روزهای عکاس نابینای سوری در کانادا
با رویاهای پسری هنرمند آشنا شوید که اهل سوریه است و به کانادا آمده است. کانادا قرار است تا دو ماه آینده ۲۵ هزار پناهجوری سوری را اسکان دهد
با افتتاح مرکز پذیریش پناهجویان سوریهای در اردن، کانادا رسما برنامه حمایتی خود را آغاز کرد. سه وزیر کانادایی (بهداشت، مهاجرت و دفاع ملی) در این مرکز حضور یافتند؛ مرکزی که قرار است روزانه ۵۰۰ پناهجوی سوریهای را پذیرش کند. آنها به مرور وارد کانادا خواهند شد. اما این پناهجویان چه کسانی هستند؟ آیا از ابتدا در کمپهای پناهندگان بودهاند؟ آنها چه رویاهایی دارند؟ این مطلب ما را با یکی از آنها آشنا میکند.
عکسهای بینظیر هانی المعلی، یکی از رویدادها مهم این زمانه را بازگو میکند؛ وضعیت زندگی پناهجویان در کمپها. عکسهای او بسیار خاطرهانگیزند چرا که زندگی خود هانی را روایت میکنند؛ پسری نابینا که دنیا را به شیوه خودش میبیند و حالا در کانادا در جستجوی رویاست.
هانی المعلا ۲۱ ساله است. او در شهر سورینشین حمص بزرگ شده، روحی هنری و بینایی بسیار ضعیفی دارد؛ همه چیز خارج از محدوده بینایی اوست مگر اینکه به صورتش خیلی نزدیک باشد. او قانونا نابینا محسوب میشود.
هانی یک پناهجوی جنگی است که سه سال در اردوگاهی در لبنان بوده است. در ماه ژوئن، او و خانوادهاش به رجینا در کانادا آمدند و زندگی جدیدی را آغاز کردند؛ پدر، مادر و پنج نفر از شش خواهر و برادرش.
نمایشگاهی از عکسهای المعلا از روزهای زندگیاش در لبنان، این هفته در «رویال یورک» تورنتو جریان دارد. این نمایشگاه در حاشیه همایش سالیانه روزنامهنگاران کانادایی در رویال یورک تورنتو برپا شده است.
سرگذشت هانی
المعلا میگوید که در ابتدا زندگیش در حمص بسیار خوب بوده است. او به همراه پدر و مادرش و چهار برادر و دو خواهرش همه چیز داشته؛ دوست و آشنا، درس و زندگی اجتماعی. او میخواست مهندسی کامپیوتر بخواند.
المعلا پسر باهوشی بود. او توانست با خواندن و تکرار ترانهها در یوتیوب، انگلیسی یاد بگیرد. او عاشق بازیگری و نویسندگی است. المعلا و دوستانش یک گروه موسیقی تشکیل دادند و در خیابان اجرا میکردند. او در سال ۲۰۱۱دبیرستان را تمام کرد و سپس با شروع جنگ داخلی در سوریه، همه چیز خراب شد.
فرار به لبنان
در سال ۲۰۱۲ المعلا به لبنان رفت. او تصور میکرد پس از چند ماه زندگی بهروال عادی خود باز خواهد گشت. اما این اتفاق نیفتاد. وقتی شرایط بدتر شد، خانوادهاش نیز به دنبال او از هرج و مرج فرار کرده و به شهری در لبنان به نام دره بقاع رفتند.
او میگوید: «من به آن دوران نمیگویم زندگی چون نامش زندگی منقطع است. از چیزهایی که قبلا داشتم هیچ چیز باقی نمانده بود به جز روحم. زندگی در یک اردوگاه پناهندگی برای کسی که چیزهای با ارزشی داشته، یک زندگی پوچ است. دلتان برای زندگیتان تنگ میشود. در یک کمپ پناهجویی هیچ تقویمی وجود ندارد و شما نمیتوانید به زمان اهمیت دهید. برایتان مهم نیست که فردا چه اتفاقی میافتد. همیشه همان روزها تکرار میشود. یک زندگی کسل کننده است. در زندگی پناهندگی یکی از چیزهایی که خیلی دلتنگش میشدم، حریم خصوصیام بود. در چادرها هیچ خلوتی وجود ندارد.»
آغاز عکاسی
او سال دومی که آنجا زندگی میکرد، با عکاسی به نام الینا دورفمن آشنا شد. الینا در حال بازدید از کمپ برای مجله نیویورکر بود. او از اینکه المعلا انگلیسی صحبت میکرد تحت تاثیر قرار گرفته بود و اینجا بود که المعلا انگیزه پیدا کرد.
بعدها در پی حمایت نماینده عالی رتبه سازمان ملل از پناهجویان، برندان بنون کارگاهی در زمینه عکاسی در اردوگاه برپا کرد. المعلا نیز به آن تمایل نشان داد. تلاشی که تمام عمرش برای دیدن کرده بود، باعث تقویت سایر حواس او شده بود. بزرگنمایی لنزها به او کمک میکرد تا با بزرگ کردن تصاویر راحتتر آنها را ببیند. او شروع به عکاسی از زندگی اطرافش کرد. المعلا میگوید: «وقتی بنون دید کارم خوب است از من خواست که تمرکز بیشتری داشته باشم چرا که حس کرده بود میتوانم از پس آن برآیم. میتوانم بگویم این اتفاق نجاتم داد چرا که حس کردم هنوز زندهام.» هیچ یک از بازدیدکنندگان نمایشگاه، شک نخواهند کرد که المعلا روح زندهای دارد.
زندگی در کانادا
اواخر همان سال به خانواده المعلا خبر داده شد که میتوانند به عنوان پناهنده در کانادا پذیرفته شوند: «من خیلی خوشحال شدم که انگلیسی بلدم.»
در ماه ژوئن امسال، آنها به رجینا رسیدند و مستقر شدند. خانواده او خوشحالند و او فکر میکند که بخواهند همانجا بمانند. اما خودش میخواهد برای ادامه تحصیل به تورنتو برود و میگوید: «رویاهایم هنوز منتظر من هستند.»
او امیدوار است که داستان زندگیش پیامی را به کاناداییها برساند؛ پیام افرادی مثل او که میخواهند زندگی تازهای را در این کشور شروع کنند. آنها قبلا یک زندگی طبیعی داشتهاند و در یک اردوگاه پناهندگی به دنیا نیامدهاند.
آنها افرادی عادی مثل همه افراد دنیا هستند که برای خود رویاها و آرزوهایی دارند. فقط ممکن است که در عرض چند ساعت همه چیز خود را از دست داده باشند و ناگهان ببینند فقط با لباسهایی که بر تن دارند در یک اردوگاه پناهندگی هستند. آنها برای شروع دوباره مشکلی ندارند فقط برای داشتن یک زندگی خوب در اینجا نیاز به حمایت دارند.
افرادی با ذهنهای زیبا و مهارتهای زیبا در راهند. آنها فقط میخواهند زندگیشان را از نو بسازند.
نمونههایی از عکسهای هانی المعلا
[inpost_galleria thumb_width=”200″ thumb_height=”200″ post_id=”5677″ thumb_margin_left=”3″ thumb_margin_bottom=”0″ thumb_border_radius=”2″ thumb_shadow=”0 1px 4px rgba(0, 0, 0, 0.2)” id=”” random=”0″ group=”0″ border=”” show_in_popup=”0″ album_cover=”” album_cover_width=”200″ album_cover_height=”200″ popup_width=”800″ popup_max_height=”600″ popup_title=”Gallery” type=”yoxview” sc_id=”sc1449158995707″]