طهرانیهای قدیمی برای سر کردن زمستان، آداب و سنتهای خود را داشتهاند. خیلیها لحظه تحویل سال به میدان توپخانه میرفتهاند و از نزدیک مراسم توپ در کردن را تماشا میکردهاند. قاشقزنی و چهارشنبه سوری هم جزو پرطرفدارترین آداب و رسوم نوروز طهرانیها بوده است. در این مطلب که با الهام از ترانه مشهور «فرهاد» با نام «بوی عیدی» نوشته شده است، با این آداب و رسوم بیشتر آشنا میشویم.
هوس یه آبتنی
سرما پشت شیشه دو جداره مانده. از طبقه هفتم ساختمان اگر به پایین نگاه کند، یک حیاط کوچک پیداست و درخت لختی که شاخههایش تا پای پنجره طبقه سوم بالا آمده. «این خونه، نه زمستونش پیداست، نه باهارش» ساختمان روبهرویی را اگر میشد کنار زد، خورشید از پنجره میآمد تو. صدایش را انداخته تو گلو: «بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد…». بهار دلکش هنوز سرنرسیده، بوش پیچیده تو خاطر مردی که ۷۰ زمستان از سرگذرانده و ۷۰ بهار دیده. تا پنجره را باز میکند، باد سرد از قاب میگذرد و به صورتش میخورد. کافی است پلک روی هم بگذارد و باز کند که یک جوی راه بیفتد از این سر حیاط، به حوض برسد و از آن سر برود بیرون، مادر هم توش لاجورد بریزد و بیفتد به جان ملافهها. دلش ناگهان پر در میآورد برای پریدن توی حوض لاجوردی، «شالاپی پریدم تو حوض و در عوض مادر باهام دعوا کرد.» کت و شلوار نو را زودتر از موعد پوشیده و کفشهای قهوهایاش برق میزند.
هنوز توی همان ساختمان است، با همان دیوارها و همان پنجره، یاد کودکیاش، اما هر سال همین روزها میاندازدش توی حوض…
متن کامل این مطلب را میتوانید در فایل پیدیاف ویژهنامه نوروزی آتش بخوانید. از اینجا دانلود کنید: