فکر میکنید برای یاد گرفتن یک زبان جدید دیر شده است؟ ۶ دلیل برای اینکه اشتباه میکنید
یکی از معضلات و موانع ورود به جامعه پس از مهاجرت مساله زبان جدید است. شما برای اینکه در جامعه جدید بخواهید تحصیل کنید، کار کنید و یا فعالیت اجتماعی داشته باشید باید بتوانید زبان جدیدی را یاد بگیرید و از طریق آن ارتباط برقرار کنید.
یاد گرفتن زبان در محیط چند ملیتی مثل کانادا شاید آسانتر از کشورهایی باشد که همه در آن Native هستند. چرا؟ چون افراد دیگری مثل شما که در حال یادگیری زبان جدید هستند زیاد است و شما خیلی احساس غربت و خجالت نمیکنید و این به شما اعتماد به نفس میدهد.
ولی ممکن است فکر کنید دیگر یاد گرفتن زبان برای شما دیر شده است و فقط این بچهها هستند که میتوانند زبان دوم را به راحتی زبان اولشان استفاده کنند.
خوشبختانه باید به شما بگوییم که این طور نیست. این مطالب دلایلی دارد که نظر شما را رد میکند.
شماره ۱۳۴ هفتهنامه آتش را از اینجا دانلود کنید
همه میدانند که بچهها با توجه به قابلیتهای یادگیری ذاتیشان، مزیتهایی نسبت به بزرگترها دارند، بنابراین اگر کسی افسوس بخورد که چرا در آلمان از پدری ایتالیایی و مادری چینی به دنیا نیامده است نباید بر او خرده گرفت (شروع زندگی با سه زبان مختلف میتوانست جالب باشد، اینطور نیست؟)
اما این باور که بزرگسالان باید فکر یاد گرفتن زبان جدید را از سر بیرون کنند، هیچ پایهای ندارد. درست است که نمیتوانید امشب بخوابید و فردا صبح مثل بلبل ایتالیایی یا چینی یا آلمانی حرف بزنید، اما با در پیش گرفتن رویکردی صحیح و داشتن عزمی جزم، هیچ چیز نخواهد توانست سد راه شما در یاد گرفتن زبانی جدید باشد. مسألهی مهم آن است که ذهنیت خود را اصلاح نمایید.
۱- سطح انتظارات خودتان را درست تعیین کنید
کسانی که پس از دوران کودکی زبان جدید یاد میگیرند، معمولا قادر نیستند به لهجهی طبیعی Native آن زبان سخن بگویند. اما چه اهمیتی دارد؟ روان سخن گفتن میتواند معانی مختلفی برای افراد مختلف داشته باشد. گذشته از این، چه کسی گفته است که یاد گرفتن زبان خارجی یعنی اینکه درست مثل گویشوران آن حرف بزنیم؟ هدف از یاد گرفتن زبان جدید آن است که بتوانیم با انسانهای دیگر ارتباط برقرار کنیم، بنابراین سطح توقعات خودتان را پایین بیاورید.
شعار خودتان را از «میخواهم خودم را بین کاناداییها پنهان کنم و هیچکس نفهمد من خارجی هستم!» به «میخواهم انگلیسی را آن طور حرف بزنم که با زبان خودم در دوران دبیرستانم حرف میزدم،» «میخواهم کتابهای به زبان انگلیسی در سطح متوسط را بخوانم» یا «میخواهم با کاناداییهای کوچه و بازار حرف بزنم» تغییر دهید. اینها اهداف کاملا معقولی برای یاد گرفتن زبان در بزرگسالی است.
۲- شما تصمیم جدی دارید که زبان یاد بگیرید
حالا که ذهنیت بهتری از موفقیت پیدا کردهاید، بیایید دو دانشآموز را تصور کنیم: اولی شش سال دارد و والدینش نام او را در یک کلاس فرانسه آخر هفته نوشتهاند و دیگری بزرگسال است و قصد دارد به مونترال نقل مکان کند. او بعد از ساعات کاری فرانسه یاد میگیرد. فکر میکنید بعد از یک سال کدامیک موفقیت بیشتری کسب کرده است؟ بیشتر افراد با توجه به آنکه بچهها مغزهای «اسفنج مانند» دارند، دانشآموز شش ساله را انتخاب میکنند. بچهها بدون سعی و تلاش همه چیز را یاد میگیرند، اینطور نیست؟
اما عدهی دیگری که براساس تجربه، نقش انگیزه و اراده را در موفقیت لمس کردهاند، روی دانشآموز بزرگسال شرط میبندند. درست هم میگویند. به این فکر کنید که فرد بزرگسال، برای این در کلاس نشسته است که خودش میخواهد. با پول خودش ثبت نام کرده و حاضر شده وقت آزادش را برای این کار بگذارد. او هدف روشنی در ذهن دارد (نکتهی شماره ۱ را ببینید) و میداند که برداشتن چه گامهایی برای محقق ساختن آن هدف ضروری است. او از آنجا که هدفمند است، در داخل و خارج از کلاس خود را متعهد به تلاش میداند و بنابراین پس از گذشت یک سال، از نتیجهی به دست آمده شگفتزده خواهد شد.
درست است که پیشرفت بهتر بزرگسالان نسبت به کودکان امری مسلم و حتمی نیست، اما احتمال زیادی دارد. کودکان هر قدر هم که جوان و دارای ذهن انعطافپذیر باشند، زود توجه خود را از دست میدهند، باید زود به زود استراحت کنند و چیزی بخورند و معمولا هم حضور فعالانهای در کلاسها ندارند. آیا بزرگسالان مصمم، عکسِ این هستند؟ صد در صد.
۳- شما یک بار دیگر تجربه زبان یاد گرفتن داشتهاید
دانشآموزان بزرگسال پیش از این دستکم یک زبان را یاد گرفتهاند که به روانی سخن بگویند، یعنی زبان خودشان را. آنها طی سالها حرف زدن، نوشتن و گوش کردن به زبان مادری خود، حجم وسیعی از دانش دربارهی چگونگی کارکرد زبانشان (هرچند احتمالا به طور ناخودآگاه) گرد آوردهاند. هنگام یادگیری یک زبان دیگر، این دانش ارزش فوقالعادهای پیدا میکند به ویژه اگر این زبان دوم ریشهی مشترکی با زبان مادریتان داشته باشد یا با زبانی که قبلا یاد گرفتهاید. (مثل اسپانیایی و ایتالیایی، یا انگلیسی و آلمانی).
یادگیرندگان بزرگسال میتوانند با توجه به روابط بین واژگان و الگوهای گرامری دو زبان، فعالانه از زبان مادری یا زبان اول به عنوان یک سکوی پرتاب استفاده نمایند. از طرف دیگر، تفاوتهای بین دو زبان برای ذهن بزرگسالان آسانتر درک میشود. این نیز به نوبهی خود میتواند راه مثبتی برای برقراری تعامل فعال با روند یادگیری زبان باشد.
۴- شما سالها مطالعه کردهاید
تجربههای پیشین شما به این ختم نمیشود؛ به عنوان فردی بزرگسال، شما «تجربههای یادگیری» فراوانی داشتهاید. به این فکر کنید که در دوران مدرسه و دانشگاه، احتمالاً تبدیل به یادگیرندهای زبردست شدهاید و بعد از آن نیز مجموعهی گستردهای از مهارتها، مانند تعویض تایر، باغبانی، ادارهی کسب و کاری کوچک، متقاعد کردن رئیس و بزرگ کردن بچه را فرا گرفتهاید. شما به راحتی میتوانید مطلبی با این عنوان بنویسید: «بهترین شرایط یادگیری برای من.»
این آگاهی از راهبردهای یادگیری و تفکر خود، فراشناخت نامیده میشود و ابزار فوقالعادهای است برای استفاده در هنگام شروع یادگیری یک زبان جدید.
خوشبختانه راههای مختلفی برای یادگیری زبان وجود دارد، از کلاسهای هفتگی گرفته تا شرکت در دورههای آموزشی خارج از کشور (بله، یادگرفتن یک زبان جدید در طی یک سال امری امکانپذیر است).
بچهها هنوز نیاز دارند که کشف کنند و یاد بگیرند که رویکرد مورد علاقهشان برای یادگیری موضوعات جدید چیست، اما شما از مزیت تجربههای پیشین برخوردار هستید و میتوانید شیوهای را برگزینید که بیشترین تناسب را با شما داشته باشد.
۵- شما از چشمانداز برخوردار هستید
شما نه تنها از انگیزه و مهارتهایی بهرهمند هستید که کودکان معمولا فاقد آنها هستند، بلکه از چشمانداز نیز برخوردارید.
شما میدانید که زندگی یک سفر است و اینکه یاد گرفتن زبان جدید راهی خوب، چه بسا یکی از بهترین راهها، برای شناخت جهان و جذابتر ساختن این سفر است.
یاد گرفتن زبان جدید پنجرهای است رو به فرهنگی جدید و تا حدی ناشناخته و چشماندازی است تازه به زندگی که به شما امکان برقراری ارتباط با مردمانی به کلی جدید، از گوشه و کنار این دنیا، میدهد.
یاد گرفتن زبان جدید ابزاری است برای تحقق این اهداف؛ و برای شروع بهرهمندی از این مزیتها، لازم هم نیست که مهارتهایتان به حد کمال رسیده باشد.
۶- شما ثبات مالی بیشتری دارید
دانشآموزان بزرگسال چون استقلال مالی دارند، از آزادی انتخاب بیشتری هم برخوردار هستند. مسلما گذراندن زمان در کامیونیتیها و حتی شهرها و در میان فرهنگ و زبانی جدید، کمک فوقالعادهای به یادگیری شما خواهد کرد. دانشآموزان بزرگسال از این شانس برخوردارند که چنین تجربهای را برای خود رقم بزنند.
دانشآموزان بزرگسال میتوانند از زمان مطالعه، تعطیلات و کار در خارج از حوزه معمول زندگی، بهترین بهره را بگیرند. در این مورد نیز، چون این تجربه انتخاب خود آنهاست و نه تصمیمی که والدین گرفته باشند، به احتمال زیاد مثمر ثمر خواهد بود.