کنزی برودی گزارشگر CBC است. او از یک تجربه شخصی سخن میگوید که میتواند خیلی از زنان را در گزینش بهترین تصمیم در این دو راهی کمک کند: برداشتن سینهها برای پیشگیری از سرطان.
مادر کنزی پس از یک زندگی دردناک و پرچالش با سرطان پستان و تخمدان درگذشت. چندی پیش کنزی با این خطر روبرو شد که ممکن است یک روز او هم همین سرنوشت را داشته باشد. اینجا بود که او تصمیم بزرگ زندگیاش را گرفت، کنزی سینههایش را برداشت.
آیا او تحت تاثیر آنجلینا جولی قرار داشت؟
کنزی برودی در نوشته خود بهاین پرسش پاسخ میدهد.
«آتشبازی در تورنتو» در ادامه همین مطلب توصیههایی برای خانوادهها دارد که این بیماری را چکونه بشناسند و با آن چگونه برخورد کنند.
– امروزه آزمایشهای ژنتیکی، انتخاب مهمی پیش روی زنان جوان قرار میدهد، انتخابی که مادرانشان هرگز نداشتهاند. مادر من سالها با سرطان پستان و تخمدان مبارزه کرد. دورههای شیمیدرمانی، عمل جراحی و پرتودرمانی که بهطور تمام وقت بر روی او انجام میشد، بهتدریج او را ضعیف و ناتوان کرده بود. بدن او به مرور از بین میرفت، اما هرگز حتی یکبار هم ندیدم که روحیه و اراده او برای زندگی کردن کم شود. دیدن اینکه قویترین زنی که میشناختم آرام آرام خسته و بیجان میشود، بینهایت برایم دردناک بود.
پنج روز قبل از اینکه مادرم از دنیا برود به من گفت: «اگه من قبلا چیزی رو میدونستم که الان تو میدانی، همه چیز فرق میکرد. اگه میتوانستم، برمیگشتم عقب و همه چیز را عوض میکردم، تو به اینها فکر نمیکنی؟ من که مدام دارم بهاینها فکر میکنم.»
در آخرین مرحله سرطان تخمدان، که فعالیت آن موقتا متوقف شده بود، آزمایش مادرم برای جهش ژنتیکی BRCA2 مثبت شده بود. این موضوع قبل از زمانی بود که آنجلینا جولی با داستانBRCA1 تیتر روزنامهها و اخبار شود. ما نمیدانستیم چنین ژنی وجود دارد، اما میدانستیم که در خانواده ما سابقه سرطان وجود دارد.
در سن ۲۷ سالگی آزمایش من هم برای ژن برکا ۲ مثبت شد. معنای آن این بود که خطر ابتلا به سرطان سینه برای من نزدیک به ۷۰ درصد و احتمال ابتلا به سرطان تخمدان نزدیک به ۲۰ درصد بود. در لحظات اولیه تشخیص ژنتیکی من، احساس میکردم که من نفرین شدهام. همین ژن بود که سالها باعث رنج و عذاب مادرم و در نهایت هم علت مرگ اوبود.
پس از دو سال که اطلاعات لازم را در مورد گزینههایی که برای من موجود است جمعاوری کردم، تصمیم گرفتم عمل ماستکتومی (برداشتن پستان) را برای پیشگیری از سرطان بر روی هر دو سینه انجام بدهم. البته این عمل تنها گزینه من نبود، اما احساس کردم که برای من همین درست است .راههای دیگری هم بود مثل غربالگری منظم برای بیماران با ریسک بالا ، یا گزینه مصرف داروهای ضدبارداری یا تاموکسیفن که خطر این سرطانها را کاهش میداد. اما من میدانستم که یک عمر چشم بهراه سرطان بودن اصلا برای من مناسب نیست، من این جور زندگی را دوست نداشتم.
مسایل زیادی را باید درنظر می گرفتم. من هنوز مادر نشده بودم. ۲۸ سالم بود اما آنقدر هم جوان نبودم که ازخطر سرطان قریب الوقوع دور باشم. عمل جراحی به این معنا بود که توانایی شیر دادن به بچههای آیندهام را از دست میدادم. همینطور مسائلی از قبیل باقی ماندن جای زخم روی بدن، از دست دادن حس هر دو سینه و دو عمل جراحی بسیار تهاجمی. اینها همه و همه مواردی بود که ذهنم را مشغول کرده بود.
اهمیت انجام این عمل در این زمان خاص، من را وادار کرد تا برای آیندهام برنامهریزی کنم. با بررسی تمام جوانب مساله به این نتیجه رسیدم که داشتن سرطان بسیار بدتر از از این است که نتوانم به فرزند آیندهام شیر بدهم.
شریک زندگیام تاثیر بزرگی در این تصمیمگیری من داشت. در تمامی جلساتام حضور می یافت و سوالات فراوانی میکرد. به تمامی نگرانیهایم گوش می داد و مدام به من یادآوری میکرد که سلامتیام بیش از هر چیزی برای او مهم است. خطاب به تمامی مردان در چنین شرایطی: عمل و رفتار شما در این زمینه بسیار مهم و باارزش است. همسر یا دوست دختر شما به اینکه چگونه واکنش نشان میدهید و چگونه باید از او حمایت کنید نیاز زیادی دارد.
جراحی ماستکتومی دوطرفه من موفقیتآمیز، اما دردناک و سخت بود. تمامی بافتها از هر دو سینه من برداشته شد و به مرور زمان و به آرامی با ایمپلنت پر شد تا پوست را به اندازه قبلی پستانهایم کش بدهد. احساس میکردم یک کامیون روی سینهام پارک شده است. اما به آرامی و به مرور زمان، مانند تمامی دردها، بهتر شد و البته من هم قویتر شدم.
پیروزی بر شیطانی که حالا برایم آشنا بود
ظرف شش ماه، دومین و آخرین عمل جراحی را انجام دادم که عمل ترمیم زیبایی بود. اکنون دیگر این ماجرا را پشت سر گذاشتهام و همان احساس زن بودن قبلام را دارم. الان دیگر چه با لباس چه بدون آن، هیچکس متوجه نمیشود چه اتفاقاتی برای بدنم افتاده است. احساس قدرت و امنیت در مورد سلامتی و آینده ام دارم. من خیلی خوششانس بودم که از پس شیطانی که آن را شناختم برآمدم ، در حالی که میتوانستم به جای آن، از این شیطان ناشناخته شکست بخورم.
هنوز ۲۰ درصد احتمال سرطان تخمدان را دارم. بعد از اینکه بچه دارم شوم تصمیم دارم که یک هیسترکتومی (عمل برداشتن رحم) انجام بدهم.
مردم از من میپرسند که آیا تصمیماتم بر اساس تصمیمات آنجلینا جولی بوده است یا نه. میخواهم در این مورد صریح باشم. جولی بهطور گستردهای باعث شود تا خیل بزرگی از مردم از این نوع سرطان فامیلی که شناسایی آن میتواند سرنوشت خانواده را تغییر دهد؛ باخبر شوند. اگر او باعث شده باشد که فقط یک زن برای ژن برکا آزمایش بدهد و غیر مستقیم زندگی او را با پیشگیری مناسب نجات داده باشد، کار بسیار باارزشی انجام داده است. اما این موضوع از آن تصمیمگیریهایی نیست که آدم فقط بهخاطر اینکه شخص مشهوری هم آن را انجام داده انجام بدهد. هیچ زنی اینکار را به خاطر توصیه یک شخصیت معروف انجام نمیدهد. آنها اینکار را برای نجات زندگیشان انجام میدهند، همانطور که جولی انجام داد.
طبق گفته انجمن سرطان کانادا، جهش برکا دلیل پنج درصد سرطانهای سینه و ۱۱ درصد سرطانهای تخمدان است. اگر در خانواده شما سابقه سرطان پستان، تخمدان یا پروستات وجود دارد، لطفا در این مورد با پزشک خانوادگیتان صحبت کنید. همه چیز با مکالمه شما و دکترتان شروع میشود.
در این مرحله احساس میکنم که این اختلال ژنتیکی یک نفرین نبود. عاملی برای قوی شدن بود. زندگی کردن در زمانهای که به چنین اطلاعاتی دسترسی داریم و می توانیم تصمیمات مهمی در مورد پیشگیری سرطان در خانواده بگیریم شگفتانگیز است.
حالا میدانم که مرگ مادرم بیهوده نبوده است. بهخاطر او است که من و دیگر اعضای خانواده مورد آزمایش قرار گرفته و اقدامات مناسبی را انجام دادیم تا تضمینی باشد بر اینکه پایان زندگی ما قرار نیست همانند پایان زندگی او شود.
در مورد سرطان ارثی پستان چه می دانید
به نقل از مرکز سرطان کانادا CANADIAN CANCER SOCIETY
سرطانهای پستان و تخمدان اغلب ارثی نیستند. برخی زنان در خانواده خود سابقه سرطان پستان دارند، اما فقط تعداد کمی از این سرطانها بعلت ژنهای موروثی سرطانزا اتفاق افتاده است.
برای آگاهی از سرطانهای موروثی سینه نکات زیر را مد نظر داشته باشید:
- در خانمهایی که در خانواده های خود سابقه مکرر سرطان پستان یا تخمدان را دارند بخصوص در فامیل درجه یک ممکن است یک ارتباط ژنتیکی بین این سرطانها یافت شود.
- جهش ژنتیکی در ژنهای BRCA1 BRCA2 ریسک ابتلا به سرطان پستان و تخمدان را افزایش می د هد.
- جهش ژنی BRCA مسئول ۵٪ کل سرطانهای پستان و ۴-۱۱٪ کل سرطانهای تخمدان می باشد.
- ژنها تنها عواملی نیستند که ریسک سرطان را افزایش می دهند، این به این معناست که لزوما همه افرادی که دارای جهش ژن BRCA هستند مبتلا به سرطان نخواهند شد.
- ژنهای BRCA در شرایط عادی مسئول محافظت بافت در برابر تغییرات سرطانی است . زمانی که جهش (موتاسیون) در این ژنها اتفاق می افتد اينها کارایی خود را از دست می دهند و ریسک ابتلا به سرطان در بافت افزایش می یابد.
- زنان و مردان هردو میتوانند یک ژن جهش بافته BRCA را از پدر یا مادر خود به ارث ببرند. در نهایت هر فرزند ۵۰٪ شانس دارد که این ژن را به ارث نبرد.
- خانمهایی که ژن جهش یافته BRCA1- BRCA2 را دارند ۵۰٪-۴۰٪ احتمال ابتلا به سرطان در طول زندگی خود را دارند.
- خانمهایی که ژن جهش یافته BRCA1 را دارند۶۵٪-۲۵٪ احتمال ابتلا به سرطان تخمدان در طول زندگی خود دارند.
- خانمهایی که ژن جهش یافته BRCA2 را دارند۶۵٪-۲۵٪ احتمال ابتلا به سرطان تخمدان در طول زندگی خود دارند.
- دارا بودن ژنهای جهش یافته BRCA همچنین با افزایش ریسک ابتلا به سرطانهای دیگری از جمله لوله های رحم، پرده صفاقی، پانکراس و ملانوم پوست همراه میباشد. همچنین جهش ژنی BRCA2 نقش مهمی در سرطان پستان و پروستات در آقایان دارد.
احتمال وجود ژنهای جهش یافته BRCA در شرایط زیر بیشتر است:
- سابقه وجود سرطان پستان یا تخمدان در یکی از اعضای خانواده
- سابقه وجود سرطان زودهنگام (زیر سن پنجاه سال) در یکی (یا بیشتر) از بستگان مونث
- سابقه وجود سرطان پستان و تخمدان هر دو در یک فرد ازبستگان
- سابقه وجود سرطان پستان در هر دو سینه در یکی از افراد خانواده
- سابقه سرطان پستان در مردان فامیل
- ریشه های نژادی اشکنازی (اروپای شرقی) و یهودی
دراین شرایط معمولا پزشک تصمیم به انجام تست ژنیتکی در فرد می گیرد.