چرا یک خانم هلندی در ۷۱ سالگی باید کانادایی بشود؟ مگر این کشور چه چیز دارد؟
وقتی بعضیها میگویند مهاجران بار اضافهای بر روی دوش کانادا هستند، من این حرف را قبول نمیکنم کسانی که به انتخاب خود به کشور دیگری میروند، هر کاری که از دستشان بر بیاید برای ادای دین خود به آن کشور انجام میدهند
اسپانسر ویژه: رویا گلسرخی – مشاور امور مهاجرت – کانادا
یک خانم ۷۱ ساله هلندی که خودش میگوید: «هلند و کانادا از خیلی جنبهها، مثلا از نظر آزادی بیان و حقوق شهروندی، شبیه به هم هستند.» چرا باید بیاید و شهروند کانادا بشود؟
خانم نینکه کلاور آدم جهاندیدهایست. او در چهار قاره زندگی کرده و به بیش از ۴۰ کشور جهان هم سفر کرده است، با این همه او تصمیم گرفت کانادا را بهعنوان وطن دوم خود انتخاب کند و هفته گذشته با شرکت در مراسم سوگند در شهری در بریتیشکلمبیا، رسما کانادایی شد.
او آرزو دارد که هر نقطهای در دنیا، به یک سازمان ملل کوچک تبدیل شود و همین کانادا را برای او جذاب کرده است، کشوری که شبیه به یک موزاییک است. او میگوید: «همه فرهنگ خود را به این کشور میآورند و من امیدوارم که مردم فرهنگها، غذاها و سنتهایشان را حفظ کنند. به این ترتیب فکر میکنم همه در کانادا سهیم میشوند.»
خانم کلاور ۴۱ سال پیش بود که نخستین بار به کانادا آمد. او که آن زمان نوازندهی ویولن در ارکستر فیلارمونیک آمستردام بود، به شهر ویکتوریا آمد تا در کنار شریک زندگیاش باشد و توانست مدرک فوقلیسانس خود را در زمینهی اجرای ویولن کسب کند. او در این گزارش از تلخیها و خوشیهای مهاجرت میگوید.
خانم نینکه کلاور ۷۱ ساله، در چهار قاره زندگی کرده و به بیش از ۴۰ کشور سفر کرده است. او پس از اینکه همه جای دنیا را دید، بالاخره تصمیم گرفت کانادایی شود. او حالا که به عنوان یکی از شهروندان کانادا شناخته میشود، میگوید که اطمینان دارد تصمیم آگاهانهای گرفته است.
نینکه میگوید: «احساس میکنم که هر نقطهای در این دنیا، در نهایت باید به یک سازمان ملل کوچک تبدیل شود. این ایده را دوست دارم که کانادا شبیه به یک موزاییک است. همه فرهنگ خود را به این کشور میآورند و من امیدوارم که مردم فرهنگها، غذاها و سنتهایشان را حفظ کنند. به این ترتیب فکر میکنم همه در کانادا سهیم میشوند.»
مراسم سوگند نینکه هفته گذشته در یک هتل در شهر کلونا بریتیش کلمبیا برگزار شد. نینکه یکی از ۸۸ نفری بود که متعهد شدند نسبت به علیا حضرت ملکه الیزابت دوم، ملکه کانادا و وارثان و جانشینان او، وفاداری و تبعیت حقیقی داشته باشند. همچنین قوانین کانادا که شامل پیمانهای منعقد شده با مردمان بومی میشود، را صادقانه رعایت کنند و وظایف خود را به عنوان یک شهروند کانادایی به انجام برسانند.
او این تجربه را جالب توصیف میکند و میگوید: «من کنار یک آقای هندی نشسته بودم و در طرف دیگر، یک مرد فیلیپینی بود. قبل از آن، با یک نفر از بریتانیا و یک نفر از ویتنام حرف زده بودم. خیلی دلم میخواست که پیش تک تک آن آدمها میرفتم و از آنها میپرسیدم اهل کجا هستند و چرا به کانادا آمدهاند.»
داستان مهاجرت نینکه از هلند به کانادا
کلاور ۳۰ ساله بود که هلند را ترک کرد و به سواحل کانادا آمد. او که در ارکستر فیلارمونیک آمستردام نوازندهی ویولن بود، به شهر ویکتوریا نقل مکان کرد تا کنار شریک زندگیاش باشد و مدرک فوقلیسانس خود را در زمینهی اجرای ویولن کسب کند. با آنکه تصمیم خودش بود و برای سر زدن هم میتوانست به زادگاهش برگردد، مهاجرت دردناک و سختی را تجربه کرد.
نینکه درباره روزهای اول مهاجرتش به کانادا میگوید: «در فرودگاه نشسته بودم و با صدای بلند گریه میکردم. خیلی دلم برای پدر و مادرم میسوخت، چون دو تا از بچههایشان از آنها دور میشدند. خیلی سخت بود؛ بینهایت سخت. هنوز هم وقتی که به یاد آن موقع میافتم، نزدیک است که اشکم سرازیر شود.»
نینکه با چهرهای متفکر و کمی ناراحت میگوید: «این چیزی است که هنگام فکر کردن به این موضوع، من را دچار احساسات میکند. ترک کردن وطن تجربهی تلخی است. برای من تجربهی تلخی بود. حتی با آنکه تصمیم خودم بود، خیلی سخت بود. ولی اگر تصمیم خودتان نباشد و مجبور باشید از کشورتان فرار کنید چطور؟»
او ادامه میدهد: «برای من متفاوت بود، چون هلند و کانادا از خیلی جنبهها شبیه به هم میباشند. مثلا از نظر آزادی بیان و حقوقی که هر شهروند دارد. ولی به این فکر کنید که بعضی از کسانی که به اینجا میآیند، در کشور خودشان از چنین آزادیهایی برخوردار نبودهاند. این موضوع من را به فکر فرو میبرد که این افراد، وقتی که سوگند میخورند که کانادایی باشند، چه احساسی دارند.»
گذشته جنگزده خانواده نینکه: کاناداییها بودند که هلند را نجات دادند
نینکه که داستانهای زیادی از پدر و مادرش شنیده که چگونه آنها و خواهر و برادرهای بزرگترش توانسته بودند از جنگ جهانی دوم جان سالم بدر ببرند. همین خاطرههاست که باعث شده او ارزش زیادی برای عدالت قائل باشد.
پدر او صدها کیلومتر را پای پیاده طی میکرد تا با فروش داراییهای با ارزش خانواده، چیزی برای خوردن تهیه کند. یکبار هم زمانی که سربازان آلمانی آمده بودند تا مردان قویبنیه را دستگیر کنند تا برای کار به کارخانههای نازی ببرند، او خودش را زیر کف آشپزخانه پنهان کرده بود.
نینکه با لبخندی بر لب میگوید: «من با شنیدن چنین داستانهایی بزرگ شدم و بعدها برادرم به من گفت که این کاناداییها بودند که هلند را آزاد کردهاند. این موضوع همیشه اشک به چشمانم میآورد. ما توسط کشور دیگری آزاد شدیم، توسط آدمهایی که ما را نمیشناختند، ولی جانشان را به خاطر ما به خطر انداختند.»
کلاور و همسرش اد استاپلز، مسافرتهای خیلی زیادی داشتهاند. آنها چهار سال در شیلی و ده سال در ژاپن زندگی کردهاند و در مدارس بینالمللی به تدریس پرداختهاند و در اوقات فراغتشان، در گوشه و کنار دنیا گشتهاند.
تاثیرات مثبت این زوج بر روی کامیونیتی کانادایی
این زوج زمانی که بازنشسته شدند، تصمیم گرفتند در شهر اوکانگان بریتیش کلمبیا مستقر شوند و حتی دو تابستان را در این شهر سپری کردند. خانهای در منطقه کولمونت ساختند و در کلبهی چوبی کوچکی در کنار رودخانهی تولامین، زندگی به سبک اصیل کانادایی برای خود ترتیب دادند.
این زوج بر کامیونیتی و استان محل زندگیشان نیز تاثیرگذار بودهاند.
چهار سال پیش، نینکه شورای شهر پرینستون را قانع کرد تا یکی از اولین خط عبورهای رنگینکمانی عابران پیاده را در مناطق روستایی بریتیشکلمبیا نقاشی کند.
نینکه در سال ۲۰۱۲ از جمله تدوینکنندگان عریضهای برای باز نگه داشتن ۲۴ ساعته اورژانس بیمارستان عمومی پرینستون بود. این تلاش در نهایت موفقیتآمیز بود و به تشکیل انجمن حمایت از خدمات درمانی انجامید. این گروه تاثیر چشمگیری بر خدمات درمانی محلی گذاشته است.
نینکه و اد، هر دو در حال حاضر سمتهای مدیریتی در شبکه سلامت روستایی بریتیشکلمبیا و ائتلاف سلامت بریتیشکلمبیا را بر عهده دارند.
روزگار خانم نینکه هلندی در کانادا
نینکه که در زمینه عکاسی حرفهای فعالیت میکند، میگوید یکی از نکات مورد علاقه او درباره کانادا، طبیعت زیبای آن است. او همچنین علاقه زیادی به انجام فعالیتهایی نظیر کمپینگ و پیادهگردی در طبیعت دارد.
نینکه میگوید: «ما در کانادا از فضای خیلی زیادی برخوردار هستیم و به باور من، ما مطمئنا به مهاجران نیاز داریم. جمعیت کانادا به سمت سالخوردگی پیش میرود و مهاجران، غالبا سهم به سزایی در کشور ما دارند. آنها انسانهای سختکوشی هستند. وقتی که بعضیها میگویند مهاجران بار اضافهای بر روی دوش کانادا هستند، من این حرف را قبول نمیکنم. تحقیقات هم نشان میدهد که اینگونه نیست. کسانی که به انتخاب خود به کشور دیگری میروند، هر کاری که از دستشان بر بیاید برای ادای دین خود به آن کشور انجام میدهند.»