چرا دادگاه پسر مقتول را متهم کرده است
پس از گذشت پنج سال از قتل دلخراش «دیک اولاند»، پسر او دنیس متهم به قتل درجه دو است. برخی معتقدند این پرونده به زودی از لیست معماهای حل نشده کانادا در خواهد آمد و برخی دیگر میگویند راز این پرونده به این زودیها معلوم نخواهد شد. در شماره گذشته آتش کمی بیشتر با دیک، رابطهاش با پدر و برادرش آشنا شدیم و دیدیم که او میتواند چه دشمنانی داشته باشد. در این شماره به سراغ جزئیات بیشتر پرونده و مظنون اصلی یعنی پسر او میرویم؛ دنیس اولاند که تلاش میکند از این ماجرا رهایی یابد.
درگیریها پایان میگیرد
در قسمت اول این گزارش دیدیم که دیک و دریک دو برادری بودند که بر سر مدیریت کارخانه آبجوسازی «موسهد» اختلافات زیادی داشتند. این درگیریها بالاخره در سال ۲۰۰۷ پایان گرفت. در آن سال، دریک، تمام سهام افراد خانواده را خرید تا با خیال راحت بتواند بر موسهد مدیریت کند. او رئیس اجرایی «موسهد» است و وارث پس از او پسرش اندرو خواهد بود. هرچند روابط دیک و دریک تیره و تار بوده، اما پسران این دو، این تیرگی را در روابط خود ندارند. منزل اندرو و دنیس در خیابان گوندولا پوینت در کنار دریاچه Kennebecasis و به فاصله یک دقیقه پیادهروی از خانه یکدیگر قرار دارد. این دو از هر نظر دوستان صمیمی یکدیگر محسوب میشوند.
اختلافات با دنیس
اما مشکل خانوادگی دیک، فقط با برادرش نبود. ما سالهای سال در این خانواده شاهد یک نبرد خانوادگی، بین دیک و فرزندانش بودیم؛ نبردی که بین آنها فاصله انداخته بود. با توجه به گزارش پلیس، کنستانس همسر دیک به بازرپرسها میگوید: «دیک بعد از اینکه شرکت آبجوسازی را ترک کرد دیگر با خانوادهاش مثل سابق نبود.» از خانوادهاش فاصله گرفت اما با دنیس به عنوان تکپسر خانواده مشکلترین شرایط را داشت. دنیس همیشه تلاش میکرد احترام پدرش را بهدست آورد. کنستانس به پلیس میگوید: «با این همه، هرگز نتوانست طبق استانداردهای او زندگی کند.» کنستانس میگوید، پدر و پسر تا سن نوجوانی دنیس رابطه خوبی با هم داشتند. به نوشته یکی از گزارشهای پلیس: «پدرش فکر میکرد یک پدر و پسر نمیتوانند دوست هم باشند. دنیس حس میکرد برخی مشکلات به این دلیل است که پدرش یک نظامی سابق بوده و در خانوادهای با انتظارات بالا رشد یافته.» با توجه به استشهاد پلیس طی مصاحبهای با دنیس گفته شده بود که «این دو گاهی اوقات دعواهای سختی با یکدیگر داشتند. اما به سرعت این جدلها پایان مییافت و فراموش میشد.»
آرامش روی عرشه
قایقرانی بخشی از ذات خانواده اولاند بود. به همین دلیل بود که دیک با قایق احساس راحتی داشت. یکی از قایقهای این خانواده بهنام آلما به دلیل اتصال برق میسوزد و در آب غرق میشود. دنیس میگوید: «پدر وقتی سوار بر آلما بود کاملا آرامش داشت.» او در گفتگویی با روزنامه تلگرافژورنال، پس از نابودی قایق آلما گفت: «به عنوان کودکی که در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بزرگ شدم، آن روزها بهترین دوران زندگیام بود. بهترین لحظات زندگیم با این قایق گذشت. زیاد پدرم را نمیدیدم و وقتی با هم سوار قایق میشدیم همه چیز تغییر میکرد.» دنیس پدرش را در چنین اوقاتی یک فرد آرام با لبخندی به پهنای صورت توصیف میکرد.
دنیس و بدهی به پدر
نه دنیس و نه دو خواهر دیگرش لیزا و ژاکلین نقشی در آبجوسازی موسهد ندارند. برخی در سنتجان میگویند دنیس بدش نمیآمد وارد این تجارت خانوادگی شود اما پدرش به علت اختلاف با دریک او را متقاعد کرده بود که از شرکت فاصله بگیرد. دنیس پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه نیوبرونزویک مدتی در صنعت سرمایهگذاری در تورنتو مشغول به کار بود اما در سال ۱۹۹۴ به خانه بازگشت و در حال حاضر به عنوان مشاور سرمایهگذاری با شرکت CIBC Wood Gundy کار میکند.
دنیس در خانهای در محله راتسی، جایی که والدین پدریاش دیک، جین و دریک را بزرگ کرده بودند زندگی میکند. دنیس حدود ۱۰ سال پیش با دومین همسرش، لیزا ازدواج کرد. آنها سه فرزند دارند.
هرچند دنیس در تجارت رد پای پدر را دنبال نکرد اما آنها از نظر مالی با یکدیگر در ارتباط بودند. دنیس به عنوان مشاور مالی پدرش فعالیت داشت و به پلیس گفت که پدرش چند سال پیش در زمان طلاق او را حمایت مالی کرده و هزینه دادگاه را پرداخت کرده است. دنیس خانه اجدادیشان در راتسی را خریداری کرده بود و در آن زندگی میکرد. به گفته پلیس، دنیس ترتیبی داده بود که ۸۵ هزار دلار بدهی خود را از هزینههای قانونی به علاوه هزینه وام مسکنی به ارزش ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار دلار به پدرش پرداخت کند. این ملک دو وام مسکن نیز از سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ داشت که به بیش از ۲۰۰ هزار دلار میرسید. بنا بر اسناد، دنیس بیش از ۵۰۰ هزار دلار به پدر خود بدهکار بوده است.
پای یک زن دیگر در میان بود
از مسائلی که بر مشکلات و تنشهای خانوادگی میافزود رابطه خارج از خانواده هشت ساله دیک با یک مشاور املاک و مستغلات در سنتجان بنام دیانا سدلاسک بود. هر چند به نظر میرسد این رابطه هیچگاه یک راز پنهانی نبود. سدلاسک به پلیس گفته بود اغلب اعضای خانواده دیک از این رابطه مطلع هستند. سدلاسک به بازرسها گفت آنها در مورد ازدواج صحبت کرده بودند و دیک تصمیم گرفته بود برای جزئیات طلاق از همسر فعلی و ازدواج با او با یک وکیل صحبت کند. روز بعد از قتل، دیانا نتوانست با دیک تماس بگیرد تا در مورد مسافرت دو نفری که برای آن برنامهریزی کرده بودند صحبت کنند. به همین دلیل بود که با همسر دیک تماس گرفت تا سراغ او را بگیرد. دنیس بیش از همه از این رابطه آزار میدید. او به پلیس گفت از یک دوست خانوادگی درخواست کمک کرده بود تا با پدرش صحبت کند تا دست از این کار بردارد چرا که خبر این رابطه در حال گسترش بیشتری بود.
سدلاسک به پلیس گفت دیک همیشه از پسرش شکایت داشت، برای پسرش ارزشی قائل نبود و او را تنپرور میپنداشت.
دنیس متهم اصلی است
تا اینجا به نظر میرسد شواهد به ضرر دنیس باشد. هر چند هنوز چیزی معلوم نیست. بدهکاری مالی، رابطه تیره و تار و البته خشم پسر از پدر به دلیل رابطه با یک زن دیگر، باعث شد بازرسان در مورد روابط پدری- پسری تحقیقات خود را گسترش دهند و بیش از ۵۰ مورد از اثاثیه منزل دنیس از جمله پرزهای یک دستگاه خشککن لباس را جمعآوری کنند.
همچنین قایقی که دنیس و همسرش مالک آن بودند در شمال سنت جان را جستجو کرده و از قطره خون چکیده بر روی صندلی و لکه روی سینک نمونه برداری کردند. مساله دیگر تناقض در نوع لباس دنیس در زمان دیدار با پدرش در شب قتل بود. دنیس مدعی بود شلواری خاکی رنگ، پیراهنی سفید آبی و یک ژاکت دریایی به تن داشت در حالیکه طبق اظهارنامه پلیس که شامل یک شاهد و ویدئوی تصویری است، او را در کتی به رنگ قهوهای تیره و شلوار روشن نشان میدهد. همسرش لیزا به بازرسان گفته بود که دنیس آن شب پس از آمدن به خانه مستقیم به طبقه بالا رفته و لباسهایش را عوض کرده بود. باربارا موری یکی از شاهدان به پلیس گفت در شب قتل، او و همسرش در ون او بیرون باشگاه ریورساید راتسی نشسته بودند که او مرد خوشلباس را دیده (که بعدا او را دنیس اولاند شناسایی کرده بود) که به سرعت به سمت اسکله میرفت. لحظهای توقف کرد، چیزی را از زمین برداشت و نشست. شیئی قرمز رنگ را از کیفش برداشته آن را داخل چیزی پیچید مجددا آن را در کیف گذاشت و سوار بر ماشینی نقرهایرنگ از منطقه دور شد: «فهمیدم قضیه بودار است. او حتما از این کارش هدفی داشت؛ یک هدف واقعی.»
کنستانس به پلیس میگوید علیرغم رابطه تیره پدر و پسری «دنیس هرگز به ریچارد صدمه نمیزد.» دختر اولاند با توصیف پدرش به عنوان تاجری سختگیر که هر کسی میتوانست دشمن او باشد به بازرسان میگوید: «لیست کسانی که ریچارد اولاند را به عنوان یک دوست نمیدیدند کم نیست.» همسر دنیس به پلیس گفت در شب قتل با همسرش در مورد مکالمات او و پدرش صحبت میکردند و گفت: «دنیس و پدرش در مورد تاریخچه خانواده صحبت کردند و دنیس ملاقات خوبی داشته.»
دنیس دستگیر میشود
نوامبر ۲۰۱۳، پلیس از دستگیری دنیس خبر داد؛ اتهام به قتل درجه دوم. در جلسه دادگاه او مادر، دو خواهر، همسر و عمویش حضور داشتند تا از او حمایت کنند. آنها در بیانیهای گفتند: «این حکم برای دنیس و برای همه ما ویرانگر است. ما مطمئنیم که بیگناهی او ثابت خواهد شد. ما امیدواریم که پلیس قاتل واقعی دیک را پیدا کند.» اما دنیس در پاسخ به اعلام حکم قاضی تنها گفت: «بله قربان.» اما چرا بسیاری از بازرسان مطمئن هستند که دنیس در این قتل شریک بوده؟
تحقیقات DNA از خانه دنیس نشان میدهد که لکههای خونی که روی لباس ورزشی دنیس بوده، متعلق به دیک بوده است. کارشناس پزشک قانونی چند ماه قبل در دادگاه اعلام کرد هنوز مشخص نیست که دیک با چه وسیلهای کشته شده است اما به نظر میرسد زخمهای عمیق که بر بدن او وارد آمده، بر اثر دو سلاح سرد مختلف باشد. آلت قتاله هیچگاه پیدا نشد اما شواهد احتمال وجود تبر و یک چاقوی تیز را تایید میکند. یکی از امیدواریهای دنیس این است که پلیس هیچ نشانه و اثری از خون او را در دفتر پدرش پیدا نکرده است. دادگاه این پرونده این روزها در جریان است و دنیس به همراه همسرش در آن شرکت میکند. او یکی از بهترین وکلای جنایی کانادا را برای دفاع از خود در نظر گرفته و امیدوار است بتواند خود را از این اتهام سنگین مبرا کند.