پدرام ناصح پدرام ناصح
حوادثداستان زندگیزندگی در کانادا

مرگ یک افسر پلیس کانادا پس از اینکه ۳۱ سال در کما بود

او زمانی که به کما رفت ۳۵ ساله بود و پسرش که آن زمان ۱۶ ماهه بود،‌ حالا جوانی است ۳۳ ساله

بهروز سامانی بهروز سامانی

یک افسر پلیس بریتیش کلمبیا که در جریان تصادفی در حین ماموریت به کما رفته بود، پس از ۳۱ سال، هفته پیش در گذشت.

او زمانی که به کما رفت ۳۵ ساله بود و پسرش که آن زمان ۱۶ ماهه بود،‌ حالا جوانی است ۳۳ ساله.

این حادثه  در جریان یک ماموریت اتفاق افتاد، زمانی که یک اتومبیل دیگر پلیس به شدت با اتومبیل او تصاف کرد. راننده اتومبیل دیگر پلیس یکی از نزدیک‌ترین دوستان خودش بود.

این شماره آتش خانواده را از اینجا دانلود کنید

Atash Lifestyle 137 - For Web Page 6

شب ۲۲ سپتامبر سال ۱۹۸۷ یان جردن تصمیم داشت زودتر از هر شب به خانه برود تا به همسرش و پسر ۱۶ ماهه‌شان بپیوندد. او در راه بود که از حمله به یک فروشگاه خبردار شد و سعی کرد تا با سرعت خودش را به آنجا برساند. دوست دیگر یان که او هم افسر پلیس بود نیز از ماجرا باخبر شده بود و سعی کرد خودش را با سرعت به فروشگاه برساند که حادثه اتفاق افتاد.

تصادف این دو خودروی پلیس آن قدر شدید بود که یان بلافاصله به کما رفت، این کما ۳۱ سال به درازا کشید تا هفته پیش که او در همان بیمارستان درگذشت.

هیلاری جردن همسر او می‌گوید: «این خیلی تراژیک بود. او خیلی خیلی زود از پیش ما رفت. من وقتی به پسرم، که آن زمان ۱۶ ماهه بود، نگاه می‌کنم متوجه گذشت زمان می‌شوم.»

من هر روز به دیدنش می‌رفتم

هیلاری می‌گوید او تا سال ۲۰۰۹ که مادرش درگذشت هر روز به بیمارستان می‌رفته، اما پس از آن هفته‌ای چند بار می‌رفته است.

اوله جورگنسن، افسر دیگری که راننده اتومبیل دیگر تصادف آن شب بود، خودش از ناحیه پا مجروح شده بود، اما پس از مدتی به سر کار بازگشت و حالا بازنشسته است.

یان جردن
یان جردن

او می‌گوید: «در همه این سال‌ها احساسات متناقضی داشتم.» اضافه می‌کند: «هر چقدر هم که برای مرگ کسی خودت را آماده کنی، باز هم زمانی که اتفاق می‌افتد، برایت دردآور است. امروز برای همه کسانی که او را می‌شناختند روز بدی بود.»

افسران پلیس در این ۳۰ سال به طور متناوب به او سر می‌زدند. برخی از این ماموران پلیس می‌گویند که او از طریق چشم با آنان ارتباط برقرار می‌کرده است.

یک دستگاه بی‌سیم روشن، شاید پاسخ دهد

برای مدتی هم یک دستگاه بی‌سیم پلیس در کنار تخت او قرار داده شده بود، با این امید که شاید او نسبت به صداهای آشنا واکنش نشان دهد.

دل ماناک،‌ رییس مرکز پلیسی که یان زمانی عضو آن بوده نیز مرتب به او سر می‌زده است. او می‌گوید: «یان عضوی از خانواده ما بود و این اتفاق با وجود اینکه انتظار آن را داشتیم ولی برای ما شوک‌آور بود.»

بخشی از یادگار یان، ایجاد تیمی برای مدیریت استرس ناشی از سوانح است که پس از این حادثه در پلیس تشکیل شد تا در چنین شرایطی و برای رویارویی با صدمات عاطفی ناشی از چنین سوانحی کمک می‌کند.

قرار است یک مراسم کامل رسمی برای یان انجام شود، مراسمی که معمولا برای پلیسی که در حین انجام وظیفه جان خود را از دست می‌دهد برگزار می‌شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟