پدرام ناصح پدرام ناصح
داستان زندگیمهاجرت

آمنه علی با ۱۰۴ سال سن مسن‌ترین پناهنده‌ی کانادا

بهروز سامانی بهروز سامانی

وقتی که آمنه علی سال گذشته برای اولین بار زادگاه خود در سوریه را ترک کرد، در هنگام عبور از مرز ترکیه پسر و نوه‌‌هایش او را حمل کردند. او در آن زمان ۱۰۳ سال عمر داشت.

آمنه و خانواده‌اش – یک پسر، یک عروس و پنج نوه – هفت ماه در ترکیه ماندند، تا زمانی که از طرف کانادا به عنوان پناهنده مورد پذیرش قرار گرفتند.

او که در ۱۹۱۲ به دنیا آمده – سالی که تایتانیک غرق شد – اکنون ۱۰۴ سال دارد و احتمالا مسن‌ترین پناهنده‌ای است که تا به حال برای ورود به کانادا پذیرش شده است.

آتش ۲۹ - صفحه ۶
آتش ۲۹ – صفحه ۶

آمنه اکنون با خانواده‌اش در هتلی در شهر سورِی در بریتیش کلمبیا زندگی می‌کند، و پسر او در جستجوی مکانی است که گنجایش هر هشت عضو خانواده را داشته باشد، و بتوان آن را با درآمدی معادل کمک‌های اجتماعی اجاره کرد.

این مطلب در آخرین شماره هفته‌نامه آتش منتشر شده است.

برای دانلود شماره ۲۹ هفته‌نامه چاپی آتش اینجا را کلیک کنید.

حمل پیرزن صد ساله زیر بمباران

حاجی ابراهیم  پسر آمنه که ۶۳ سال دارد می‌گوید آنها در جولای گذشته، زمانی که  نبرد سختی بین شبه نظامیان کرد و دولت اسلامی در گرفت، مجبور شدند خانه‌ و کاشانه‌ی خود را در شهر رقه در سوریه رها کنند و بگریزند. رقه پایگاه اصلی گروه دولت اسلامی است.

به کمک یک مترجم از حاجی ابراهیم خواسته شد که زندگی تحت حکومت دولت اسلامی را توصیف کند، و او پاسخ داد: «هیچ رحمی نبود. زندگی وحشتناکی بود. همه علیه هم می‌جنگیدند.»

خانواده‌ی آنها، که در آن زمان از هشت فرزند ابراهیم و سه نوه‌ی او تشکیل می‌شد، به طرف مرز ترکیه گریخت، حدود هشتاد کیلومتری شمال رقه. اعضای خانواده به نوبت آمنه را حمل می‌کردند – گاهی روی دوش، گاهی روی دست – و در همان هنگام هواپیماها آن اطراف را بمباران می‌کردند.

او می‌گوید: «واقعاً در آن سفر از پا افتادیم. ما راه می‌رفتیم و هواپیماها شلیک می‌کردند.»

وقتی که به مرز رسیدند مقامات مسؤول ترکیه از ورود آنها جلوگیری کردند. آنها مجبور شدند سه شب را کنار مرز بمانند و در فضای باز بخوابند، تا زمانی که مرز باز شد. در آن مدت، شیخه، همسر ابراهیم صورت آمنه را با روسری خود می‌پوشاند تا از چشم و گوش او در مقابل شن و ماسه محافظت کند.

پناهندگی اما نه برای همه

آنها هفت ماه در ترکیه ماندند، و در طول این مدت بود که خانواده‌ی آنها از طرف کانادا به عنوان پناهنده پذیرفته شد. اما نه همه‌ی خانواده.

از نظر قوانین کانادا فرزند زمانی به والدین خود وابسته است که کمتر از ۱۹ سال داشته باشد، یا از لحاظ ذهنی یا فیزیکی در شرایطی باشد که نتواند مخارج خود را تأمین نماید. این بدان معنی بود که ابراهیم و شیخه مجبور بودند سه فرزند و سه نوه‌ی خود را در ترکیه جا بگذارند. شیخه هنوز هم سنگینی و رنج این تصمیم را احساس می‌کند.

او از طریق مترجم می‌گوید: «نگران نوه‌هایم هستم. هر بار که عکس‌های‌شان را می‌بینم گریه می‌کنم.»

آنها از ترکیه به آلمان پرواز کردند و سپس از آنجا به تورنتو. ابراهیم در پرواز بر فراز اقیانوس اطلس صندلی خود را به مادرش داد تا بتواند دراز بکشد. آنها یک هفته در تورنتو ماندند و بعد به ونکوور پرواز کردند، و نوزدهم فوریه به آنجا رسیدند.

زندگی در ونکوور

از آن زمان تاکنون آنها در هتلی در سورِی ساکن‌اند. شیخه می‌گوید که آمنه، مادر شوهرش میوه می‌خورد، بیشتر پرتقال و موز، شیر می‌نوشد و روزی چند بار نماز می‌خواند.

او اضافه می‌کند که او قبل از هر نماز به مادر شوهرش کمک می‌کند تا وضو بگیرد.

او می‌گوید ده سال پیش یک لخته خون در مغز آمنه پیدا شد، اما بهبود پیدا کرد و حالا به جز آن موضوع، به نسبت از سلامتی خوبی برخوردار است.

در زمان گفتگو با این خانواده، آمنه که جامه‌ی بلند سیاه و حجاب پوشیده بر روی تختی در اتاق‌شان در هتل دراز کشیده است، و یک‌بار اشاره می‌کند که سر درد دارد و مایل است از جای خود بلند شود. یکی از نوه‌هایش، محمد، که ۱۷ سال دارد به آرامی با بند انگشت‌هایش صورت او را لمس می‌کند، و توضیح می‌دهد که با این کار می‌خواهد به او نشان دهد چگونه سردرد خود را آرام کند.

خال‌کوبی‌های آمنه، نماد بادیه شرق

وقتی بحث به خال‌کوبی‌های روی صورت آمنه و شیخه می‌رسد، آمنه ردایش را بالا می‌زند تا خال‌کوبی‌های روی قوزک پایش را نشان دهد، خال‌‌کوبی‌هایی به رنگ آبی تیره که نوعاً زنان نسل‌های قدیمی و بادیه نشین بر روی بدن خود دارند.

وقتی از ابراهیم پرسیده شد که برای زندگی جدید خود در کانادا چه آرزوهایی دارد، به سادگی پاسخ داد: «فقط می‌خواهیم زندگی کنیم.»

در سوریه او منشی یک شرکت الکترونیکی بوده، اما او خود می‌داند که در سن ۶۳ سالگی و بدون اینکه بتواند به انگلیسی سخن بگوید، انتخاب‌های محدودی خواهد داشت.

اما یک چیز به او امید می‌دهد: «آینده متعلق به بچه‌های من است.»

مسن‌ترین فردی که تاکنون به کانادا مهاجرت کرده است سیسیلیا لورنت نام دارد که در سن 114 سالگی از هاییتی مهاجرت کرد.

چندی پیش او برای جشن تولد 120 سالگی‌اش آرزو کرده بود که با جاستین ترودو نخست وزیر کانادا ملاقات کند.

هفته نامه آتش در شماره 21 خود (28 ژانویه 2016) گزارش مفصلی درباره سیسیلیا لورنت  منتشر کرده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟