پایان هفت سال ماجراجویی در اقیانوسها؛ پدر و مادر و سه فرزندشان دارند به کانادا بازمیگردند
خانواده پنج نفره کانادایی، بعد از این که به مدت هفت سال اقیانوس آرام را با یک قایق ۱۴ متری سفر کردهاند میخواهند در ویکتوریای بریتیش کلمبیا مستقر شوند و زندگی جدیدی را شروع کنند
آیا میتوانید تصور کنید که بشود خانه و زندگی را گذاشت و دست بچهها را گرفت و برای ۷ سال تنها در یک قایق ۱۴ متری راهی آبهای دنیا و اقیانوسها شد؟! اگر تصور چنین چیزی برایتان سخت است، بد نیست که بدانید اعضای یک خانواده کانادایی هستند که این کار را کردهاند و حالا بعد از ۷ سال دارند به وطن بازمیگردند.
آقا و خانم شاو همراه با سه فرزندشان ویکتوریا که حالا ۱۵ ساله است، جاناتان ۱۳ ساله و بنجامین که در طول سفر به دنیا آمده و حالا پنج ساله است.
خانواده شاو، که هفت سال گذشته را بر روی یک قایق ۱۴ متری به سفر در اقیانوس آرام سپری کردهاند، آمادهاند تا بار دیگر به وطن خود برگردند و در کانادا زندگی کنند. Max Shaw، پدر خانواده در گفتگو با سیبیسی، گفته است: «کمد لباس ما تا این اواخر فقط شامل شلوارک و تیشرت بوده است.»
آقای مکس شاو، سال ۲۰۱۲ همراه همسرش الیزابت و دو فرزندشان، خانه خود را در هلیفکس ترک کردند تا ماجراجویی خود را در اقیانوس آرام آغاز کنند. اما اکنون تقریبا آمادهاند که به صورت دائم در ویکتوریا در بریتیش کلمبیا زندگی کنند. فرزند سوم آنها نیز در طول سالهای سفرشان به دنیا آمده است.
Elizabeth Shaw، مادر خانواده میگوید: «ما در جهت جنوب به سمت مکزیک سفر کردیم و سپس از میان پلینزی فرانسه گذشتیم و به نیوزیلند رفتیم. از آنجا مسیر شمال را در پیش گرفتیم و از میان اقیانوس آرام جنوبی به جزایر مارشال رفتیم و حالا قصد داریم در جهت شمال به آلاسکا برویم و از آنجا به سمت جنوب و ساحل بریتیش کلمبیا برویم و به ویکتوریا برسیم.»
زندگی در قایق خیلی هم بد نیست!
این خانواده که طی هفت سال گذشته چندین توقف هم در خشکی داشتهاند، میگویند قایق ۱۴ متری آنها که SV Fluenta نام دارد و دارای سه اتاق خواب میباشد، تا به امروز عملا خانه آنها بوده است.
اگر سه اتاق برای پنج نفر به نظرتان کم میآید، این نکته را نیز مد نظر داشته باشید که یکی از اتاقها هم به عنوان انباری مورد استفاده قرار میگرفته است.
الیزابت شاو میگوید: «من تقریبا فراموش کرده بودم که آن وسایلی که گفتم مجبور بودیم خودمان را با آنها محاصره کنیم، نیاز به جایی برای نگهداری دارند. انگار پیش خودم فکر کرده بودم که یک شبه، از نظر چگونگی نظم و ترتیب دادن به این چیزها روی قایق، ناگهان به مارتا استوارت (یک بیزینسمن خانم آمریکایی) تبدیل میشوم.»
بنابراین با توجه به محدود بودن فضای داخلی قایق، این زوج در طی چند سال گذشته، به همراه کوچکترین فرزندشان، بنجامین پنج ساله، از یکی از اتاقها استفاده کردهاند و ویکتوریای ۱۵ ساله و جاناتان ۱۳ ساله، مشترکا از اتاق دیگر. الیزابت میگوید که بهتر است به جای اتاق از کلمه کابین استفاده کرد.
الیزابت میگوید: «ما از این که به یکدیگر نزدیک هستیم لذت میبریم، که البته گاهی بیش از اندازه نزدیک میشود.» او میگوید وقتی که نزدیک بودن آنها از مرز راحتی میگذرد، معمولا زمان آن میشود که تنی به آب بزنند یا در ساحل پیادهروی کنند. با آنکه همه اعضای خانواده تاکید دارند که همیشه کاری برای انجام دادن وجود دارد، مثل تکالیف مدرسه یا نگهداری از قایق، اما آهنگ زندگیشان کندتر از آن چیزی بوده است که قبلا عادت داشتهاند.
از آنجا که الیزابت و شوهرش، هر دو در حرفه پرمشغله ارتش کار میکردهاند، همیشه ناگزیر بودهاند که با عجله از کاری به سراغ کار دیگر بروند.
الیزابت میگوید: «حالا ما به عنوان یک خانواده، شبانه روز با هم هستیم و این یک هدیه واقعا استثنایی است.»
زندگی در قایق به روایت فرزندان
دو فرزند نوجوان خانواده شاو، میگویند دلایل فراوانی برای دوست داشتن زندگی در قایق وجود دارد. جاناتان میگوید او مستقلتر و کاردانتر شده و یاد گرفته است که آسان و سریع دوست پیدا کند.
ویکتوریا شیفته آزادی زندگی در قایق، زیبایی مناظر جزیرههایی مانند فیجی و آشنایی با آدمهای فوقالعادهای است که در طول این سالها با آنها آشنا شده است. اخیرا در خلال توقفی که در جزایر مارشال داشتند، یک استادکار محلی وقت گذاشت و به ویکتوریا یاد داد که چطور سبد سنتی ببافد.
ویکتوریا و جاناتان با آن که به خاطر از دست دادن فرصت خوش گذرانی که زندگی در قایق در اختیار آنها قرار میداد، متاسف هستند، اما از این که قرار است خانهای دائمی داشته باشند هیجانزدهاند، به ویژه آن که دوست ندارند دوستانشان را در بندرگاهها جا بگذارند.
جاناتان میگوید: «چشمانتظار موقعی هستم که به کانادا برسیم و دیگر مجبور نباشیم که هر چند هفته یا چند ماه یکبار، با مردم خداحافظی کنیم.»
بنجامین، کوچکترین فرزند خانواده، در طی مسافرت و در پورتو والارتای مکزیک به دنیا آمده است و به گفته پدرش، کاملا شیفته جوراب است. مکس میگوید: «البته دلیلاش این است که هرگز در جایی زندگی نکرده که به جوراب نیاز داشته باشد.»