگار واشنگتن پست و سه ایرانی – آمریکایی دیگر را در مقابل پول معاوضه کردند. بلافاصله پس از بازداشت پروفسور هودفر در ماه جون، وزیر دادگستری ایران اعلام کرد چنانچه اتاوا محمود خاوری، بانکدار ایرانی -کانادایی را که در سال ۲۰۱۱ و در میانه یک رسوایی مالی به تورنتو گریخته بود، به ایران بازگرداند، ایران آمادگی دارد تا پروفسور هودفر را آزاد سازد. آیا توافقی پنهانی بین اتاوا و تهران صورت گرفته است؟ پاسخ این پرسش را با گذشت زمان درخواهیم یافت.
آزادی پروفسور هودفر ممکن است توضیح سادهتری داشته باشد: وضعیت سلامت او شکننده است. اگر او در بازداشت جان خود را از دست میداد، برای وجهه عمومی جمهوری اسلامی فاجعهبار میبود. تندروهای ایران حتی بدون دریافت چیزی در عوض نیز، میتوانند به طور نسبی ادعای پیروزی کنند. رابطه تهران با دنیای خارج دچار وقفه شده است. شهروندان دوتابعیتی که مؤلفه مهمی از یکپارچگی مجدد ایران با جهان هستند، اکنون تمایل کمتری برای سفر به ایران دارند.
علاوه بر این، پیام روشنی به فعالان جامعه مدنی ایرانی فرستاده شده است: اگر ایران میتواند هر وقت که خواست شهروندان دو تابعیتی را بازداشت کند، پس همان کار را با آسودگی بیشتری میتواند در حق شهروندان ایرانی انجام دهد که هیچ دولت خارجی از آنها پشتیبانی نمیکند.
این اتفاق چه معنایی برای روابط کانادا و ایران دارد؟ نخست آنکه آزادی پروفسور هودفر مانع مهمی را از پیش پای برقراری مجدد روابط بر میدارد. با توجه به بسیج همگانی صورت گرفته برای آزادی هودفر، نمیشد تصور کرد که اتاوا بتواند در همان حال که او همچنان در زندان است روابط خود را با ایران از سر گیرد. مسیر حرکت به سوی برقراری مجدد روابط اکنون هموارتر از گذشته است، گرچه هنوز موانعی در این راه باقی مانده است. ددر صدر فهرست این موانع، نقش تنشزای ایران در منطقه خاورمیانه قرار دارد؛ به ویژه در سوریه که حمایت ایران از رژیم اسد را همهجا میتوان دید. تحت فشار گذاشتن ایران در این موضوع یکی از نقاط جدالآمیز در مسیر عادیسازی روابط خواهد بود. سابقه نگرانکنندهی ایران در مسائل حقوق بشری نیز مایه نگرانی بسیاری از کاناداییهاست. آنها به شکل قابل توجیهی به برقراری مجدد روابط بین دو کشور اعتراض خواهند کرد.
کانادا به تنهایی توانایی محدودی برای تغییر رفتار ایران در این حوزهها دارد. با این وجود، صدای کانادا در همآهنگی با کشورهای دیگر، بلندتر خواهد شد. کانادا میتواند موضع اتحادیه اروپا را دربارهی اینکه روابط نزدیکتر با غرب در گروی تبعیت ایران از هنجارهای بینالمللی حقوق بشر است، تقویت کند.
کانادا این امکان را خواهد یافت که از فرصتهای تجاری در ایران استفاده کند. کاناداییهایی که نیازمند نمایندگی کنسولی و دیپلماتیک هستند، مانند پرونده تراژیک آلیسون آذر، از جمله کسانی هستند که به طور بالقوه از برقراری مجدد روابط با ایران سود خواهند برد.
هما هودفر نخستین شهروند کانادایی نبود که توسط نظام ایران بازداشت میشد، آخرین مورد نیز نخواهد بود. چنین ناهنجاریهایی در ایران تا آینده قابل پیشبینی، همچنان باقی خواهد ماند. اما بهترین استراتژی برای برخورد با چنین نظامی در پیش گرفتن چشماندازی بلندمدت است.
بدهبستانهای دیپلماتیک و روابط اقتصادی، این پتانسیل را فراهم میکند که استاندارد زندگی شهروندان معمولی ایران افزایش پیدا کند. این امر به شکل مثبتی بر طبقه متوسط ایران و نسل جوانی تأثیر خواهد گذاشت که مشتاقانه خواهان دموکراسی و یافتن جایگاهی درخور در جامعه جهانی هستند. اکنون که کانادا در فکر برداشتن گام بعدی خود است، خوب است که به این نکات نیز توجه شود.