دو نکته مهم که باید برای یک مصاحبه کاری موفق بدانیم
برای کسانی که میخواهند به مصاحبه کاری بروند و دنبال کار میگردند، دانستن اینکه قرار است چه سوالهایی از آنها پرسیده شود، حیاتی است. ضمن اینکه آنها میخواهند بدانند در یک مصاحبه چه حقوقی دارند و تا چه حد میتوانند از امکانات خود استفاده کنند. این مطلب به خوبی به این دو موضوع میپردازد.
مصاحبه یک مکالمه است
مصاحبه شغلی اساسا یک مکالمه است. در واقع میتوان آن را با یک قرار عاشقانه مقایسه کرد. در این مکالمه دو نفر شرکت دارند؛ کارفرما و متقاضی کار. خصوصیت مشترک هر دو نفر این است که خواهناخواه تلاش میکنند به تصمیم برسند و هر دو میخواهند که «محکم و استوار» دیده شوند. پس فراموش نکنید مصاحبه کاری یک مکالمه است و هر مکالمه نیاز به دو نفر دارد، نه یک نفر.
شما قدرت خود را دارید
ممکن است خیال کنید همه چیز در مصاحبه به کارفرما برمیگردد ولی این درست نیست. به طور حتم تصمیم کارفرما مهم است؛ اما آنچه شما به عنوان متقاضی کار درباره آن تصمیمگیری میکنید هم خیلی اهمیت دارد. کافی است یک لحظه به این موضوع فکر کنید که شما امکان «ترک کردن» مصاحبه یا این کار را دارید.
حتی اگر شما به آخر خط رسیدهاید، کشتی شکستهاید، قحطیزدهاید و میخواهید به هر چیزی که به آن دسترسی دارید چنگ بزنید، باز هم این حق را دارید که حین مصاحبه درباره آنچه شما قرار است در آن دخیل باشید، سوالات هوشمندانه بپرسید. شما قرار نیست فقط ساکت آنجا بنشینید. مصاحبه شغلی همیشه باید یک مکالمه واقعی باشد.
مکالمه دو مرحله دارد
ذکر این نکته مهم است که مصاحبه دو سطح دارد. بیشتر متقاضیان شغلی فکر میکنند تنها یک مرحله وجود دارد: فروختن این ایده به کارفرما که شما بهترین شخص برای تصدی شغل مورد نظرید. اغلب افراد از لحظه شروع مصاحبه، فقط به فروش، فروش و فروش فکر میکنند. اما نه. یک مصاحبه صحیح برای هر یک از طرفین دو سطح دارد: اول، جمعآوری اطلاعات و تازه پس از این مرحله، ارائه خود.
مرحله اول: اطلاعات
شما به عنوان متقاضی شغل، میخواهید چه نوع اطلاعاتی جمع آوری کنید؟ خیلی ساده است. شما از مصاحبه برای ارضای همه حسهای کنجکاوی خود در مورد محل کار، شغل و همکاران استفاده میکنید. شما تلاش میکنید دریابید «آیا من همه شما را دوست دارم؟ آیا من دوست دارم اینجا کار کنم؟» اینها چیزهایی است که شما اکنون باید تکلیفتان را با آنها روشن کنید، نه اینکه بعد از دو ماه یا کمی دیرتر و زودتر ترک شغل کنید.
مرحله دوم: بازاریابی و فروش
بعد از جمعآوری اطلاعات شما ممکن است به این جمعبندی برسید که «بله، من فکر میکنم میخواهم اینجا کار کنم». حالا وقت آن رسیده که انرژیتان را به سمت مرحله دوم مصاحبه هدایت کنید: بازاریابی و فروش این ایده به آنها که شما همانی هستید که میخواهند.
نیازهای کارفرما
در مورد کارفرما هم میتوان همینها را گفت. مصاحبه تنها فرایند جمعآوری اطلاعات نیست. آنها همین حالا هم این اطلاعات را در اختیار دارند. چه یک نفر چه یک گروه با شما مصاحبه کنند، از مصاحبه برای یافتن پاسخ این سوالات استفاده میکنند: ما از شما خوشمان میآید؟ ما شما را میخواهیم؟ شما مهارتها، دانش، یا تجربه مورد نیاز ما را داری؟ آیا شما رفتاری مطابق معیارهای ما داری؟ و شما چگونه با سایر کارمندان کنار خواهی آمد؟
وقتی آنها تصمیم بگیرند که شما را میخواهند، تازه آن وقت است که وارد مرحله دوم خواهند شد: فروش این ایده به شما که اینجا محل خوبی برایتان خواهد بود تا در آن کار کنید.
بنابراین اولین نکته مهم درباره مصاحبه این است که یک مکالمه برای هر دو طرف دو مرحله دارد: جمعآوری اطلاعات و پس از آن فروش.
سوالهای احتمالی
در طول مصاحبه تنها پنج سوال وجود دارد که واقعا شما نیاز دارید که جواب آنها را بدانید. کارشناسان خبره مصاحبه، اغلب فهرستی بلند بالا از سوالات کارفرما، به همراه پاسخهای تکراری و غیرهوشمندانه، منتشر میکنند که ممکن است در طول مصاحبه از شما پرسیده شود. آنها پیشنهاد میکنند که شما تمام پرسشهای ممکن و پاسخهای آنها را به حافظه بسپارید. فهرست آنها اغلب شامل چنین پرسشهایی است:
در مورد خودت صحبت کن.
چرا شغل قبلیت را رها کردی؟
چرا اخراج شدی (اگر اخراج شده باشی)؟
چقدر دریافتی از شغل قبلیات داشتی؟
چرا برای این شغل تقاضا دادی؟
درباره این شرکت چه میدانی؟
به من بگو ما در اینجا چه میکنیم و چه کمکی از تو بر میآید؟
در یک کلام: در چه کاری از همکارانت بهتر هستی؟
توانایی اصلی تو در چیست؟
ضعف بزرگ تو چیست؟
چگونه خودت را توصیف میکنی؟
دوستانت درباره تو چه میگویند و چرا حق با آنهاست؟ یا اشتباه میکنند؟
چه نوع کاری را بیش از همه دوست داری؟
چه موفقیتی که تا بهحال به آن دست یافتهای برایت راضیکنندهتر بوده است؟
وقتی میخواهی بهترین کارت را انجام دهی از کدام مهارتهایت استفاده میکنی؟
اگر نیاز به پول نداشتی، چه کار در زندگی میکردی؟
اهدافت در زندگی چیست؟
در اوقات فراغت چه علایقی داری؟
میتوانی جزئیات بیشتری بگویی؟ (این پاسخ به اغلب جوابهایی است که شما در طول مصاحبه ارائه کردهاید.)
پنج سال دیگر خودت را کجا میبینی؟
و بعد، برخی سوالات عجیب و غریب که در بعضی مصاحبهها پرسیده میشود، بدین قرار:
اگر شما یک سالاد بودید، به چه جور سسی علاقه داشتید؟
اگر حیوان بودید، چه حیوانی بودید و چرا؟
به یاد داشته باشید که هدف از برخی از این سوالها گرفتن پاسخ خاصی نیست، بلکه مشاهده این است که شما چگونه پاسخ میدهید: آیا یک حدس آنی و انفجاری میزنی؟ آیا پیش از پاسخ، چند لحظه تامل و مکث میکنی؟ آیا بعد از سوال به پاسخی غیرعادی و خلاقانه فکر میکنی؟ این پاسخها به کارفرما نشانههایی میدهد. او از این راه متوجه میشود اگر شما را استخدام کرد، شما چگونه میتوانید یک مشکل یا چالش کاری را حل کنید.
سه راه پیش رو
در مصاحبه سوالات احتمالی بسیاری وجود دارد؛ حدود ۸۹ سوال یا بیشتر. برای همه مهم است که پیش از ورود به مصاحبه، سر در بیاورند چگونه با پرسشهای کارفرما کنار بیایند.
در این شرایط شما سه راه پیش روی خود دارید. راه اول این است که سر در بیاورید پرسشهایی که ممکن است در مصاحبه از شما پرسیده شود کدامند. سوالاتی که برایتان مثال زدم، تنها نمونههایی از دهها سوال ممکن بودند. در این حالت شما پیشاپیش تمام پاسخها را از بر میکنید.
راه دوم این است که فقط از پاسخ سوالات سخت آگاه شوید. مثلا سوالاتی که از آدم درباره خودش میپرسند و از او میخواهد ضعفهایش را بگوید. در کل چیزهایی که ما در حین مصاحبه ناگهان با آنها مواجه میشویم.
راه سوم این است که قلمرو سوالات را کوچک کنید و بفهمید تنها پنج سوال پایه اساسی وجود دارد که شما نیاز دارید، پیش از پا گذاشتن به جلسه مصاحبه، به آنها فکر کنید.
صبر نکنید مصاحبه برای شما تصمیم بگیرد چه سوالهایی برایتان اهمیت دارد. همه کسانی که در یک مصاحبه کاری شرکت میکنند میتوانند به گونهای مصاحبه را پیش ببرند که فقط شرایط برای پرسیدن چند سوال مهم و محدود فراهم شود. سوالهایی که نه تنها شما از آنها سر در میآورید بلکه اصلا خود شما باعث پرسیدن آنها میشوید.
در قسمتهای بعد با ما همراه باشید تا بیشتر در این باره بگوییم.