لیبرالها پس از یک سال هنوز محبوب هستند
بعد از یک سال از آغاز مبارزات انتخاباتی در کانادا، نظرسنجیها و تحلیلها نشان میدهد مردم هنوز لیبرالها را دوست دارند. آنها هر چند به آینده خوشبین نیستند اما در دوگانه محافظهکار-لیبرال، کماکان با لیبرالها همراهند و میخواهند با بازگشت کانادا به ارزشهایی که در گذشته داشته، آینده بهتری را تجربه کنند.
یک سال پیش، استیون هارپر نخستوزیر پیشین کانادا به دیدار فرماندار کل کانادا رفت تا طولانیترین کارزار انتخاباتی تاریخ کانادای مدرن را آغاز کند. رهبر تک و تنهای محافظهکاران به خبرنگارانی که در گرمای تابستان در فضای آزاد جمع شده بودند هشدار داد: «اکنون زمان طرحهای پرمخاطرهای که میتواند به آینده ما آسیب برساند نیست.»
یازده هفته بعد، رأیدهندگان کانادایی به شکلی غیرمنتظره لیبرالها را به اکثریت در پارلمان رساندند تا جاستین ترودو رهبر جوان و پرشور آنها در میان ابراز احساسات مردم به بالاترین پست اجرایی کانادا برسد.
ماه عسل طولانی لیبرالها هنوز ادامه دارد
بعد از گذشت یک سال، مؤسسات نظرسنجی میگویند شرایط تقریبا مثل همان موقع است. فرانک گریوز از مؤسسه تحقیقاتی Ekos میگوید: «اکنون یک سال گذشته است. همه میدانیم که ماه عسلهای سیاسی یک سال بیشتر طول نمیکشند. دوران دیگری را در تاریخ کانادا به یاد نمیآورم که دولتی چنین سطحی از موفقیت را در چنین مدتی طولانی حفظ کرده باشد؛ به ویژه با اوضاع و احوالی کنونی که شاهد بدترین چشمانداز اقتصادی ۲۰ سال اخیر هستیم.»
کارزار انتخاباتی کانادا در روزهای داغ تابستان با تیترهایی در مورد محدودیتهای بودجه، مناظرههای تلویزیونی، تبلیغات میلیون دلاری و جنجالهای تبلیغاتی آغاز شد. اما پایان ماجرا بسیار عمیقتر از اینها بود. مباحثی چون مدارای دینی و اخلاقی، توجه جدی به کسری بودجه و روی کار آمدن دولتی که آشکارا تحولخواه بود، به این انتخابات پایان داد. از آن زمان تا کنون، خیلیها در کانادا میگویند: «دولت خوب است».
لیبرالها هر جا که دولت قبلی پا پس کشیده بود خود را وسط انداختهاند؛ از صرف میلیاردها دلار برای جوامع بومیان گرفته تا باز کردن آغوش به روی پناهجویان سوری، گرم گرفتن با نخستوزیران استانی، قول قیمتگذاری بر روی گازهای گلخانهای، قانونی کردن مرگ به کمک پزشک، پرداختن به اصلاحات اساسی در سیستم انتخاباتی و مشاوره و مشاوره و مشاوره.
اینکه آیا انتخابات سال ۲۰۱۵ نمایانگر تغییری بنیادین در ارزشها بوده است یا نه پرسشی است که تمام کنشگران سیاسی کانادا اکنون با آن دست به گریبانند؛ به ویژه در این تابستان که نشانه شاخص آن تروریسم، رفراندوم بهتآور خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، منازعات نژادی در ایالات متحده و ظهور دونالد ترامپ ضدمهاجر بوده است. گریوز بر این باور است که تغییرات گستردهای در کانادا رخ داده است.
هواداران دولت کوچک بیشتر شدهاند
بیش از ۲۰ سال است که Ekos پیگیری میکند که آیا مردم «دولتی کوچکتر با مالیاتهای کمتر» را ترجیح میدهند یا «دولتی بزرگتر با خدمات بیشتر». در سال ۲۰۰۳ نتایج نشان میداد که هواداران دولت کوچک تقریباً سه برابر گروه دیگر هستند. امروز اما دو گروه تقریباً یکسانند.
گریوز میگوید: «دورنمای آینده از لحاظ نقش دولت و نهادهای عمومی به شکل چشمگیری متفاوت است.»
جیمز مور، یکی از وزرای ارشد دولت محافظهکار، این نظر را مطرح میکند که نقطه عطف اصلی مدتها پیش از انتخابات سال گذشته رخ داد و رد آن را میتوان در بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ جستجو کرد.مور به سخنرانی بیل کلینتون رئیسجمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۹۵ اشاره میکند. او در این سخنرانی پایان «دولت بزرگ» را به عنوان نماینده دورهای سیاسی اعلام کرد.
او استدلال میکند که این موج زمانی شروع به بازگشت کرد که دولتها در سراسر جهان، در واکنش به بحران مالی ۲۰۰۹، بودجههای محرک و کمکهای مالی عظیمی به کشورهای خود تزریق و نیاز به چنین کاری را با صدای بلند اعلام کردند.
مور درباره دولت محافظهکار هارپر و تبلیغات گسترده آنها درباره «طرحهای فعالسازی اقتصادی» میگوید: «با دولت راست میانهرویی مواجه بودیم که به چنین کارهایی افتخار میکرد.»
نقش هارپر در محبوبیت لیبرالها
محافظهکاران متعاقباً از حجم هزینههای خود کاستند، اما تأثیر پیام «طرحهای فعالسازی» تا مدتها پس از آن پابرجا بود.
مگان لزلی، یکی از هواداران پر و پا قرص پیشین NDP، که در اکتبر گذشته صندلی نمایندگی هالیفاکس را از دست داد نیز فضای سیاسی جاری را مرهون هارپر میداند. لزلی میگوید: «نحوه حکومتداری هارپر چنان انعکاسی داشت که احساس میکنم گویی این نیروی خیرخواهی شگفتانگیز لیبرالها را او ایجاد کرده است.»
دولت لیبرال آمارگیری اجباری را با جدیت در پیش گرفته است.
لزلی به واکنش مثبت مردم در مقابل طرح بازگشت آمارگیریهای اجباری بلندمدت اشاره میکند و آن را نشانهای از اشتهای سیریناپذیر کاناداییها برای اظهارنظر میداند؛ موضوعی که لیبرالها استادانه و با هزاران مشاوره عمومی آن را دنبال میکنند.
لزلی میگوید: «ممکن بود NDP برنده انتخابات باشد، ممکن بود لیبرالها برنده باشند، اما هر کسی پیروز میشد میتوانست تا مدتها بر این موج سوار باشد.»
کاناداییها به آینده بدبینند
معما در آنجا نهفته است که نظرسنجی Ekos نشان میدهد مردم عمیقاً نسبت به آینده اقتصادی خود بدبین هستند و بر این باورند که دنیا در حال تبدیل شدن به جای خطرناکتری است. با وجود این، پاسخدهندگان کانادایی به دلایلی خود را نیز شادمان میپندارند.
گریوز میگوید این دلواپسیها (که تقریباً همه جهان را فرا گرفته است) در حال تولید دو نوع دیدگاه مختلف درباره دنیاست. یکی از آنها ظهور اقتدارگرایی و تمایل به برقراری نظم به دلیل احساس از دست دادن کنترل بر اوضاع است که رأی بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا و حمایتها از ریاست جمهوری ترامپ نمونههایی از این دیدگاه است.
او میگوید: «در کانادا، پیروزی لیبرالها در انتخابات نمایانگر روی دیگر این سکه بود.»
نیک نانوس از مؤسسه تحقیقاتی و نظرسنجی نانوس نیز این تغییرات چشمگیر را میبیند، اما آن را بازگشت به وضعیت معمول کانادا میداند نه تغییر در ارزشهای این کشور.
هنگامی که ترودو در دسامبر گذشته در فرودگاه تورنتو به پناهجویان سوری خوشامد گفت، رسانههای بینالمللی مانند حادثهای فوقالعاده با آن موضوع برخورد کردند، اما کاناداییها آن را به چشم رفتاری استاندارد میدیدند، نه چیزی غیرعادی.
نانوس شیوه «بسیار پرخاشجویانهتر» هارپر را غیر عادی میداند و از جمله به دیدگاههای دولت پیشین درباره سیستم فدرال، بیمیلی دولت در همکاری با استانها، نظرات آن درباره دادگاهها و استراتژی سیاسی آن برای تقسیم کردن رأیدهندگان و توجه به تنها اقلیتی از آنها اشاره میکند.
نانوس میگوید: «تغییر صورت گرفته است، اما من آن را بازگشتی به ارزشهای سنتیتر کانادا مینامم. نباید عکسالعملهای مقطعی نسبت به محیط (اقتصادی و سیاسی) را با ارزشهای اساسی اشتباه بگیریم.»