این روزها اگر در دانتاون تورنتو تردد کنید ممکن است با خانمی روبرو شوید که لباس سپید عروس به تن دارد و نقابی سفید هم بر صورت خود گذشاته است. مدتی است که او در خیابانهای تورنتو دیده میشود. عروس نقابدار، گوشهای مینشیند و بعد از چند دقیقه نامه نوشتن، آنجا را ترک میکند. نامههای باقی مانده از او، پر از شور و عشق و نفرت است؛ احساساتی که این عروس نسبت به معشوق سابق خود دارد و آنها را در نامههایش بروز میدهد. هنوز کسی نمیداند او کیست. کسی هم نمیداند که او این نامهها را برای چه کسی مینویسد. فقط هر چند روز یک بار، مردمی که در خیابانهای تورنتو راه میروند و رانندگی میکنند، زنی را میبینند که به نظر میرسد در هم شکسته است. آیا او واقعا قربانی یک رابطه دردناک است؟ آیا این یک نمایش هنری برای تبلیغ یک تئاتر یا کتاب است؟ هنوز رازهای زیادی هست که باید آشکار شود.
«برسد به دست فرد مربوطه»؛ این تمام چیزی است که درباره مخاطب نامههای عروس نقابدار تورنتو میدانیم. کسی این عروس پر راز و رمز را نمیشناسند و نمیداند چرا گاه و بیگاه با نقابی سفید و لباس عروس، به خیابانهای تورنتو میآید. او (یا شاید هم آنها) نیم ساعتی کنار خیابان مینشیند، نامهای مینویسد و آن را همانجا رها میکند و ناپدید میشود. از نامههایی که به جا مانده میتوانیم زنی را تصور کنیم که در عین نفرت از معشوق سابق خود، هنوز او را عاشقانه دوست دارد. با او بیشتر آشنا میشویم و میبینیم در نامههایش چه مینویسد.
این روزها در اطراف تورنتو خانمی با لباس عروس و نقاب سفید دیده میشود که در آنها از «شاهزادهای که تبدیل به هیولا شده» شکایت میکند و این نامهها را در نقاط مختلف شهر به جا میگذارد. در قسمت تاریخ و آدرس نامه نوشته شده است: «برسد به دست فرد مربوطه.» آن طور که به نظر میرسد این نامهها مربوط به شریک زندگی قبلی اوست. در این نامهها میتوانیم چیزهایی درباره مواد مخدر، الکل و زنها بخوانیم و ببینیم شریک قبلی زندگی او، چگونه از آنها سوءاستفاده کرده است.
او هنوز عاشق است
یکی از نامههایی که او در تاریخ ۱۶ جون نوشته در یکی از کافیشاپهای مرکز شهر پیدا شده است و چنین مضمونی دارد: «میترسم. برای زنان دیگری که قرار است در زندگیات با آنها ملاقات داشته باشی. این موضوع باعث میشود کابوس ببینم».
این یادداشتهای رمانتیک، چه واقعی باشد و چه به عنوان اثری هنری نوشته شده باشد، در مورد طبیعت و ذات روابط سوءاستفادهجویانه افراد است. عروس نقابدار در این نوشتههااعتراف میکند شریک قبلی زندگیاش که چنین فردی بوده را «هنوز دوست دارد».
او مینویسد: «تو همان مردی هستی که وان حمام را پر از آب و آماده میکند، آدم ماساژ میدهد و به امور خانه رسیدگی میکند. تو همانی که حالم را خوب میفهمد، برایم غذاهای دلچسب و خوشمزه درست میکند و شبها فیلم کمدی رمانتیک تماشا میکند.» به نظر میرسد این مرد چندین رستوران را اداره میکند. عروس نقابدار مینویسد: «او هشت سال تمام، تقریبا همه زنهایی را که به هر کدام از این سه رستوران میرفتند، تعقیب میکرد و من از آن مساله اطلاعی نداشتم.»
نامه به چیزهای جالبتری هم اشاره میکند. این نامه مردی را که هویتش مشخص نیست، به آزار جنسی و تجاوز جنسی ناشی از مصرف مواد مخدر متهم میکند.
نامههای رمانتیک و دردآور کسی که قرار بوده روزی عروس شود، گاهی رنگ و بوی شعر هم به خود میگیرد. این نوشتهها به شخصیتهای خشن و ناجوانمردانۀ داستان جین آستین مانند جان ویلابی و جورج ویکام اشاره دارد.
آخرین نامه عروس نقابدار
آخرین نامهای که از عروس نقابدار به دست آمده مینویسد: «بیپناهم. آنقدر بیپناهم که نمیتوانم به هیچ یک از قربانیان بعدی تو کمک کنم و به همین دلیل بسیار متاسفم. ولی من به کار خود ادامه میدهم.»
چند روز پیش، مایک بیتس که در خیابان Ossington رانندگی میکرد و به سوی جنوب یعنی خیابان Dundas میرفت، برای اولین بار عروس نقابدار را دید. او میگوید: «هنگامی که او را دیدم نزدیک بود تصادف کنم.»
چند ساعت قبل، Jesse Hair صورت بیروح و بیاحساس عروس خانم را دیده بود که در خیابان Bloor در نزدیکی ایستگاه Bathurst نشسته بود و نامه مینوشت. جسی میگوید: «فکر کردم در یکی از قسمتهای قدیمی سریال Dr Who هستم.» جسی از این دیدار حس خوب و مثبتی داشت. او میگوید: «اینکه هنگام رفتن به محل کار، چنین چیز شگفتانگیزی را ببینید واقعا جالب و لذت بخش است.»
هفته گذشته، گروه The Weird Toronto در فیسبوک عکسی از این خانم مرموز منتشر کرد. مردم هم در زیر آن نظر دادند که این خانم را در اطراف شهر دیدهاند.
یکی از افرادی که نظر داده بود نوشته بود: «بیانیه عروسی؟». دیگری هم نوشته بود: «اجرای هنری زنده؟» یکی دیگر هم او را به کثیف کردن و ریختن زباله در شهر متهم کرد.
مشخص نیست که آیا این خانم نقابدار که در ایستگاه Christie به سمت Yonge و Queens Quay دیده شده، تنها یک فرد است یا چندین نفر که یک نوع نقاب و لباس عروس به تن کردهاند.
فیلم بیست دقیقهای از نامهنگاریهای عاشقانه
همین هفته بود که رابرت واری، دانشجوی دانشگاه Ryerson، هنگامی که دید عروس نقابدار نشسته و در حال نامه نوشتن است، فیلمی ۲۰ دقیقهای از او تهیه کرد. عروس نقابدار در نزدیکی Princess of Wales Theatre نشسته بود و نامه مینوشت؛ نامهای که با عبارت «برسد به دست فرد مربوطه» آغاز میشود.
عروس نقابدار در این نامه نوشته است: «ممکن بود تو را برای همیشه دوست بدارم. در تمام پستی و بلندیهای زندگی همراه تو باشم. ما باید پیش از دوست داشتن عمیق دیگران، خود را دوست بداریم و من واقعا احساس نیاز به عشق میکنم، عشق دوشنبههایم.»
این نامه جدید، با یک استعاره به پایان میرسد: «درخت سدر در تاریکی و گلآلودگی سربرمیآورد. پس تو هم میتوانی سر برآوری. از دوست روزهای خوشیات یعنی الکل دوری کن تا بتوانی زندگی کنی. دوستت دارم.»
رابرت واری میگوید: «این نامۀ شورانگیز، سرشار از عشق و تنفری عمیق و سوزان بودهاست. این نامهها بسیار خصوصی و شخصی هستند اما در آنها نوشته شده است: برسد به دست فرد مربوطه».
دیگر نامهها مربوط به عشق قبلی عروس نقابدار میشوند که بیشتر در مورد مواد مخدر و آزارهای جنسی است.
بعضی افراد معتقدند بیش از یک نفر در نوشتن این نامهها دخیل بودهاند.