ما در کانادا پولدارتر شدهایم؟ یا بدهکارتر شدهایم؟
فرامرز و همسرش شیرین همراه دو فرزندشان سال ۲۰۱۱ از شیراز به کانادا آمدند. آنها هر دو مهندس شیمی بودند و در کارخانهای که کار میکردند با هم آشنا شده و ازدواج کرده بودند. حدود یک سال طول کشید که آنها بتوانند کار پیدا کنند. اگرچه موقعیت شغلی که یافته بودند در مقایسه با موقعیتشان در ایران پایینتر بود و درآمد کمتری هم داشت، ولی آنها از این بابت بسیار خوشحال بودند. در این یک سال که دنبال کار میگشتند، از اندوخته چندین سالهشان برای گذران هزینههای زندگی استفاده میکردند.
حالا پس از چهار سال هر دو کار بهتری دارند، یک کاندوی دو خوابه خریدهاند و درآمدشان تکافوی هزینههای زندگیشان را میکند؛هر چند با کمی محدودیت. اما پرسشی که حالا فرامرز و شیرین از خود میپرسند این است که آیا آنها پولدارتر شدهاند؟ آنها باید با بدهیهایی که هر روز هم انباشتهتر میشود چکار کنند؟
مدیریت اقتصاد خانواده و معضلی بهنام بدهی این روزها دغدغه اصلی بسیاری از خانوادههاست؛ بازپرداخت وام مسکن، بازپرداخت بدهی کارتهای اعتباری و نیز تسویه خریدهایی که اقساط آنها هر ماه از حسابهایشان برداشته میشود.
این روزها روزنامهها، نشریات، سایتها و همه رسانهها در کانادا پر است از گزارشها و راهکارهایی برای مقابله با این مشکل. همین امروز تورنتو استار ضمیمهای دارد درباره مدیریت هوشمندتر بدهیها.
ما هم در آتش سعی میکنیم این موضوع را دنبال کنیم. در نخستین ویژهنامه آتش که دو روز دیگر (پنجشنبه) در تورنتو منتشر میشود یکی از مشاوران مالی ایرانی به این مساله پرداخته که از چه راههایی میتوانیم پولی را که دولت بابت کمکهزینه فرزندان یا Child Benefit به ما میپردازد بهتر سرمایهگذاری کنیم و از تسهیلاتی که دولت بابت پسانداز این مبلغ برای خانوادهها پیشبینی کرده است بهره ببریم.