پدرام ناصح پدرام ناصح
personal financeاقتصاد زندگیزندگی در کانادا

نخستین کریسمس نقدی، بدون کارت اعتباری

بهروز سامانی بهروز سامانی

من در زمان بیماری پدر و مادرم و پیش از اینکه آنها به‌خاطر سرطان از دنیا بروند مجبور شدم هزینه‌های زیادی برای آنها بکنم. در این مدت از هر جایی که می‌توانستم کارت اعتباری می‌گرفتم و تا سقف اعتبار آن را خرج می‌کردم. وقتی آنها رفتند من ۱۲ تا کارت اعتباری داشتم که در مجموع ۳۵,۰۰۰ دلار بدهی داشتند، البته بجز وام‌های دیگری که داشتم از جمله وام مسکن. کارم به‌جایی رسیده بود که بدهی یک کارت را از کارت دیگر می‌دادم.

در آن زمان من با یک مرد فوق‌العاده آشنا شدم و پس از مدتی با هم ازدواج کردیم. او هم مثل من کارت‌های اعتباری‌اش مصرف شده بود، پس مجبور بودیم برای باز پرداخت این بدهی‌ها سخت کار کنیم و این کار را کردیم.

هزینه‌های‌مان را به‌حداقل رساندیم و هزینه‌های اضافی را که هر زوج جوانی دوست دارند داشته باشند به‌طور کامل حذف کردیم. حتی رفت‌وآمدهای‌مان را هم برای پرهیز از مهمانی دادن و کادو خریدن کم کردیم و به همه توضیح دادیم و البته هم همه ما را درک کردند و حتی تشویق کردند.

در این مدت تمام خرج‌های‌مان را هم نقدی انجام می‌دادیم. چندی بعد ما صاحب یک پسر هم شدیم و پس از چند سال توانستیم زندگی را به مسیر اصلی برگردانیم.

حالا ما فقط یک کارت اعتباری داریم که سقف آن را هم خیلی خوب کنترل می‌کنیم. یک حساب پس‌انداز داریم و برای پسرمان هم حساب ذخیره‌ی تحصیلی باز کرده‌ایم. یک حساب اضطراری هم باز کرده‌ایم که به ما این امکان را می‌دهد که سه ماه بدون درآمد زندگی کنیم.

باید اعتراف کنم که خیلی سخت بود، اما می‌توان انجامش داد. شاید برای ما کمی بیشتر طول کشید اما هیچوقت تسلیم نشدیم.ما طی این چند سال بخش عمده‌ای از بدهی‌های‌مان را پرداخته‌ایم و با افتخار می‌گویم که سه سال بعد دیگر همه بدهی‌های خود از جمله وام خودرو و باقی‌مانده بدهی کارت‌های اعتباری را هم پرداخت خواهیم کرد.

اما نکته آخر: ما امسال توانستیم هزینه‌ی همه‌ی کادوها و غذای شب کریسمس را نقدی بپردازیم. بله بدون هیچ کارت اعتباری!

برای اولین بار بود بعد از کریسمس نگران از راه رسیدن صورتحساب کارت‌های اعتباریم در صندوق پستی نبودم.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟