این زن همه بندها را از خود گشود و راه افتاد تا دور دنیا را بگردد
زنی در ۳۵ سالگی تصمیم میگیرد خانهاش را بفروشد، وامش را تسویه کند، بدهیهایش را بدهد و راه بیفتد با یک کولهپشتی دور دنیا را بگردد
ما در این صفحه مدام داریم درباره این صحبت میکنیم که چطور وام مسکن بگیریم، چطور شرایط بهتری برای وام پیدا کنیم، نرخ شناور بگیریم یا ثابت، چند ساله بگیریم، چقدر پیشپرداخت بدهیم به نفعمان است.
صریحتر بگوییم داریم بحث میکنیم که چطور خودمان را در دریای بدهیها غرق کنیم.
اما این بار بگذارید داستان متفاوتی را برایتان روایت کنیم.
زنی که در ۳۵ سالگی تصمیم میگیرد خانهاش را بفروشد، وامش را تسویه کند، بدهیهایش را بدهد و راه بیفتد با یک کولهپشتی دور دنیا را بگردد. بله در سن ۳۵ سالگی.
او میگوید که در وبلاگش داستانهای همسفرانی را بازگو میکند که بالای ۳۰ سال دارند. او میگوید: «اینها کسانی هستند که اجازه ندادهاند، سن و سال مانعی بر سر راهشان باشد.»
برای او مهم این است که بعدا افسوس روزهای گذشته و از دسترفتهاش را نخورد.
خانم میشل رنی که در این مطلب داستان زندگی خودش را روایت میکند میگوید: «همیشه دلیلی برای انجام ندادن کارها وجود ندارد، اما اجازه ندهید که این موضوع سد راهتان گردد. خلاق باشید، خودتان را از شر بدهیها رها کنید و به گونهای متفاوت به پول بنگرید.»
شماره ۱۴۵ هفتهنامه آتش را از اینجا دانلود کنید
وقتی که دو سال پیش مدرک ارشدم را گرفتم، اولین سوالی که از خودم پرسیدم این بود که: «خب، حالا چی؟» شغل من کار درمانی بود و از ۱۸ سالگی بدهی داشتم؛ بابت ماشین، کارتهای اعتباری، لاین آو کردیتها و حتی یک فقره وام مسکن. ولی باز هم شانس یارم بود، چون من یک پساندازی ۵ رقمی از دو کار قبلیام داشتم که در یک حساب بازنشستگی بلندمدت سپرده شده بود و بعد از ۵۵ سالگی میتوانستم سراغش بروم. به یک سود سهام مختصر و قابل برداشت ۲۰ هزار دلاری هم دسترسی داشتم.
مطمئن بودم باید کاری بکنم
من در نقطهی عطفی از زندگیام قرار داشتم. مدام این فکر در سرم میچرخید که زندگی باید چیزی فراتر از صورتحساب و بدهی باشد. به یک ماجراجویی نیاز داشتم. بنابراین تصمیم گرفتم پیش یک مشاور بروم. آن چند جلسه به من کمک کرد که بفهمم نیاز واقعی من اشتغال در حرفهای است که هدفی داشته باشد و همچنین شامل سفر کردن باشد.
در همین اثنا با گروهی آشنا شدم که یک وبسایت سرمایهگذاری جمعی crowdfunding با هدف ترغیب زنان به ایجاد پروژههای چهار ساله با موضوع مسافرت به راه انداخته بودند. ایدهی پشت این کار، یادگیری زنان از طریق مسافرت بود. همین مرا بر آن داشت که افسانهها و واقعیتهای سفر با کولهپشتی را تازه پس از ۳۵ سالگی کنکاش کنم. پروژهام را در همان سایت کراودفاندینگ معرفی کردم و در کمال تعجب، ۵ هزار دلار لازم برای یک سفر جهانی فراهم شد. حالا وقت تصمیم گرفتن بود: آیا باید به این سفر میرفتم؟ یا به زندگی قبلیام بر میگشتم و باز شروع میکردم به پرداخت اقسام وام مسکن و بقیهی بدهیهایم.
چطور در چند دقیقه خانهام را فروختم؟ به همین سادگی
سرخوش از اشتیاق، تقریبا هر چه داشتم، از جمله خانهام را در Grand Prairie آلبرتا، فروختم. تنها چند دقیقه پس از آنکه خانهام را در فیسبوک برای فروش گذاشتم، فروخته شد. همین کار ساده کمک کرد که بندهای بدهی که ۲۰ سال بر دستانم بسته شده بود را باز کنم. حالا دیگر آزاد بودم و میتوانستم زندگی جدیدم را آغاز کنم.
این پاکسازی کلی به من اجازه داد تا ۴۰ هزار دلار بدهیام را یک جا تسویه کنم و چند هزار دلاری هم برای هزینههای اضطراری برایم باقی بماند. سپس برنامهی زندگی و کارم را روی کاغذ آوردم، که شامل اولین قسمت از سفرم میشد؛ یعنی گشت و گذار در ۳۸ شهر اروپایی در طول سال ۲۰۱۵. برای سال ۲۰۱۶ بازدید از ۳۹ جزیره را قرار دادم. برای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ هم برنامه گذاشتم تا از ۴۰ کشور جهان دیدن کنم. این برنامه را که من «مدرک چهارسالهی جهانی» نام نهادهام، در سال ۲۰۱۹ و با دیدار از ۴۱ پهنهی آبی معروف در سراسر جهان شامل آبگیرها، تالابها و چالههای آب به پایان خواهم برد.
من هزینههای سفرم را چطور تامین میکنم؟
بخشی از برنامهی من تمرکز بر روی پایین نگه داشتن هزینههای مسافرت است. من در حال حاضر house-sitter هستم یعنی در غیاب صاحبان خانه در خانهی آنها زندگی میکنم و مراقب اوضاع خانهشان هستم و این یعنی مجبور نیستم که اجاره بدهم.
سال گذشته من با بودجهی ۷۵ دلار در روز سفر میکردم. به عنوان بخشی از برنامهام، یک کانال در یوتیوب با نام North of 35: Latitudes and Attitudes تاسیس کردم. هدف من از سر راه برداشتن محدودیتهای ماجراجویی برای مسافران مسنتر است. آیا میدانستید که در برخی از کشورها، اگر بالای ۳۰ سال داشته باشید برایتان ویزای مسافرت کاری صادر نمیکنند و خیلی از هاستلها (اقامتگاههای ارزانقیمت) در سراسر دنیا اجازهی ورود به افراد بالای ۳۵ سال نمیدهند؟
داستان کسانی را روایت میکنم که سن و سال مانع ماجراجوییشان نشده است
من برای مقابله با این موانع، داستانهای همسفرانم را که بالای ۳۰ سال دارند، بازگو میکنم؛ اینها کسانی هستند که اجازه ندادهاند، سن و سال مانعی بر سر راهشان باشد.
این من هستم. زنی تنها. خانهبهدوشی مدرن که سعی میکند الهامبخش بقیهی ۳۵ سال به بالاها باشد تا بعد از دههی ۲۰ عمر خود و قبل از بازنشستگیشان به سفر بپردازند. همهی این تفریح و خوشیها را با یک هدف دنبال میکنم: اینکه برای تلاش انساندوستانهی بزرگی در آینده آماده شوم. من در مورد موضوعات جهانی و کارآفرینی خیلی پرشور و باانگیزه هستم و امیدوارم که به انسان بادرایتتری تبدیل شوم. اگر یک چیز یاد گرفته باشم، آن است که اگر چیزی برایتان مهم باشد برای به دست آوردنش راهی پیدا خواهید کرد.
با وجود این، پیام اصلی من این است که ما همگی باید به گونهای زندگی کنیم که بعدا هیچ افسوسی نداشته باشیم. من در حوزهی سلامت مشغول به کار هستم و همیشه شاهد بیمار شدن آدمها هستم. همیشه دلیلی برای انجام ندادن کارها وجود ندارد، اما اجازه ندهید که این موضوع سد راهتان گردد. خلاق باشید، خودتان را از شر بدهیها رها کنید و به گونهای متفاوت به پول بنگرید.