فهرست مطالب
شماره ۷۸ هفته نامه آتش را از اینجا دانلود کنید
مادربزرگ چهار ماه پیش، از ایران به مونترال آمده بود تا برای تولد نوهاش در کنار دختر و دامادش باشد. چهار ماه گذشت تا اینکه شنبه پیش دختر و دامادش دو ساعت برای خرید بیرون رفتند و وقتی که برگشتند، جای مادر خالی بود. دوربینها به آنها نشان میداد که او در همین فاصله از خانه مجتمع خارج شده است.
چهار روز همه بسیج شدند؛ پلیس، خانواده، دوستان، ایرانیان مونترال و بعد ایرانیان در همه شبکههای اجتماعی. عکس او را همه جا پخش کردند اما انگار مادربزرگ، همچون قطرهای آب شده و به زمین رفته است. سهشنبه هفت صبح بود که خبر تازهای رسید.
خبرنگار آتش گزارش میدهد.
«لیلا تاتاری، نه فرانسه میداند و نه انگلیسی. با خودش هم هیچ چیز نبرده است، نه کیف پول، نه آدرس، نه تلفن و نه حتی داروهایش را که باید همیشه همراه خود داشته باشد. مادر ۶۹ ساله من گم شده است. دستتان را میبوسم، مادر ۶۹ ساله من را پیدا کنید.»
این متن را آیدا تاتاری برای همه کسانی نوشته که آنها را خواهران و برادران نادیدهاش خطاب میکند. آیدا از مردم برای یافتن مادرش استمداد کرده است. این متن خیلی زود در شبکههای اجتماعی به ویژه گروههای ایرانی در فیسبوک و تلگرام پخش شد. هر کس به سهم خود سعی کرد این داستان پرغم را پخش کند تا بلکه کمکی از جایی پیدا شود.
پرواز به مونترال برای تولد نوه
لیلا تاتاری ۶۹ سال دارد. او در ۲۰ اکتبر سال گذشته راه طولانی پرواز از ایران تا مونترال را به جان خرید تا علاوه بر دیدار با خانواده دخترش برای تولد نوه دلبندش حضور داشته باشد.
پس از تولد هم ماند برای مدتی طولانیتر. آیدا دختر او میگوید: «در این مدت مادر من در اینجا در مونترال با کسی جز دوستان و آشنایان خود ما ارتباط نداشت و هیچ وقت تنهایی بیرون نرفته است. همیشه با اتومبیل و همراه خودمان بوده است.» و بعد مادر را این طور توصیف میکند: «قامتی متوسط دارد و آرام گام برمیدارد.»
آیدا و همسرش هومن رو شنبه ۲۵ فوریه ساعت ۱۳:۵۰ برای خرید آخر هفته بیرون میروند. آنها کمتر از دوساعت بعد برمیگردند ولی خبری از مادر نیست. ابتدا مجتمع، طبقات و جاهایی که ممکن است مادر آنجا رفته باشد را میگردند و چون هیچ نشانی از او نمییابند به پلیس خبر میدهند. مرحله بعد مشاهده دوربینهای مداربسته مجتمع بود.
مشخصات مادربزرگ منتشر میشود
دوربینها نشان میدهند كه مادربزرگ، ده دقیقه پس از اینکه دختر و دامادش برای خرید رفتند در ساعت ١٤ از خانه بيرون رفته است. آیدا میگوید:«او یک پالتوی مشکی پوشیده است با شال مشكی با راههای قهوهای. شلوارش مشكی است و كفشهای طبی مشكی به پا دارد. او هيچ چيز ديگری با خودش نبرده است. نه پول، نه آدرس، نه تلفن و نه حتی داروهايش را كه همیشه به آنها احتياج دارد. نمیدانيم چرا رفته و كجا رفته است. به همه چيز فكر كردهايم، هر كجا را كه به ذهنمان میرسيد و نمیرسيد را گشتهايم … در شرايط روحي مناسبي نيستم، مستاصل شدهام.»
او در پیامی که در شبکههای اجتماعی برای ایرانیان منتشر کرده بود از مردم برای پیدا کردن مادرش کمک خواسته و نوشته بود: «دستتان را میبوسم. خوشحالم كه شما را دارم و اميدوارم به زودی خبر پيدا شدن مادرم دل تكتكمان را شاد كند.» اما حادثه آنطور پیش نرفت که آیدا آرزو کرده بود.
تلاش همگانی برای پیدا کردن مادربزرگ
پلیس همهی امکانات خود را برای یافتن این مادر گم شده به کار گرفت. تلویزیونها و روزنامههای محلی عکس خانم تاتاری را منتتشر کردند و از همه کمک خواستند.
چهار روز بعد، ساعت ۷ صبح سهشنبه یک تماس تلفنی از مدرسه دخترانه Sacred Heart در مونترال واحدهای پلیس را به جایی در نزدیکی زمین فوتبال مدرسه کشاند. آنجا مجسمهای از مریم مقدس بود که در کنار آن یک حفره سنگی قرار داشت. پلیس آنجا پیکر بیجان زنی را پیدا کرد.
افسر پلیس میگوید: «آثار خشونتی بر روی پیکر این زن مشاهده نمیشود. بنابراین احتمال قتل نمیدهیم.»
پلیس از همان ابتدا حدس میزند که جنازه متعلق به مادر گمشدهی مونترال باشد. خانواده خانم تاتاری بر سر پیکر میآیند و فروپاشیده از آنچه در پیش روی خود میدیدند تایید کردند که جنازه متعلق است به خانم لیلا تاتاری ۶۹ ساله که چهار ماه پیش برای دیدن خانواده دخترش و حضور در تولد نوهاش به مونترال آمده بود.
تا زمان نگارش این گزارش هنوز علت مرگ اعلام نشده است، ولی آیا ممکن است مرگ بر اثر سرما اتفاق افتاده باشد؟
باید منتظر پاسخ پلیس بمانیم.