قتل در عالم فراموشی؛ آیا واقعا من همسر ۸۰ سالهام را کشتهام؟
فهرست مطالب
زیگفرید ون زویدن، مرد ۸۵ ساله اهل کلگری است که در جوانی از دست نازیها گریخته و به کانادا آمده و حالا متهم است همسر ۸۰ سالهاش را پس از ۵۶ سال زندگی مشترک به قتل رسانده است. نزدیکانش اما میگویند او کنترلی روی رفتارهایش ندارد و حتی نمیداند که همسرش از دنیا رفته است. با دادگاه این مهاجر هلندی بیشتر آشنا میشویم و بعد به سراغ نزدیکان آنها میرویم که درباره جزئیات زندگی این زوج میدانند.
دانلود شماره ۶۷ هفتهنامه چاپی آتش
یک مرد ۸۵ ساله اهل کلگری که متهم است همسر خود را به قتل رسانده، هنگام حضور کوتاهش در دادگاه، گیج و مضطرب به نظر میرسید.
هنگامی که دو مامور، آقای زیگفرید ون زویدن ۸۵ ساله را به سالن دادگاه راهنمایی کردند، او از آنها پرسید: «اینجا دادگاه است؟»
من همسرم را نکشتهام
آقای زویدن بعدتر گفت: «من هیچ قتلی در زندگیم مرتکب نشدم. نمیتوانم باور کنم. نمیتوانم باور کنم. شما دارید مرا متهم میکنید. اصلا در این کشور زیبا، چطور کسی میتواند همچین کاری بکند؟»
نزدیکان او میگویند که ون زویدن مدتهاست از جنون رنج میبرد و یک روانشناس در آخرین اظهارنظر خود تأیید کرد که این موضوع احتمالا حقیقت دارد.
ون زویدن یک ماه تحت آزمایشهای روانی قرار گرفته تا دکترها تعیین کنند که آیا او قادر به حضور در دادگاه هست یا نه.
قتل در روز چهارم اکتبر
روز چهارم اکتبر بود که آقای ون زویدن به قتل درجه دو متهم شد. او در آن روز ابتدا با ۹۱۱ تماس گرفت و افسران پلیس، جسد آدری، همسر ۸۰ سالهاش را در خانهشان در کلگری پیدا کردند.
آلاین هپنر، وکیل مدافع آقای ون زویدن میگوید: «او خیلی مریض است. فکر کنم این موضوع را بتوانید در نحوهی رفتارش در دادگاه ببینید».
هپنبر میگوید هم قاضی و هم دادستان نسبت به متهم همدردی و مساعدت نشان دادهاند.
تولد در هلند، فرار از دست نازیها
ون زویدن، که با نام کوچک «فرد» شناخته میشود، در هلند در یک خانوادهی یهودی به دنیا آمد. او داستان فرارش از دست نازیها را در طی جنگ جهانی دوم در کتاب خود به نام «مادرم مرا صدا کن: داستان بقای یک پسر هلندی در جنگ جهانی دوم» شرح داده است.
او در سال ۱۹۵۲ به کانادا آمد و به همراه همسرش در کلگری ساکن شد. او در آنجا یک بیزینس قایق بادبانی به راه انداخت. نزدیکان او میگویند که این زوج تمام کارهایشان را در طی ۵۶ سال ازدواجشان با همدیگر انجام میدادند و کاملا مناسب هم بودند.
این زوج هیچ فرزندی نداشتند. با گذشت زمان و به مرور که وضعیت ون زویدن رو به زوال میرفت، آدری از شوهرش مراقبت میکرد.
همدردی اطرافیان با آقای زویدن
دوستان خانوادگی نزدیک این زوج در دادگاه حضور داشتند تا حمایت خود را از او نشان دهند.
وینس واکر، فرزندخوانده این زوج میگوید دیدن زویدن در آن وضعیت، دردناک بود.
او میگوید: «استرس زیاد برای آدمها خوب نیست. ما واقعا امیدواریم او را در جایی مناسب و تحت مراقبت مناسب قرار دهیم.»
واکر و دیگر بستگان آقای ون زویدن در ماههای گذشته توانستهاند او را در یک مرکز روانپزشکی ملاقات کنند. واکر میگوید: ««او چندین بار اسمتان را میپرسد. با شما راجع به بازیهای کارتیاش صحبت میکند. او تحت مراقبت است.»
گوردون ون گانست دوست خانوادگی قدیمی آنها هم میگوید که این ملاقاتها ظاهرا برای ون زویدن خوب بوده است: «وقتی به ملاقاتش میروی، چه تو را بشناسد یا نه، هنوز هم میداند که یک عضو خانواده است که به ملاقات او آمده است. این قطعاً برای او آرامشبخش خواهد بود.»
ون گانست میگوید زویدن ظاهرا نمیداند که همسرش از دنیا رفته است: «توی ذهنش ثبت نمیشود. جای شکر دارد.»
در شرایط مشابه باید آماده همه چیز باشیم
جیل پترویک از انجمن آلزایمر کلگری میگوید که این پرونده ممکن است تصور غلطی را گسترش دهد که افراد دارای جنون، همیشه احساس تهاجم یا خشونت دارند.
او میگوید روی دادن چنین اتفاقی نادر است اما اطرافیان چنین کسانی باید به غریزههایشان اعتماد کنند و اگر زمانی احساس تهدید کردند، همیشه یک نقشهی امن داشته باشند. این یعنی آنها باید بدانند در یک موقعیت خطرناک، کجا بروند و با چه کسی تماس بگیرند. پترویک همچنین توصیه میکند که نزدیکان این افراد همیشه یک کیف با کلیدها، داروها، اسناد، لباسها و سایر اقلام مهم، آماده داشته باشند.
پترویک میگوید دانستن اینکه چه موقع زمان آن رسیده است که به یک مرکز مراقبت درازمدت مراجعه کنند، آسان نیست: «در نهایت همه بحثها به اینجا میرسد که ببینیم چه چیزی برای سلامت روحی، فیزیکی و اجتماعی تمام اعضای خانواده بهترین کار است.»