روزهای سخت، آینده پرامید؛ دخل و خرج زنی ۳۷ ساله با حداقل حقوق
زندگی با حداقل حقوق minimum wage یکی از شایعترین پدیدههای اجتماعی در بازار کار تورنتوست. بعضی از آنهایی که حتی تحصیلات و سابقه کار هم دارند، در دورهای از زندگی مجبور میشوند به دلایل مختلف، در شرایطی کار کنند که حقوقشان حداقلی است. لورای ۳۷ ساله، یکی از همانهاست. او دو مدرک دانشگاهی در کانادا دارد اما برای گذران زندگی خود باید در Home Depot کار کند و چهار شب هم پیشخدمت یک رستوران باشد. به سراغ او میرویم و میبینیم او با درآمد ماهانه بین ۱۶۰۰ تا ۲۲۰۰ دلار چگونه زندگی میگذراند و چه خرجهایی دارد.
راستی اگر شما هم اگر درباره گذران زندگی خود تجربهای دارید، آن را برای ما ارسال کنید. نشانی صفحه فیسبوک ما: FB.com/atash.ca
نام: لورا هالوران
درباره: مسئول فروش تماموقت و پیشخدمت پارهوقت ۳۷ ساله که در میمیکو زندگی میکند.
شغل: من مدرک زیستشناسی و روانشناسیام را از دانشگاه Cape Breton دریافت کردم اما نتوانستم شغلی پیدا کنم که حقوقش از ساعتی 5/12 دلار بیشتر باشد. در حال حاضر به صورت تماموقت در Home Depot کار میکنم.
مزایا: دو هفته مرخصی، سه روز مرخصی استعلاجی و یک روز مرخصی جایگزین. همچنین دارو و ۱۵۰۰ دلار نیز برای خدمات دندان پزشکی دریافت میکنم.
سختیها: شغلم به نوبه خود واقعا کسلکننده، خستهکننده و سخت است. من قفسهها را میچینم، به مشتریها کمک میکنم و روی محصولات برچسب میزنم. برای اینکه بتوانم پول بیشتری دربیاورم، چهار شب در هفته هم به عنوان پیشخدمت در یک رستوران کوچک یونانی در دنفورت کار میکنم.
سه راه برای پسانداز: بیرون شام نمیخورم. برای تفریح یا خرید لباس نو به Groupon سر میزنم. آپارتمان کوچکیکخوابهای در Lakeshore غربی اجاره کردهام. کمی گران است اما من عاشقش هستم. همخانهای ندارم و نزدیک آب هستم.
برنامههای آینده: تعداد شغلهایی که در طی سال گذشته برایشان درخواست فرستادم از دستم در رفته است. فقط این هفته برای ۲۰ نفر رزومه فرستادم. یکبار برای پاسخگوی تلفن اورژانس درخواست دادم. ۹۰۰ نفر متقاضی بود و تنها سه نفر را میخواستند. بیشتر آگهیهای شغلی در خصوص میزان حقوق چیزی نمینویسند. پس از دو یا سه بار مصاحبه و زمانی که قبول میشوی تازه در مورد حقوق صحبت میکنند آنجاست که متوجه میشوی درآمدش بسیار پایین است. هدف بلند مدتم این است که به نیروهای پلیس ملحق بشوم. البته نگرانم که با این وضع نتوانم در امتحانهای ورودی قبول شوم. راستش نمیتوانم علاوه بر ۶۰ ساعت کار در هفته، تمرینهای فیزیکی هم انجام بدهم چون به شدت خسته میشوم.
حال و هوای این روزها: مردم از من سوال میکنند آیا دوست ندارم بچه داشته باشم؟ واقعا در این شرایط چطور همچین چیزی ممکن است؟ همیشه فکر میکردم مطمئنا در این سن ازدواج کردهام و یک خانواده و یک زندگی معمولی دارم. مسافرت میروم و سر اینکه کی ظرفها را بشوید دعوا میکنم. حالا بهجای آن همیشه خستهام و مشتریها مانند یک شهروند طبقه پایین جامعه با من برخورد میکنند.
وضعیت دخل و خرج: درآمد: ۱۶۰۰ تا ۲۲۰۰ دلار در ماه، اجاره: ۸۵۰ دلار، غذا: ۲۶۰ دلار، تلفن و اینترنت: ۱۲۰ دلار، ماشین: ۳۸۰ دلار، بنزین: ۱۰۰ دلار، هزینه پارکینگ: ۱۴۰ دلار