پدرام ناصح پدرام ناصح
حوادث

راز بزرگ استنلی پارک ونکوور

بهروز سامانی بهروز سامانی

Atash Issue 6 - Low6در یک چهارشنبه سرد ژانویه در استنلی پارک ونکوور جنازه دو بچه کشف شد که شش سال از آن قتل آنها می‌گذشت. حالا شصت سال از آن روز می‌گذرد، خیلی از ابعاد این موضوع کشف شده ولی گره اصلی ماجرا همچنان کور است. چه کسی این قتل را انجام داده است؟ مقتولان چه کسانی هستند؟
هفته‌نامه آتش در این شماره خود در صفحه پرونده، ماجرای این پرونده تاریخی و پر رمز رو راز را روایت می‌کند.

برای دانلود فایل پی‌دی‌اف صفحه پرونده هفته‌نامه آتش، اینجا را کلیک کنید.

گاهی وقت‌ها مجبوریم واژه «پر رمز و راز» را به جای واژه «اشتباه» به کار بریم؛ مثلا وقتی دهه‌ها فکر می‌کردیم با یک پرونده مرموز روبروییم در حالی که با یک پرونده اشتباهی روبرو بوده‌ایم.
در سال ۱۹۵۳بقایای اسکلت دو کودک در استنلی پارک ونکوور پیدا شد. سرنخ‌های زیادی از این قتل به دست نیامد. تنها چیزی که وجود داشت سوال‌های بی‌پایان بود. آیا این دو کودک برادر و خواهر بودند؟ چه کسی جسد آنها را با یک کت خز پوشانده و آنها را ترک کرده بود؟ این سوال‌ها و صدها سوال دیگر درباره این پرونده، یک افسر پلیس بازنشسته را وا داشت که با سرسختی تمام پرونده «قتل دو کودک در جنگل» را در سال ۱۹۹۸ دوباره باز کند. هر چند او هنوز نتوانسته راز این پرونده را کشف کند اما همچنان سرنخ‌های جدیدی به دست می‌آورد.

 

بقایای یک جنایت
پلیس ونکوور بیشتر از ۴۵ سال خیال می‌کرد به‌دنبال قاتل یک دختر بچه و یک پسر بچه است. ژانویه ۱۹۵۳ بود که نظافت‌چیان استنلی پارک بقایای اسکلت دو کودک را پیدا کردند. هر دو اسکلت در یک کت خز زنانه پیچیده شده بودند و روی آنها را لایه‌ای شش اینچی از برگ درختان پوشانده بود. سرنخ اول، یک ظرف ناهارخوری زنگ‌زده بود که در کنار اسکلت‌ها قرار داشت. ظرف غذا مشخصا متعلق به یک کودک بود. دیگر سرنخ‌هایی که در اطراف محل پیدا شدن این دو اسکلت وجود داشت، دو کلاه چرمی هوانوردی، یک لنگه کفش زنانه و یک تبر سقف‌سازی بود. قاتل به وسیله این تبر، مرتکب جنایتی هولناک شده بود.

اشتباه آغاز می‌شود
اولین اظهارنظر‌های تخصصی را پزشکی کرد که استخوان‌های باقیمانده را آزمایش کرده بود. او به بازرس‌ها گفت: «این دو کودک که تصور می‌شود برادر و خواهر باشند، به‌ترتیب شش و ۱۰ ساله هستند و جسد آنها پنج سال است که در این منطقه یعنی در صد یاردی جاده اصلی رها شده است.» امروز پلیس حسرت می‌خورد که کاش این پزشک بیشتر دقت می‌کرد و سرنوشت این پرونده را به بیراهه نمی‌کشاند. دهه‌ها گذشت تا معلوم شود این پزشک درباره هویت این دو اسکلت اشتباه می‌کرده است و ماموران در طول این سال‌ها به دنبال افراد اشتباهی می‌گشته‌اند. در همان سال یک کارشناس دیگر با بررسی بقایای کفش کودکان گفت، کف سفید رنگ این کفش‌ها از جنسی بود که تنها پس از جنگ جهانی دوم وارد کشور شده بود.

خبر پخش می‌شود
با پیدا شدن این دو اسکلت، خبر این رویداد به سرعت رسانه‌ای شد و خبرنگاران با عنوان «پرونده قتل دو کودک در جنگل» به آن می‌پرداختند. به همین دلیل بود که صدها نفر از شهروندان درباره این پرونده اظهارنظر کردند. آنها فعالیت‌های مشکوکی را در استنلی پارک به یاد می‌آوردند. مثلا برخی از افراد می‌گفتند حوالی سال ۱۹۴۷ در محله‌شان یکی از خانواده‌ها به‌طور ناگهانی ناپدید شده است. کاراگاهان پرونده، سرسختانه سرنخ‌ها را دنبال کرده اما هرگز موفق به شناسایی قربانیان نشدند چه برسد به مظنون اصلی!

پرونده به جریان می‌افتد
حقیقت همچنان کشف‌نشده باقی مانده بود تا اینکه در سال ۱۹۹۸ برایان هانیبورن، رئیس پرونده‌های قتل حل‌نشده در بریتیتش کلمبیا علاقه خاصی به پرونده منطقه Lower Mainland که از کودکی آن را به خوبی به خاطر می‌آورد نشان داد. این افسر پلیس که مدت‌ها پیش بازنشسته شده اما همچنان بر روی پرونده کار می‌کند می‌گوید: «این یکی از آن دسته داستان‌هایی است که ونکوور را گرفتار کرده». در واقع این پرونده در حوزه اختیارات و دستورالعمل‌های او نبود. سرنخ‌ها هم مدت‌ها پیش مفقود شده بودند اما او در زمان آزاد خود همچنان بر روی پرونده کار می‌کرد.
یکی از اولین قدم‌های او برای حل این پرونده جستجوی بقایای بازمانده از کودکان در موزه پلیس ونکوور بود. بازسازی مجدد صحنه جرم با اسکلت‌های حقیقی در سال ۱۹۹۱ جهت نمایش عموم در موزه انجام شده بود. (در ابتدا اسکلت‌ها در «نمایشگاه ملی صلح‌طلبی» برای دستیابی به سر نخ‌های جدید به نمایش گذاشته شده بود). باقی استخوان‌ها در یک جعبه مقوایی در اتاق پشتی موزه نگهداری می‌شد. هانیبورن می‌گوید: «من انسان مذهبی نیستم اما به نظرم این اقدام کار درستی نیست.»

وقتی DNA وارد می‌شود
او بقایای اجساد را به دکتر سوویت دندانپزشک بخش پزشکی قانونی از دانشگاه بریتیش کلمبیا تحویل داد. با به‌کار گیری فنون روز دنیا دکتر سوویت توانست DNA برخی از دندان‌‌ها را به‌دست آورد. او چند هفته بعد حقایقی را فاش کرد که بیش از چهار دهه زحمات و تحقیقات پلیس را زیر سوال برد. دو قربانی این حادثه دختر و پسر نبودند بلکه دو پسر بودند که ناتنی بوده و از یک مادر متولد شده بودند.
هانیبورن بعد از یک دوره کار به‌عنوان بازرس جرایم جنگی در کوزوو، در سال۲۰۰۱ به‌صورت زودهنگام از اداره پلیس ونکوور بازنشسته شد. اما یک کپی از پرونده «قتل کودکان در جنگل» را با خود برد، چون نمی‌توانست این پرونده پر رمز و راز را حل نشده رها کند.

ادامه تلاش‌ها
طی ۱۲ سال گذشته این کارآگاه بازنشسته بارها احساس کرد که در آستانه دستیابی به یک موفقیت بزرگ است. او مدتی گمان می‌کرد یک نامه می‌تواند کلید حل معما باشد؛ نامه‌ای حاوی جزئیات ملاقات یک معلم اهل ونکوور با یک زن زخمی پابرهنه که مردی او را در محل سد دریایی همراهی می‌کرد. نامه مربوط به سال ۱۹۴۷بود. سپس توجه او به ادعای یک راننده کامیون جلب شد که می‌گفت قبلا یک زن و دو پسرش را نزدیک میشن بی سی سوار کرده و آنها را تا ونکوور رسانده بود. با این حال چیزی دستگیر هانیبورن نشد.

سرنخ‌های جدید
هانیبورن ۶۷ ساله حالا بر روی سرنخی کار می‌کند که از یک پلیس بازنشسته مسن‌تر از خود دریافت کرده است. این افسر بازنشسته می‌گوید در سال‌‌های دور و قبل از اینکه دروازه پل لاین در سال ۱۹۳۸ افتتاح شود، یک اپراتور در چشم‌انداز نزدیک پارک، (جایی که اجساد کشف شد) زندگی می‌کرد. شغل او علامت دادن مِه در مواقع مورد نیاز بود. او یک دختر روسپی و دو پسر داشت. در یک دوره زمانی فرزندان این مرد ناپدید شدند. این بازه زمانی با اکتشافات دیگر هانیبورن در ارتباط است. ضمن اینکه کف سفید رنگ کرپ این کفش‌‌ها در واقع قبل از جنگ جهانی دوم هم موجود بوده است. اما تلاش‌های او برای پیگیری سوابق تحصیلی پسرها از طرف آموزش و پرورش ونکوور با ممانعت روبرو شده است. از آنجایی که او دیگر افسر پلیس نیست، به گفته آنها به دلیل حفظ حریم شخصی قادر به فاش کردن اطلاعات افراد نیستند. هانیبورن امیدوار است رئیس پلیس ونکوور را برای همکاری و مداخله در حل این پرونده متقاعد کند.

امیدواری برای جبران
اگر هانیبورن موفق شود، این اولین بار نخواهد بود که قانونی برای حل یک پرونده شکسته می‌شود. در سال ۱۹۹۸، هانیبورن چند استخوان را به دکتر سووییت تحویل داد اما بقیه را به خانه محل مراسم تشییع جنازه برد. علی‌رغم ممنوعیت سوزاندن بیش از یک جسد در آن واحد، او متصدی کفن و دفن را متقاعد کرد تا بقایای اجساد را بسوزاند. سپس مشاور مذهبی پلیس ونکوور را استخدام کرد و دستور داد تا یکی از قایق‌های نیروی پلیس برای مراسم تشییع، خاکسترها را در آب‌های پارک پراکنده کند.
اگر اطلاعات جنسیت و زمان مرگ قربانیان در همان سال ۱۹۵۳ به درستی تشخیص داده می‌شد، این پرونده ممکن بود مدت‌ها پیش بسته شود. در حال حاضر تحقیقات در حوزه قتل این پرونده متوقف شده است. اما حتی اگر عدالت اجرا نشود حداقل یک اشتباه را می‌توان جبران کرد. به گفته هانیبورن بهترین کار «پیدا کردن اسامی این کودکان» است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟