پدرام ناصح پدرام ناصح
euthanasia

خیلی خوش گذشت، ممنون و خداحافظ، گزارش یک مرگ از پیش اعلام‌شده

بهروز سامانی بهروز سامانی

فهرست مطالب

خانم سین دو سال بود که بیماری ALS داشت، تا همین جا هم به خواست شوهرش مانده بود، ولی ژانویه امسال تصمیم گرفت برای تحقق آرزوی خود اقدام کند. او دادگاه کلگری را قانع کرد که زندگی او چیزی بیش از درد و رنج نیست. دوشنبه پیش در ونکوور، پزشکان به او کمک کردند تا به آرزوی خود برسد، مرگ خودخواسته به‌کمک پزشکان

رومن گاری نویسنده، کارگردان و دیپلمات فرانسوی در اوج شهرت ادبی خود یک شب نامه کوتاهی نوشت و بعد به‌زندگی خود پایان داد. متن نامه این بود: «خیلی خوش گذشت، ممنون و خداحافظ.» خانم سین هم می‌خواست زندگی‌اش پایان یابد، اما نه اینکه خودکشی کند. او می‌خواست با اجازه قانون و با انجام تشریفات پزشکی بمیرد. خواسته‌ای که دوشنبه این هفته جامه عمل پوشید.

خانم سین پس از اینکه ۳۸ سال به‌عنوان روان‌شناس در کلگری کار کرده بود بازنشسته شد. اما دو هفته بعد میهمان ناخوانده از راه رسید؛ بیماری ALS که یک بیماری پیش‌رونده در سیستم عصبی است و موجب ضعف ماهیچه‌ها می‌شود.

حالا داشت رنگ زندگی تغییر می‌کرد. خانم سین تنها سه سال پیش از آن در یک کلاس رقص با همسرش آشنا شده بود و آنها با هم ازدواج کرده بودند و روزهای خوشی را با هم گذرانده بودند.

همسرش هم که نام او نیز نباید در مطبوعات منتشر شود می‌گوید: «حالا بعد از آن روزهای خوب، دوران سختی رسیده بود، همسرم هر روز توانایی خود را از دست می‌داد. او تابستان گذشته تصمیم گرفته بود تا درخواست مرگ خودخواسته دهد، اما من به‌او گفتم ما هنوز زمان داریم از زندگی با هم لذت ببریم. ما مسافرت رفتیم و خیلی هم به ما خوش گذشت. اما از ژانویه امسال دیگر او در تصمیم خود مصمم شده بود، دکترها گفته بودند او شش ماه بیشتر نمی‌ماند و او نمی‌خواست شیرینی روزهای خوش زندگی‌اش را بیش از این تلخ کند.»

خانم سین گفته بود: «من احساس می‌کنم زمان آن رسیده که در آرامش از دنیا بروم.»

دوشنبه پیش یک گروه پزشکی در ونکوور که نام خود را یاوران شوکران گذاشته‌اند به او کمک کردند تا آخرین خواسته‌اش برآورده شود. خانم سین دوشنبه شب درحالی‌که همسرش درکنارش بود آرام از دنیا رفت.

مرگ شاید واقعی‌ترین و البته ناگزیرترین دغدغه بشری بوده و هست. بسیاری از اعتقادات و باورها در واقع پاسخی به همین دغدغه تاریخی بشر است. صادق هدایت نویسنده ایرانی، که او خود نیز مرگ طبیعی را برنتافت، می‌نویسد: «تنها مرگ است که دروغ نمی‌گوید! حضور مرگ همه موهومات را نیست و نابود می‌کند. ما بچه مرگ هستیم و مرگ است که ما را از فریب‌های زندگی نجات می‌دهد و در ته زندگی، اوست که ما را صدا می‌زند و به‌سوی خودش می‌خواند.» اما همه اینها برای خانم سین معنایی نداشت، تا دو هفته پس از بازنشستگی، که آن خبر هولناک را به او دادند.

خانم سین روان‌شناس بود و ۳۸ سال در کلگری مشغول کار بود. او درعین حال یک رقصنده هنرمند بود که چندین جایزه هم برده بود. او سال ۲۰۰۷ با همسرش در کلاس رقص باله آشنا شد و کمی بعد زندگی مشترک‌شان را آغاز کردند. آنها هیچ‌گاه صاحب فرزندی نشدند و در این ۹ سال زندگی عاشقانه‌ای داشتند. همسرش می‌گوید: «او فوق‌العاده بود. هر کس که او را می‌دید عاشق او می‌شد. در محله، در محل کار و در بین دوستان او مانند نگینی می‌درخشید. حتی در دوران بیماری هم او یک نمونه بود، یک استثنا.»

زندگی خوش آنها ادامه داشت تا اینکه خانم سین سال ۲۰۱۳ بازنشسته شد. زن و شوهر برنامه‌های زیادی برای این دوران داشتند، اما دو هفته بعد همه چیز به‌هم‌ریخت. خانم سین که احساس ناراحتی می‌کرد به دکتر مراجعه کرد و پس از آزمایش‌های پزشکی معلوم شد که او به بیماری ALS مبتلا شده است که موجب تخریب پیشرونده و غیرقابل ترمیم در دستگاه عصبی مرکزی (مغز و نخاع) و دستگاه عصبی محیطی و درنتیجه ضعف و ناکارایی اندام و ماهیچه‌ها می‌شود.

روزهای سخت فرا می‌رسد

همسر خانم سین که نام او نیز فاش نشده و همه جا از او به‌نام دیوید یاد شده می‌گوید: «ما همه کار کردیم اما بیماری به‌شدت وسریع رشد می‌کرد و کاری از دست ما بر نمی‌آمد. او از همان ابتدا می‌گفت که می‌خواهد زمانی که به مراحل پیشرفته این بیماری برسد، از مرگ‌خودخواسته و با کمک پزشک استفاده کند و من به او امید می‌دادم.»

آقای دیوید می‌گوید که همسرش قصد داشت زودتر از اینها، به زندگی خود خاتمه دهد: «او می‌خواست این کار را در ماه جولای انجام دهد. من به او گفتم که ما هنوز می‌توانیم کارهایی را با هم انجام دهیم و هنوز می‌توانیم تابستان به کمپ برویم. او هم قبول کرد و یک تابستان دیگر با من ماند. چه تابستان خوبی گذراندیم»

وضعیت جسمانی خانم سین در نیمه دوم سال پیش هر روز بدتر می‌شد. او در مراحل پایانی این بیماری قرار داشت، قادر به تکلم نبود و تقریبا به طور کامل فلج شده بود. او نمی‌توانست مایعات را ببلعد و آب از طریق یک لوله به درون معده‌ او پمپ می‌شد. خانم سین به شکل مکرر دچار گرفتگی عضلانی می‌شد و در طی دو ماه گذشته از مشکلات تنفسی مکرری رنج می‌برد. او اغلب شب‌ها به دلیل تجمع بزاق و مخاط بینی در گلو تا مرز خفگی پیش می‌رفت.

روزها و ماه‌های آخر

دیوید همسر خانم سین می‌گوید: «در این ماه‌های آخر حال او به مرور بدتر می‌شد و او نمی‌توانست هیچ کار دیگری انجام دهد. او دیگر نمی‌توانست بایستد و نمی‌توانست هیچ چیزی بخورد. او نمی‌توانست آب بنوشد.»

خانم سین برای دریافت اجازه مرگ خودخواسته با کمک پزشک به دادگاه آلبرتا مراجعه کرد و در اظهارنامه‌ خود نوشت: «من از اضطراب، افسردگی یا ترس از مرگ رنج نمی‌برم. من مایلم در آرامش بمیرم و امیدوارم به زودی از امکان مرگ به کمک پزشک برخوردار شوم. من احساس می‌کنم زمان آن رسیده که در آرامش از دنیا بروم.»

وی همچنین نوشته بود: «خانم سین در اسناد دادگاه گفته است: «برای من قابل قبول نیست آنقدر به زندگی در این وضع ادامه بدهم که به مرحله‌ ناهشیاری برسم و از مایعات بدن خودم خفه شوم.»

خانم مارتین قاضی دادگاه

رسیدگی به‌ پرونده درخواست مرگ خانم سین توسط خانم شیلا مارتین صورت گرفت که از سال ۲۰۰۵ به سمت قاضی در آلبرتا منصوب شده است. او از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ در دانشکده حقوق دانشگاه کلگری به تدریس در این رشته مشغول بوده است.

خانم شیلا مارتین عضو هیئت منصفه یا هیئت رئیسه بسیاری از گروه‌های قضایی بوده و تعداد زیادی کتاب مهم حقوقی را تالیف کرده است. او در همه مراتب قضایی دادگاه در کانادا حضور داشته است.

خانم مارتین می‌گوید درخواست این زن تنها پرونده از این نوع در کاناداست که او از آن مطلع است.

وی همچنین می‌نویسد: «این زن شش ماه بیشتر فرصت زندگی ندارد و از درد قابل توجهی رنج می‌برد. اوهنوز می‌تواند کلمات را با دست چپ خود بنویسد، اما این شکل از ارتباط نیز به سرعت در حال کاهش است.»

قاضی مارتین در رای خود می‌نویسد: «من متقاعد شده‌ام که خانم سین کاملا و آزادانه مایل است که به زندگی خود خاتمه دهد. تصمیم او در یک لحظه‌ ناتوانی گرفته نشده است و آرزوی او برای مرگ به کمک پزشک مدت زیادی پابرجا مانده است.»

مشکل یافتن پزشک

حکم قاضی سه‌شنبه پیشین انتشار یافت، اما این تازه آغاز ماجرا بود، چون یافتن پزشکی که حاضر باشد این کار را بکند تقریبا غیرممکن به‌نظر می‌رسید.

یک دوست خانم سین که هویت او نیز نمی‌تواند اعلام شود می‌گوید پیدا کردن دکتری که این عمل را انجام دهد در کلگری کاری بی‌نتیجه بوده است: «ما فکر کردیم شاید این کار در ونکوور راحت‌تر باشد. دیگر یادم نیست چه قدر برای پیدا کردن یک دکتر تماس گرفتم.»

گروهی از پزشکان در ونکوور سازمانی به نام یاوران شوکران تاسیس کرده‌اند تا به بیماران بریتیش کلمبیا درباره‌ مرگ به کمک پزشک اطلاعات بدهند و دسترسی به این نوع مرگ را نیز برای آنها فراهم سازند.

خانم دکتر «وی» یکی از آنهاست. نام این دکتر ابتدا در رسانه‌ها انتشار یافت اما بعدا به حکم دادگاه همه موظف شدند نام او را حذف کنند.

دکتر «وی» که استاد دانشگاه بریتیش کلمبیاست، در ایمیلی خطاب به خبرگزاری پرس کانادا می‌نویسد: «من و همکارم سپاسگزار و مفتخر بودیم که توانستیم به او کمک کنیم.» او اضافه می‌کند که این زن همان روز از کلگری به ونکوور آمده بود.

او می‌گوید برای کمک به بیماران برای تحقق بخشیدن به آخرین آرزوی‌شان هیچ تردیدی ندارد. او اواخر سال گذشته گفته بود: «من بخشیدن یک مرگ خوب را آسیب‌زدن تلقی نمی‌کنم. بهترین کمکی که در پایان زندگی می‌توان به یک فرد کرد این است که به او کمک کنیم مرگ خوبی داشته باشد. اگر چیزی که آنها می‌خواهند این است که زودتر بمیرند و این کار را در آرامش و آسودگی انجام بدهند، در این صورت این مرگ خوبی برای آنها خواهد بود.»

پایان ماجرا

خانم سین دوشنبه در بیمارستانی در ونکوور بستری شد تا پزشکان اقدامات لازم را برای مرگ او انجام دهند.

دیوید شوهر خانم سین می‌گوید او در آخرین روز زندگی خود دوست نداشت از طریق لوله غذا بخورد: «او از بیمارستان درخواست کرد به عنوان آخرین وعده غذایی خود، یک بشقاب ماهی سلمون و سیب‌زمینی پخته بخورد؛ آن هم نه با لوله‌های غذارسان بیمارستان.»

نیمه شب دوشنبه خانم سین در حالی که همسرش و تعدادی از اعضای خانواده‌اش در کنار او بودند از دنیا رفت.

شوهر خانم سین هنوز بعد از مرگ همسرش احساساتی و ناراحت است. او می‌گوید: «من از او پرسیدم خوبی؟ همسرم به من گفت خیلی ازت ممنونم که اجازه دادی در آرامش بمیرم.»

اتانازی یا مرگ خودخواسته با کمک پزشک در کانادا

دادگاه عالی کانادا زمستان گذشته حکم داد کسانی که به سن قانونی رسیده باشند و از درد فیزیکی یا روانی غیر قابل‌تحملی رنج ببرند این حق را دارند که به کمک یک پزشک به زندگی خود خاتمه دهند.

دادگاه عالی به دولت فدرال زمان بیشتری داده است تا یک قانون جدید در مورد مرگ به کمک پزشک بنویسد، اما این اجازه را به هر کس که مایل باشد زودتر بمیرد داده است تا از یک قاضی درخواست کند تا با خواسته او به‌طور موردی موافقت کند.

معلوم نیست دقیقا چند کانادایی برای مرگ خودخواسته با کمک دکتر از دادگاه‌های کانادا تقاضای صدور مجوز کرده‌اند. در عین حال برخی از کارشناسان می‌گویند این اتفاق و اجرای اولین حکم در کانادا باعث می‌شود بسیاری از کسانی که به دنبال این راه هستند، از آن استفاده کنند.

در حالی که برخی از استان‌های کانادا این درخواست‌ها را می‌پذیرند که بررسی کنند، برخی دیگر از استان‌ها این کار را انجام نمی‌دهند. اداره بهداشت استان آلبرتا می‌گوید که می‌داند چند نفر برای مرگ‌خودخواسته از طریق کمک پزشک درخواست داده‌اند اما این آمار را منتشر نکرده است.

انتاریو نیز می‌گوید از وجود یک درخواست معافیت آگاه است. دپارتمان دادگستری نووااسکوشیا هیچ پیگیری رسمی‌ای نمی‌کند و مسئولان بهداشتی در استان‌های پرنس ادوارد و نیوفاندلند و لابرادور نیز می‌گویند درباره درخواست‌ها اطلاعی ندارند. این در حالی است که استان کبک از ماه دسامبر قانون استانی خود را در این زمینه اجرایی کرده است.  تعداد نهایی افرادی که این درخواست را در استان کبک داشته‌اند یک بار در سال اعلام می‌شود که به نظر می‌رسد این اتفاق در ماه جون بیفتد. ژان پیر منارد، وکیل اهل مونترال می‌گوید حداقل ۲۰ مورد مرگ خودخواسته با کمک پزشک از زمان اجرایی شدن این قانون درخواست شده است که او خود در بسیاری از این پرونده‌ها حضور داشته است. او می‌گوید: «ما شاهد رشد روزافزون این درخواست هستیم.»

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟