آیا میشود هم مشاور مسکن بود و هم مادری کرد؟ تجربههای ۳ مشاور خانم
احساس گناه در مادران شاغل یک حقیقت است. والدینی که در بازار املاک کار میکنند چطور میتوانند مطمئن شوند که به درستی وظایف مادری و پدری خود را انجام میدهند؟
فهرست مطالب
آیا زنان شاغلی که فرزندان کوچک دارند، میتوانند در همه جنبههای زندگی موفق باشند؟ آیا میتوانند یک شغل موفق در مشاور املاک همراه با یک ازدواج موفق داشته باشند؟ حتی اگر پاسخ این سوالها بله باشد، این موفقیت به چه قیمتی بدست میآید؟
برای پاسخ به همه این سوالهای کلیدی، با سه مادر شاغل در حوزه املاک و مستغلات مصاحبهای صورت گرفته و آنها از تجربیات و راهکارهایی صحبت کردهاند که میتوانند برای مادران شاغل دیگر در همین حرفه کارآمد باشند.
در این مقاله با Lindsey Certo، Amber Martinez و Carin Nguyen در مورد داشتن یک شغل در بازار املاک بطور تمام وقت و چالشهای همسر و مادر بودن مصاحبه شده است. نتیجه این مصاحبه را در ادامه میخوانید.
ساعتها کار کردن، برگزاری اوپنهاوسها، زنگ زدن به مشتریها و مدیریت کردن لیستینگها فقط بخشی از کارهای یک مشاور املاک است، حالا تصور کنید که این مشاور املاک مادر هم باشد و به تازگی صاحب فرزند شده باشد. به نظر شما شرایط برای چنین مشاور املاکی چقدر میتواند سخت باشد؟ در این مطلب با سه مشاور املاک زن که در کنار کار، خانهداری و بچهداری هم میکردند صحبت شده است و آنها از تجربیات خودشان برایتان خواهند گفت.
ساعتهای کاری طولانی مایه افتخار نیست
امبر مارتینز وقتی اولین فرزندش را باردار شد، هماهنگ کننده معاملات در یک شرکت کارگزاری املاک موفق بود. او به کارفرمای خود اطلاع داد که میخواهد مرخصی بارداری بگیرد، ولی کارفرما، هیچ کاری برای جایگزین کردن او انجام نداد. در نتیجه مارتینز مجبور بود همزمان با بارداری، به سه معامله مهم رسیدگی کند.
شرایط وقتی بدتر شد که کارفرمای مارتینز حتی بعد از زایمان او، کسی را جایگزین نکرد. در نتیجه مارتینز مجبور بود با نوزادش به محل کار برود. او گاهی تا ساعت ۱۱ شب با نوزادش در محل کار میماند.
وقتی مارتینز دومین فرزند خود را باردار شد، کار در این کارگزاری را رها کرد. او متوجه شده بود که در مورد تجربه اول بارداری، سختیهای زیادی بابت کار کردن کشیده است. او چیزهای زیادی را فدا کرده بود و دوست نداشت دوباره تجربه مشابهی داشته باشد.
متاسفانه سرتو و نوین هم تجربههای مشابهی داشتهاند. هر سه نفر احساس مسئولیت شدیدی در قبال کار و مشتریان خود داشتهاند که باعث شده محل کار را برای بارداری و زایمان خود ترک نکنند. ولی آنها توضیح میدهند که این تصمیم، باعث شده که لحظات ارزشمندی که میتوانستند با نوزاد خود داشته باشند، از دست بدهند؛ لحظاتی که هرگز تکرار و جایگزین نمیشود.
سالهای اول برای همه مادران شاغل سخت است
سرتو چهار فرزند دارد. آنها پنج ساله و هشت ساله و دوقلو هستند. او همچنین یک کارگزاری را مدیریت میکند که مسئولیت فروش واحدهای مسکونی و مدیریت املاک را برای ۲۵۰ ملک بر عهده دارد. با داشتن چهار فرزند، فعالیت او از ساعت ۴ صبح آغاز میشود و معمولا تا ساعت ۹ شب به پایان نمیرسد.
سرتو سالهای اول مادر شدن خود را اینطور توصیف میکند: «مثل یک حیوان در قفس.»
نوزادان و کار سرتو، همه وقت روز را به خود اختصاص میدادند و او هیچ زمانی برای خودش و همسرش نداشت. درست مثل دو نفر دیگر، همه این مسئولیتها، دردسرهای زیادی برای زندگی آنها به دنبال داشت.
جمع کردن دوباره زندگی؛ قطعه به قطعه
همه این زنها و مادرها عنوان کردهاند که از این که زمان زیادی را با بچههای خود نمیگذراندند، احساس گناه کردهاند. در نتیجه تصمیم گرفتهاند تا مرزها و محدودیتهایی برای کارهای خود ایجاد کنند و وقت گذراندن با فرزندان خود را در اولویت قرار دهند.
این روش شامل برنامهریزی برای گذراندن وقت با خانواده و مخصوصا فرزندانشان میشود. همچنین سایر اعضای خانواده و همسر این زنان نیز باید مشارکت بیشتری در تربیت و مراقبت از فرزند داشته باشند تا زن شاغل بتواند وقت آزاد بیشتری برای خود کنار بگذارد.
شما با انجام کارهایی مثل خرید مواد لازم از سوپرمارکت و تحویل درب منزل یا استخدام یک نفر برای کمک در کارهای منزل یا ایجاد سیستمها و فرایندهایی برای تاثیرگذاری بیشتر، میتوانید این زمان آزاد را ایجاد کنید.
همچنین میتوانید از امکاناتی که تکنولوژی در اختیار ما میگذارد یا کار کردن از راه دور، مقدار زیادی زمان اضافه از حذف رفت و آمد بین محل کار و خانه، بدست آورید.
احساس گناه؛ آری یا خیر؟
بسیاری از پدران و مادرانی که شاغل هستند و هر سه زنی که با آنها مصاحبه شده است، گفتهاند که در دوران سخت و پرمشغله زندگی، خودشان را در سرویس بهداشتی یا حمام حبس کردهاند تا کمی حریم شخصی داشته باشند.
تقریبا همه مادران شاغل میزانی از احساس گناه را در مورد این که زمان خود را با بچهها و خانواده نمیگذرانند، گزارش کردهاند و این سه زن نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
از دهه ۸۰ میلادی مقالهها و تحقیقاتی که منتشر شده نشان داده است که آن چه که بیشتر برای زنان و شادی فرزندانشان اهمیت دارد، این است که چقدر از تصمیمهای خود احساس رضایت داشته باشند.
مشکلات، زمانی پیش میآید که یک مادر خانهدار دوست دارد کار کند و یک مادر شاغل دوست دارد در خانه باشد.
رابطه مادران شاغل با فرزندان؛ آمار خبرهای خوبی دارد
تحقیق تازهای که توسط مدرسه کسب و کار هاروارد انجام شد، خبرهای خوبی برای مادران شاغل دارد.
این تحقیق توسط کتلین مکگین انجام شده است و بیش از ۱۰۰ هزار زن و مرد از ۲۹ کشور دنیا در این تحقیق حضور داشتند.
نتایج این تحقیق نشان میدهد که اشتغال مادر چه تاثیراتی روی بچههای آنها در بزرگسالی داشته است. یافتههای کلیدی این تحقیقات به شرح زیر است:
- احتمال شاغل شدن دخترانی که توسط مادران شاغل پرورش پیدا میکنند، ۲۱/ ۱ بار بیشتر از دختران زنان خانهدار است. همچنین ۲۹ / ۱ بار بیشتر احتمال دارد که در محل کار، سرپرستی عدهای دیگر را بر عهده بگیرند و هر هفته ۴۴ دقیقه بیشتر برای شغل خود وقت میگذارند.
- وقتی از دختران و پسران بزرگسال در مورد رضایت کلی آنها از زندگی سوال شد، بچههای مادران شاغل به اندازه مادران خانهدار احساس شادی و رضایت داشتند.
- دختران و پسران مادران شاغل، تحصیلات بیشتری دارند و احتمال استخدام شدن آنها بیشتر است.
مکگین در این باره میگوید: «زنان فکر میکنند که مادران باید حتما در خانه و در کنار فرزندان باشند و به همین دلیل هر روز جدا شدن از بچهها برای رفتن به سر کار، برای آنها دردناک است. ولی به مرور زمان متوجه میشویم که بچههای ما از کار کردن ما رنج نمیبرند. امیدوارم که این احساس گناه کمتر شود.»
سرتو روزهای سخت و پرمشغلهای را گذرانده است، ولی توانسته قطعات پازل زندگی را دوباره کنار هم بچیند و به هدف ده ساله خود هم دست پیدا کند. او دو ماه پیش از قله رینیه (Mount Rainier) صعود کرد.
توصیه نهایی این مادران فعال به همه مادرانی که دوران سخت و پرمشغله خود را میگذرانند این است که فرقی نمیکند دغدغه و چالش زندگی شما چه باشد؛ فرزند، شریک زندگی یا هر چیز دیگری. این شرایط برای همیشه ثابت نمیماند و تغییر میکند. پس نگران نباشید، برنامهریزی کنید و دست از تلاش کردن برندارید.