باردار و بیخانمان در ۲۱ سالگی – گزارش ویژه
گزارشی تکاندهنده از زنی که در ۲۱ سالگی و برای بار دوم باردار است و همراه شریک زندگیاش آواره خیابانهاست. این زوج کارتنخواب هستند و فرزند اولشان تحویل پرورشگاه شده است.
آماندا واتسون ۲۱ ساله، کارتنخواب تورنتویی است که با اکثر کارتنخوابهای شهر فرق میکند؛ او باردار است. آماندا هر روز چند ساعت نزدیک ایستگاه متروی Union گدایی میکند و شبها هم نزدیک ساحل تورنتو در کنار شریک زندگیاش میخوابد. او البته تنها زن خیابانخواب باردار شهر نیست. آمارها میگوید امسال ۱۲۰ زن خیابانخواب در تورنتو بچه به دنیا میآورند و البته اغلب آنها، نوزادان خود را به مراکز نگهداری از کودکان میسپارند.
زن دیگری که در این روایت با ما همراه میشود، شریل گاویلر است، زنی که بهعنوان مددکار اجتماعی در تورنتو به وضعیت زنان باردار خیابانخواب رسیدگی میکند. در همین گزارش با یک گروه مددکاری هم آشنا میشویم که ۲۰ سال است کار مراقبت از این زنان را بر عهده دارد. آماندا مطمئن است فرزندش، دختر خواهد شد. او دوست دارد بچهاش را بزرگ کند اما میداند که ممکن است به خاطر شرایطش اجازه این کار را به او ندهند. داستان زندگی آماندا واتسون ۲۱ ساله چیست؟ او چرا کارتنخواب شده است؟ آیا گروهی از او حمایت میکند؟ این گزارش را دنبال کنید.
آماندا واتسون ۲۱ ساله است و اکثر شبها با شریک زندگیاش در ننویی که جایی نزدیک به ساحل تورنتو از درختان آویزان شده، شب را به صبح میرساند. او اکثر روزها، چند ساعتی خارج از یونین استیشن گدایی میکند و سپس به شهر میرود.
برنامهی زندگی خیلی از آنهایی که در خیابانهای این شهر زندگی میکنند همین است. فقط یک استثنا وجود دارد: واتسون فقط بیخانه نیست، او باردار هم هست.
او میگوید: «اینکه بگویی گرسنهام و چند دقیقه صبر کنی تا چیزی برای خوردن به دست آوری، راحتتر از آن است که سعی کنی زندگیات را از جایی که زمانی متوقف شده، دوباره شروع کنی و آن را ادامه دهی».
واتسون میگوید اهالی تورنتو اکثرا سخاوتمند هستند و بسیاری از رهگذرها به او غذا و مقداری پول دادهاند. او میگوید این کمکها به هر میزانی هم که باشد باز هم مفید است.
امسال ۱۲۰ زن بیخانمان در تورنتو وضع حمل میکنند
بنا بر آمارهای رسمی، امسال در حدود ۱۲۰ زن بیخانمان در تورنتو وضع حمل میکنند. اداره بهداشت عمومی تورنتو میگوید تنها درصد کمی از این افراد مسئولیت فرزندانشان را قبول میکنند. اکثر آنها نوزادانشان را به دست مراکز نگهداری از کودکان میسپارند.
میشل گاویلر، مددکار اجتماعی که در مرکز نگهداری از کودکان تورنتو کار میکند میگوید تا زمان به دنیا آمدن بچه، مددکاران نمیتوانند در هیچ موضوعی دخالت کنند. اما او اغلب به زنان بیخانمان سر میزند تا بداند آیا قصد دارند کودکانشان را نگه دارند و آیا برای پیدا کردن سرپناه یا فرصتهای درمانی به کمک احتیاج دارند یا خیر. میشل میگوید آنها اکثرا بچههایشان را نمیخواهند: «ما توانستهایم کودکان بسیاری را وارد خانوادهها کنیم. زنهای بسیاری بودند که بازگشتند و از من تشکر کردند».
شریل دیلن یکی از پرستاران تیم بهداشت عمومی است که وظیفه دارد دورادور مراقب زنان باردار بیخانمان باشد؛ او عضو طرح حمایت از زنان باردار بیخانمانی است که در معرض خطر قرار دارند.
او میگوید یکی از بزرگترین چالشها این است که آنها را به مطب دکتر ببرید: «آنها تجربههای تلخ زیادی دارند و در خیلی از موارد قضاوت شدهاند». احتمالا واتسون نیز به همین دلیل به پزشک مراجعه نکرده است. او میگوید که نمیخواهد این کار را بکند.
کمک به زنان بدون اینکه آنها را قضاوت کند
آلیس گرمن، مدیر طرح حمایت از زنان باردار بیخانمان، بیش از دو دهه است که با زنان باردار بیخانمان سر و کار دارد: «نظرات بسیار زیادی به ما میدهند. مثلا میگویند چرا این زنها باردار میشوند؟»
او میگوید هدف تیمش این است که بهترین امکانات ممکن برای یک بارداری سالم را فراهم کند، نه اینکه قضاوتها و انتقادات را منتقل کند.
گرمن میگوید تعداد افرادی که پس از زایمان مسئولیت فرزندانشان را قبول میکنند رو به افزایش است. اما تیم آنها شاهد مشکلات سلامتی پیچیدهتر این زنان نیز هست: «زنان بسیاری سابقهی اعتیاد شدید و مشکلات روانی جدی داشتهاند که هرگز به درستی درمان نشده است. این وظیفهی ماست که مطمئن شویم کمکی که شایستگیاش را دارند دریافت میکنند».
دیلن میگوید یکی از بزرگترین پاداشهایی که در کار میگیرد این است که میبیند زنها در طول دوران بارداریشان زندگیشان را تغییر میدهند. او مواردی را دیده که مسئولیت فرزندشان را قبول کردند، خانهای گرفتند و مشغول به کار شدند.
او میگوید: «دیدن تغییراتی که بعضی از این زنها در زندگی شان به وجود میآورند شگفت انگیز است. این اتفاق همیشگی نیست، ولی ما همیشه امیدوار میمانیم».
واتسون دوست دارد که فرزندش را نگه دارد. اطمینان دارد که دختر است. اما این را هم میداند که ممکن است او را از دست بدهد؛ قبلا یک بار این اتفاق افتاده است.
او میگوید پس از به دنیا آوردن دختر اولش یکی از کارکنان سازمان حمایت از کودکان آمد و او را برد. مادر واتسون که در اتاوا زندگی میکند میتوانست سرپرستی نوزاد را به عهده بگیرد. آنها گاهی از طریق اسکایپ با هم صحبت میکنند. واقعیت تلخ اینجاست که واتسون از زمان به دنیا آمدن دخترش نتوانسته است او را در آغوش بگیرد.
او به اتاوا باز نخواهد گشت و میگوید پس از پشت سر گذاشتن یک تجربهی تلخ، به تورنتو آمده تا زندگی جدیدی را آغاز کند. دوست ندارد در مورد تجربهی تلخش چیزی بگوید. او میگوید دوست دارد که برای خودش و والدینش آپارتمانی پیدا کند، مکانیک بشود و برای خودش مغازهای داشته باشد: «خیلی از مردم در زندگیشان دچار مشکلات زیادی میشوند ولی همه نمیتوانند به همان سرعتی که بقیه انتظار دارند از شرایط بد خارج شوند. من کار اشتباهی نمیکنم. فقط کمی به کمک احتیاج دارم».
بیشتر دربارهی بیخانمانها در تورنتو