این دو دوست مادران پسری هستند که بیش از بقیه به حمایت نیاز دارد
چگونه دو دوست بدون اینکه همجنسگرا باشند برای آنکه «مادر مشترک» قانونی پسری هفتساله شوند جنگیدند و برنده شدند
ناتاشا بخت و لیندا کولینز بهترین دوست، همکار و همسایهی یکدیگرند. آنها همجنسگرا نیستند و طبیعتا هیچ رابطهی عاشقانهای هم ندارند، بنابراین طبق قانون نمیتوانند هر دو به طور مشترک مادر یک پسر به شدت معلول باشند. حالا آنها این پیشفرض را به چالش کشیدهاند و سال گذشته رسما موفق شدند تا مادر مشترک آن پسربچه شوند. این پیروزی حقوقی برای اولین بار در انتاریو اتفاق میافتاد، اما ممکن است آخرین بار هم بوده باشد. خبرنگار آتش از این اتفاق که در تاریخ انتاریو بیسابقه بوده گزارش میدهد.
این شماره آتش خانواده را از اینجا دانلود کنید
لیندا کولینز ۴۲ ساله و ناتاشا بخت ۴۴ ساله، هر دو وکیل و استاد دانشگاه اوتاوا هستند.
ناتاشا بخت هندیتبار و مسلمان است و خودش انتخاب کرده که مادری مجرد باشد. او ایلان را در فوریهی سال ۲۰۱۰ به دنیا آورد. کولینز از آن زمان به عنوان حامی و مربی کنارش بوده است.
کولینز میگوید: «آن روزها از بهترین روزهای زندگی من بود.»
خبری دشوار در شش ماهگی ایلان
آنها خیلی زود دریافتند که ایلان آنطور که باید رشد نمیکند.
در حدود ششماهگی ایلان بود که یک نورولوژیست در تورنتو تشخیص داد او مبتلا به لوکومالاسی پیرامون بطنی است؛ به زبان سادهتر، بخشهایی از مغز ایلان مرده بود.
کولینز آن روز را به یاد میآورد: «او برای ما توضیح داد که مغز ایلان تا اندازهای مانند یک پنیر سویسی است. او گفت که این بچه با معلولیتهای جدی در زندگی روبرو خواهد بود.»
کولینز اضافه میکند: «یادم میآید وقتی از پیش آن دکتر نورولوژیست به خانه ناتاشا برمیگشتیم، او از من پرسید که به نظرم بچهاش چه جور زندگیای خواهد داشت؟ و من جواب دادم که حتما زندگی فوقالعادهای خواهد داشت. من و تو این را تضمین میکنیم.»
پسری که بیماریهای زیادی دارد ولی به اندازه همه میفهمد
ایلان که اکنون هفت سال دارد، دچار فلج مغزی، آسم و صرع است. او حرف نمیزند و نابیناست، ولی مادرهایش میگویند که توان درک و شناخت او بسیار خوب است.
کولینز از زمان تولد ایلان، نزدیک آنها باقی ماند و سرانجام با فروش خانهی خود، به واحد کاندوی بالای خانهی ناتاشا نقل مکان کرد.
او به پرستار ایلان و نزدیکترین محرم راز ناتاشا تبدیل شد و آنها را در قرار ملاقاتها و سفرهایشان به دور دنیا همراهی کرد.
کولینز مادر دوم ایلان شده بود.
ناتاشا میگوید: «ما تصمیم گرفتیم که این رابطه را رسمی کنیم.»
اما از آنجا که آنها تنها دوست یکدیگر بودند و نه شریک زندگی «زناشویی» یکدیگر، کولینز نمیتوانست به صورت رسمی مادر ایلان باشد. آنها وکیلی را استخدام کردند و درخواست خود را به اطلاع دادگاه رساندند. و البته نتیجه گرفتند.
قاضی سال گذشته درخواست آنها را قبول کرد و حالا اسم هر دو مادر در گواهی تولد ایلان ذکر شده است.
ناتاشا با لبخند میگوید: «حالا دیگر من مادر مجرد نیستم. در این سفر زندگی یک نفر را کنار خودم دارم.»
آیا قانون جدید به آنها کمک کرده است؟
سال گذشته اتفاق دیگری هم افتاد و آن اجرا شدن قانون «همهی خانوادهها یکسان هستند» در انتاریو بود. این قانون رویهی قضایی ایجاد شده توسط کولینز و ناتاشا را تغییر خواهد داد.
طبق قانون جدید، آن دسته از اهالی انتاریو که از خدمات باروری مانند اهدای اسپرم یا رحم اجارهای استفاده کردهاند، دیگر برای تایید والد بودن خود نیازی به مراجعه به دادگاه نخواهند داشت. اما والدین مشترک باید قبل از حاملگی قرارداد مکتوبی بین خود نوشته باشند.
ناتاشا و کولینز چنین قراردادی نداشتند، بنابراین تحت قانون جدید درخواست آنها رد میشد.
در آینده، والدینی که موقعیتی مشابه این داشته باشند، برای پیشبرد درخواست خود ناچار خواهند بود که انطباق قانون فرزندخواندگی انتاریو با قانون اساسی را به چالش بکشند. کولینز میگوید: «امیدوارم در قانون جدید بیشتر از آنچه ما فکر میکنیم فضا برای این کار وجود داشته باشد.»
تجربه حس مادری؛ فرصتی که ناتاشا به من داد
ناتاشا و کولینز قصد دارند مقالهای حقوقی دربارهی موفقیت خود به نگارش در آورند.
این مادران مشترک، بیصبرانه در انتظار آیندهی خانوادهی خود هستند، هر قدر هم که دشوار باشد.
«من همیشه دلم میخواست که مادر باشم و واقعا از ناتاشا سپاسگزار هستم که چنین فرصتی به من داد. او مجبور نبود این کار را بکند… ولی او این کار را بیدریغ انجام داد.»