بازار چند میلیاردی، درآمدهای چند صد میلیونی؛ فالگیران تورنتو در جستجوی آدمهای ناامید
فهرست مطالب
- مشتریان فالگیرها: یک کارگزار بورس، یک کارشناس فروش، یک بازرگان موفق و یک معلم شناختهشده
- آنچه صنعت فالگیری، پیشگویی و رمالی نامیده میشود تنها در آمریکا بازاری معادل دو میلیارد دلار دارد. طبق برآوردی که موسسه گالوپ منتشر کرده، از هر چهار نفری که در آمریکای شمالی ساکن است، یک نفر به فعالیتهای ماوراءطبیعی اعتقاد دارد و همین حجم گسترده بازار است که باعث شده «یک فالگیر ماهر بتواند سالانه ۵۰۰ هزار دلار درآمد داشته باشد» آنچنانکه میکی کورازا ۴۲ که سال است در این تجارت حضور دارد به روزنامه تورنتو استار میگوید.
- اما راستی مشتریان این بازار بزرگ چه کسانی هستند؟ در همین تورنتو، کارشناسان اقتصادی، بورس، بانک و تاجران موفقی هستند که هزاران دلار از سرمایه خود را خرج فالگیران و رمالان میکنند؛ بلکه از آینده خود آگاه شوند یا گرهی از زندگیشان گشوده شود. در این مطلب با همین آدمها آشنا میشویم؛ قربانیانی که در یک موضوع مشترکند و آن هم رسیدن به نقطه ناامیدی است. یک فالگیر، یک کارآگاه و یک متخصص امور اعتیاد نیز در این مطلب ما را بیشتر با وضعیت فالگیری و رمالی در تورنتو آشنا میکنند. حالا که نگاه کنیم میبینیم آینده همه این قربانیان واضح است: از دست دادن هزاران دلار پول، بی آنکه به نتیجهای برسند.
- فالگیر بد، فالگیر خوب!
- شمع و نمک قربانی میگیرد
- پیچیدگیهای قانونی در برخورد با فالگیرها
- مشتریان بازار را گرم نگه داشتهاند
- مردی که باید 800 دلار میداد تا زن فالگیر برایش شمع روشن کند
- ۹۰۰۰ دلار هزینه برای نگهداشتن یک رابطه تمامشده
- کارگزار بورس روی فالگیرها ۵۰۰۰ دلار سرمایهگذاری میکند
- هزینه فالگیر بعد از طلاق: ۲۰۰۰ دلار
مشتریان فالگیرها: یک کارگزار بورس، یک کارشناس فروش، یک بازرگان موفق و یک معلم شناختهشده
آنچه صنعت فالگیری، پیشگویی و رمالی نامیده میشود تنها در آمریکا بازاری معادل دو میلیارد دلار دارد. طبق برآوردی که موسسه گالوپ منتشر کرده، از هر چهار نفری که در آمریکای شمالی ساکن است، یک نفر به فعالیتهای ماوراءطبیعی اعتقاد دارد و همین حجم گسترده بازار است که باعث شده «یک فالگیر ماهر بتواند سالانه ۵۰۰ هزار دلار درآمد داشته باشد» آنچنانکه میکی کورازا ۴۲ که سال است در این تجارت حضور دارد به روزنامه تورنتو استار میگوید.
اما راستی مشتریان این بازار بزرگ چه کسانی هستند؟ در همین تورنتو، کارشناسان اقتصادی، بورس، بانک و تاجران موفقی هستند که هزاران دلار از سرمایه خود را خرج فالگیران و رمالان میکنند؛ بلکه از آینده خود آگاه شوند یا گرهی از زندگیشان گشوده شود. در این مطلب با همین آدمها آشنا میشویم؛ قربانیانی که در یک موضوع مشترکند و آن هم رسیدن به نقطه ناامیدی است. یک فالگیر، یک کارآگاه و یک متخصص امور اعتیاد نیز در این مطلب ما را بیشتر با وضعیت فالگیری و رمالی در تورنتو آشنا میکنند. حالا که نگاه کنیم میبینیم آینده همه این قربانیان واضح است: از دست دادن هزاران دلار پول، بی آنکه به نتیجهای برسند.
جک پس از مرگ پدرش در سال ۲۰۰۶ دچار افسردگی بالینی شد. دو سال بعد، زندگی زناشویی او پس از ۱۴ سال از هم پاشید و باید برای سرپرستی دو فرزندش میجنگید. چهار سال بعد، عاشق همکارش شد و با او نامزد کرد اما رابطهشان دقیقا قبل از عروسی به هم خورد.
در سال ۲۰۱۳ نامزد سابقش به او اتهام مزاحمت زد. در نتیجه یک شب بازداشت شد و بلافاصله شغلش را نیز از دست داد. جک ۴۰ سالهی تحصیلکرده که شدیدا دچار افسردگی شده بود کاری را انجام داد که شاید بسیاری از ما نیز انجام دهیم: او به دنبال چیزی بود که طالعش را عوض کند.
اما راهنمایی گرفتن از پنج فالگیر تورنتو وضعیت او را بدتر کرد. او در این مدت ۲۵ هزار دلار از دست داد و مجبور شد خانهاش را نیز بفروشد.
گفتوگو با دوازده مشتری فالگیرها که شامل معلم، مشاور املاک، پزشک، مدیرعامل اجرایی و کارگزار بورس نیز میشدند مشخص کرد که این صنعت تقریبا دو میلیارد دلار (تنها در آمریکا) ارزش دارد. بر اساس آمار موسسه گالوپ، از هر چهار نفر ساکن آمریکای شمالی، یک نفر به فعالیتهای ماوراءطبیعی اعتقاد دارد.
فالگیر بد، فالگیر خوب!
میکی کورازا ۴۲ سال است در این تجارت حضور دارد. او به روزنامه تورنتو استار میگوید: «یک فالگیر ماهر میتواند سالانه ۵۰۰ هزار دلار درآمد داشته باشد» . میکی از فراگیر شدن این کلاهبرداری روز به روز نگرانتر میشود.
او میگوید: «بعضی افراد در این تجارت بیمنطق و بسیاری دیگر (مانند خود من) منطقی و بااستعداد هستند. بخشی از کار من این است که با افراد همدردی کرده و به آنها امید دهم. من امید واهی نمیدهم بلکه حقیقت را میگویم، چه دوست داشته باشید و چه دوست نداشته باشید».
بسیاری از قربانیان که به سرعت متوجه کلاهبرداری این تجارت میشوند، خجالت میکشند به پلیس مراجعه کنند.
شمع و نمک قربانی میگیرد
این تجارت ترکیبی از ترفندهای آموزش و فروش است که هزینههای هنگفتی دارد؛ پرداخت چند صد دلار برای شمع و نمک حمام به منظور دور کردن روحهای شیطانی، تقاضا از مشتری برای خرید کارتهای هدیه و کالاهای گران قیمت در ازای دعای خیر، وعده اجابت دعا در ازای قربانی کردن حیوانات و رفع چشم زخم در طولانی مدت.
تمام این اتفاقات برای جک افتاد.
جک ۴۲ ساله مجرد که پدر دو بچه است، میخواست نام و ظاهرش را عوض کند تا شغل و خانوادهاش حفظ شوند. او میگوید: «میدانم که احمقانه است. اما با توجه به مرحلهای از زندگی که در آن قرار دارید و میزان آسیبپذیری و آنچه که درگیرش هستید، میتوانید هرچیزی را باور کنید».
سقوط مالی جک در سال ۲۰۰۹ و از زمانی شروع شد که مارینا را ملاقات کرد. مارینا در دفتری غار مانند در یک مرکز خرید در وودبریج کار میکرد. تصاویر مسیح بر دیوارهای دفتر آویزان شده بود، شمعهای خوشبو در فضا میسوختند و انجیل کوچکی با جلد مشکی روی میز بزرگ بلوطی رنگی گذاشته شده بود.
جک نشست و مشکلاتش را بیرون ریخت. وقتی نوبت یه پرداخت رسید، شوکه شد. چند صد دلار فقط برای یک جلسه. اما او پرداخت کرد و به این کار ادامه داد و با دیدن تبلیغات خیابانی، از این فالگیر به آن فالگیر میرفت.
چند سال پیش، قبل از آنکه از این کار دست بکشد، مجموعهای از ترفندهای فالگیران را در دست داشت. یکی میگفت باید یک بره یا خوک را قربانی کند تا بلا دور شود. دیگری میگفت چون برای دوستدختر سابقش تلویزیون خریده است باید بهترین کارت هدیه را بگیرد تا فالگیر برایش دعا کند.
جک هرگز نفهمید که چه بر سر کارتهای هدیه آمد، اما فکر میکند که فالگیرها کارتها را برای خودشان خرج کردهاند.
او طی یک دهه از فالگیرهای قلابی بسیار ضربه خورد، تا جایی که مجبور به فروش خانه شد و حالا همان خانه را اجاره کرده است.
جک میگوید: «پول پیشپرداخت خانهی دیگری را نداشتم و با دادن پولهایم به فالگیرهایی که قرار بود کمکم کنند، آنها را دور ریختم».
پیچیدگیهای قانونی در برخورد با فالگیرها
در کانادا انجام رمالی، سحر و جادو ممنوع است. قوانین جزایی، فالگیری و تظاهر به داشتن دانش و مهارت فوقبشری (مانند چگونگی اتفاق افتادن وقایع یا پیدا شدن اشیاء گمشده) را غیرقانونی اعلام میکند.
با این حال قربانیان شواهد بسیار اندکی دارند. فالگیران حقهباز دقیقا شبیه به افرادی هستند که انرژی فوقطبیعی داشته و میتوانند به مردم کمک کنند.
کارآگاه آلن اسپرت از دایره تخلفات مالی میگوید اثبات کلاهبرداری به اندازه کافی دشوار است و تقابل قانون و عقاید مذهبی شرایط را بدتر نیز خواهد کرد.
آلن میگوید: «دوست ندارم کسی را تنها به این دلیل که آینده را میگوید متهم کنم. اگر این اعتقادشان است و هدفشان خالص و بدون کلاهبرداری باشد، فکر میکنم ثابت کردن این اتهام دشوار باشد».
به گفته اسپرت، در سال ۲۰۱۰ پلیس تورنتو ۱۵ نفر را به جرم رمالی، فالگیری و جادوگری دستگیر کرده است.
یکی از مسائلی که در این پروندهها وجود دارد این است که قربانیان، از کاری که کردهاند شرمنده میشوند و شرمساری، مانع اصلی پیگرد قانونی است.
جک که از شدت شرمساری در مورد اتفاقات افتاده چیزی به خانوادهاش نمیگوید، اظهار میکند: «مراجعه به پلیس یعنی توضیح دادن خیلی چیزها در مورد خودم. چطور ثابت کنم که آنجا بودهام؟ هیچ رسیدی وجود ندارد. بهجز چند شمع یا مقداری نمک حمام چیز دیگری آنجا نبود.»
متخصصان میگویند که حرفهای جک درست است.
ریچارد مک ایشن، مامور شخصی تحقیقات تورنتو که به گفته خودش حداقل بر روی ۵۰ کلاهبرداری اینچنینی کار کرده است، میگوید: «هیچ راهی برای برگرداندن پول وجود ندارد. در تمام موارد اینچنینی، خود قربانیان در مشکلشان سهیم هستند و این امر منجر به شهادت ناکافی آنها در محضر دادستان میشود. اینها کسانی هستند که طاقت بازجویی را ندارند. آنها به راحتی فریب خوردهاند، بنابراین کنترل یا گیج کردنشان کاری آسان است. به همین دلیل اغلب طی بازجویی دستپاچه میشوند.»
اسپرت نیز معتقد است دریافت غرامت به ندرت امکان میپذیرد. او میگوید: «احتمال برگرداندن پولها از طریق سیستم قانونی بسیار بسیار پایین است. فکر میکنم اکثر مردم این را میدانند. همه در این شرایط با خود میگویند اگر قرار نیست پولم را پس بگیرم، آیا میخواهم این روند را که چندین سال طول میکشد ادامه دهم؟»
مشتریان بازار را گرم نگه داشتهاند
به گفته متخصصان، انگ اجتماعی متوجه قربانیانی است که به رشد و شکوفایی این صنعت کمک میکنند.
اما از نظر دکتر جیمز مک کیلوپ، پژوهشگر ارشد در زمینه اعتیاد که در مرکز درمانی سنت ژوزف همیلتون فعالیت میکند، این انگ عادلانه نیست. او میگوید: «نباید به راحتی اظهار کرد که این رفتارها دیوانگی یا نقص شخصیتی و یا نقص اخلاقی است. اینها مشخصا سبب رنج و اندوه زیادی در افراد میشوند. گرچه این افراد یقینا مسئولیتی در برابر رفتارشان دارند، اما از نظر من باید سعی کنیم به آنها کمک کنیم. تصور میکنم باید هم از جنبه سلامت ذهنی و هم از جنبه قانونی زیان وارد شده توسط اینگونه رفتارهای متجاوزانه را به حداقل برسانیم».
زندگی جک از زمانی که فالگیران را رها کرد به طور چشمگیری بهتر شد؛ هم در خصوص ارتباطش با بچهها و هم در محیط کار. او مطمئن است که بر اعتیادش غلبه کرده است و اگر بار دیگر اتفاق بدی رخ دهد، میتواند مستقلا با آن برخورد کند و با وجود مطمئن نبودن در خصوص آینده، بهترین کاری که میتواند را انجام دهد.
جک میگوید: «فالگیران را به حال خودشان میگذاری و به زندگیات ادامه میدهی. این درس سختی بود».
نمیشود بگویی که فقط افراد خاصی فریب چنین چیزی را میخورند. افرادی که با آنها مصاحبه شد شامل زن و مرد، از هر نژاد و فرهنگ و از هر شغل و سطح درآمدی بودند. نقطه اشتراک همه آنها ناامیدی بود.
گفتوگو با مشتریان فالگیران
مردی که باید 800 دلار میداد تا زن فالگیر برایش شمع روشن کند
امل که به شرط ناشناخته ماندن حاضر به گفتوگو شده است ، یک کارشناس فروش ۲۶ ساله در شهر تورنتوست که از زمان نوجوانیاش در سال ۲۰۰۷ به ملاقات فالگیرها رفت.
او پنج سال بعد که در یورک دانشجو بود از این کار دست کشید؛ زمانی که زن فالگیر شروع کرد تا کمک هزینه دانشجویی او را بگیرد.
امل میگوید: «والدینم اهل کارائیب هستند و ما با خرافات بزرگ شدیم. اطرافم همیشه از این چیزها پر بود. من فردی بهشدت مذهبی هستم و اعتقاد دارم که افرادی هستند که قدرت مافوق بشری دارند. مردم میتوانند از این قدرت استفاده خوب یا بد بکنند.»
او اضافه میکند: «آن زن فالگیر برای انجام همین کارها پول میخواست، در حالی که این کارها هیچ مفهومینداشت. او قصد داشت که در ازای ۸۰۰ دلار به من شمع بفروشد، آنها را روشن کند و برایم دعا بخواند. من گفتم: مگر دیوانهای؟»
۹۰۰۰ دلار هزینه برای نگهداشتن یک رابطه تمامشده
سامانتا نیز به شرطی مصاحبه کرد که هویتش فاش نشود. او نیز یک کارشناس فروش ۳۰ ساله است.
او از سرزمین گویان در آمریکای جنوبی آمده؛ جایی که بسیاری از مردم به نوعی جادوی سیاه اعتقاد دارند.
سامانتا که از برقراری دوباره یک رابطه ناامید شده بود به سه فالگیر مختلف مراجعه کرد و در طول پنج سال یعنی از سال ۲۰۰۷ در حدود ۹۰۰۰ دلار هزینه کرد.
دو نفر از فالگیرها به او گفتند که نفرینشده است و با اینکه مردی که سامانتا دوستش دارد نیز او را میخواهد، اما مشکل اینجاست که زن دیگری آن مرد را میخواهد.
یکی از آنها ۱۷۰۰ دلار و دیگری که جاهطلبتر بود، ۶۶۰۰ دلار درخواست کرد.
سامانتا میگوید: «من بهشدت ناامید بودم. خیلی عاشق بودم. با زحمت پول را فراهم کردم. میخواستند به من شمع و عود بفروشند تا هاله سیاه اطرافم را محو کنند. هر بار چندصد دلار پرداخت میکردم.»
کارگزار بورس روی فالگیرها ۵۰۰۰ دلار سرمایهگذاری میکند
ماریان یک کارگزار بورس در تورنتوست که بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲، هفت بار تصادف کرد، شاهد بیماری سخت هر دو فرزندش بود، از همسرش جدا شد و شغل ۱۳ سالهاش در یک بانک بزرگ را از دست داد. وقتی فالگیر اهل میسیساگا به او گفت که نفرین شده است، پاسخ داد: حتما همینطور است. ماریان از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴، حدود ۵۰۰۰ دلار به شش فالگیر پرداخت کرد.
ماریان که یک کاتولیک معتقد است بالاخره قانع شد که دلیل مشکلاتش مسائل ماوراء طبیعه است. برای همین از فالگیران ناامید شد، کارتهای تاروتش را سوزاند و عازم شهر واتیکان شد تا به دنبال یک دعانویس بگردد.
یکی از فالگیران به ماریان پیشنهاد داده بود که بسته شامل نمک حمام، یک طلسم و چند شمع را به قیمت ۱۰۰۰ دلار بخرد تا از مشکلاتش رها شود.
او میگوید: «ما همیشه نگرانیم که چه پیش خواهد آمد. ما در ترس زندگی میکنیم و به دنبال راه نجات هستیم».
هزینه فالگیر بعد از طلاق: ۲۰۰۰ دلار
آنتونی معلم ۳۰ سالهای است که ۲۰۰۰ دلار از پولش را پنج سال پیش، پس از طلاق، برای فالگیری به هدر داد. فالگیری ابتدابا مبلغ پایین برای خواندن آینده شروع شد، با پرداخت چندصد دلار برای شمعهای دعا ادامه یافت و در نهایت به صحنهای از فیلمهای ترسناک تبدیل شد. آنجا بود که آنتونی فهمید باید این رابطه را قطع کند.
او میگوید: «صحبت از دختری بود که دوستش داشتم. همه چیز خراب شده بود و من میخواستم که او را برگردانم. مرد فالگیر دعایی در آب خواند و به من داد تا آن را بخورم. سپس به من گفت که آن را قرقره کنم. آنچه گفته بود را انجام دادم. اما وقتی بخشی از آب را تف کردم، پر از حشره بود. تمام آب را بالا آوردم. پر از هزارپا و حشرههای شناور بود. گفتم: اینها از بدن من بیرون نمیآیند. فالگیر گفت: چرا میآیند. عکسالعملش به شکلی بود که انگار قرار بود بمیرم. گفت که من نفرین شدهام. معلوم بود دور از چشم من آن حشرات را روی میز ریخته است. بعد از آن از من خواست ۲۵۰۰ دلار بدهم تا نفرین را خنثی کند. من هرگز نتوانستم آن دختر را برگردانم. خجالت میکشم راجع به آن کارها حرف بزنم».