کانادا؛ دخترانی که ناپدید شدهاند و مادرانی که سالهاست چشمانتظار ماندهاند
فهرست مطالب
شماره ۱۰۶ هفتهنامه آتش را از اینجا دانلود کنید
۳۱ سال پیش در شهر تامپسون انتاریو، دختر ۱۵ ساله موبلوندی که لباس میهمانی به تن داشت در یک شب پاییزی برای همیشه ناپدید شد. جسد او دو روز بعد جلوی اصطبل پیدا شد!
شش سال بعد از آن یعنی ۲۴ سال پیش، در شهر هانوفر استان انتاریو، کریستین ۱۵ ساله کیف و کتاب مدرسه را برداشت، از همه خداحافظی کرد ولی دیگر از مدرسه برنگشت؛ نه خودش نه جسدش. ۲۱ سال پیش هم مادر ملانی هرچه منتظر ماند خبری از دختر ۱۵ سالهاش که برای دیدن فیلم به خانه دوستش رفته بود نشد. هنوز این سوال برای این مادران باقیاست که چه شد؟ نه ردی هست نه اثری و نه جسدی. معمای ناپدید شدن این دختران از داستانهای مرموز و بیجواب در کاناداست که پلیس هم پاسخی برای آنها پیدا نکردهاست و هنوز همه منتظر پاسخ هستند؛ هم خانواده مفقودین هم جامعه اطراف آنها.
از ۳۱ سال پیش تاکنون و در فاصلههای زمانی مختلف سه دختر ۱۵ ساله هرکدام در بخشی از کانادا مفقود شدند و در خلال این سالها معمای گم شدن آنها حل نشده باقیاست. از بین این سه نفر تنها جسد یکی از آنها مقابل یک اصطبل پیدا شد و دوتای دیگر حتی رد و نشانهای هم برای جسدشان یافت نشد.
۱۱ هزار شب به او فکر کردهام
۱۶ اکتبر سال ۱۹۸۶ وقتی «کری آن براون» دختر موبلوند و پر سر و صدا از مهمانی شبانه منزل دوستش به خانه نیامد و خبر به خانوادهاش رسید که از جلوی منزل دوستش ناپدید شده کابوس خانواده براون آغاز شد و تا کنون ادامه دارد. جسد کریآن دو روز بعد جلوی یک اصطبل در شمال تامپسون پیدا شد ولی دیگر صدایی نداشت تا از چگونگی ربوده شدن و تجاوز منجر به قتل خود حرفی بزند و این معما هنوز بعد از ۳۱ سال سر به مهر است. «ترور براون» که یکسال از خواهرش بزرگتر است میگوید: « قاتل ردی از خود باقی نگذاشته بود و این موضوع طی ۳۱ سال هرروز در ذهن من تکرار میشود و تکرار میشود و تکرار میشود و از ذهنم بیرون نمیرود تا جواب سوالهایم را نگیرم.» مادر کریآن در افسردگی شدید پس از مرگ دخترش سالهای بسیاری را سپری کرد و سرانجام هم در افسردگی از دنیا رفت. پدر ۷۶ ساله او هم هنوز با مرگ مرموز دختر ۱۵ سالهاش کنار نیامدهاست.
«کریآن» دختر شیرین و بذلهگویی بود. شبی که دیگر به خانه برنگشت هم برای میهمانی به خانه دوستش رفته بود. باهم شام خورده بودند روی پای دوستش نشسته بود و بذلهگویی کرده بودند بعد دوستش تا جلوی در خانه بدرقهاش کرده بود تا با هم به خانه کریآن بازگردند ولی دوستش برای برداشتن وسیلهای به داخل خانه بازگشته بود و زمانی که بیرون آمده بود دیگر اثری از کریآن نبود. همه جا را گشته بود ولی هیچ اثری از دوستش نبود. ترور برادر کریآن که زندگیاش بعد از این حادثه به کلی تغییر کرد میگوید: «۱۱هزار شب را با فکر چرایی قتل خواهرم از سرگذراندهام.» در این ۱۱ هزار شب مادر ترور افسردگی شدید گرفته و پدرش هیچ شبی را با آسودگی به صبح نرسانده. قاتل «کریآن» بعد از ۳۱ سال هنوز پیدا نشده ومادر «کری» به دنبال پاسخ کشته شدن دختر ۱۵ سالهاش چشم از دنیا بستهاست.
کریآن ۳۱ سال پیش در شهر تامپسون مانیتوبا به قتل رسید و پلیس ملی کانادا که از سال ۱۹۸۶ تاکنون موفق به پیدا کردن قاتل نشدهاست در ۳۰امین سالگرد درگذشت او روش جدیدی را برای یافتن ردپایی از قاتل امتحان کرد: پست کردن یک توییت از کریآن!
این توییت به گونهای نوشته و منتشر شد که انگار خود کریآن این نوشته را پست کرده است، به این امید که سرنخهای جدیدی به دست آید ولی همه تلاشها بینتیجه بود.
ترور براون میگوید که مرگ خواهرش مسیر زندگیاش را دگرگون کرده و او را از یک دانشآموز اجتماعی و مهربان به شخصی تبدیل کرد که از دبیرستان ترک تحصیل کرده و با الکل و افسردگی دست و پنجه نرم میکند. ترور میگوید: « هیچگاه با این حادثه کنار نیامدم چون پاسخهایی که انتظارشان را داشتم نگرفتم. اینکه سعی میکردم بفهمم چه کسی این کار را کردهاست دیوانهام میکرد. درعین حال نمیخواهم بیخیال این قضیه بشوم چون خواهرم ارزشاش را دارد.»
او ادامه میدهد: «این حادثه باعث شد من هرگز میل به ازدواج و بچهدار شدن نداشته باشم چون نمیخواستم بچهای را به این دنیا بیاورم که نمیدانم سرانجام زندگیاش چه میشود؟ این حادثه مسیر زندگی همه اعضای خانواده مرا به کلی تغییر داد. خیلیها معتقدند زندگی مسیر خودش را میرود ولی برای ما اینطور نبود. من هنوز منتظرم کسی که خواهرم را دزدیده پیدا کنم و عدالت در مورد او اجرا شود.»
بعد از آن ظهر، دیگر به خانه برنگشت
کریستین هارون در سال ۱۹۹۳ فقط ۱۵ سال داشت. روز ۱۸ می همان سال یک روز ظهر به مدرسه رفت و دیگر پیدایش نشد؛ نه خودش نه جسدش.
خیلیها در هانوفر انتاریو گم شدهاند ولی نه مثل کریستین.آنهایی که گم شدهاند کمی بعد آدرس پرسیدهاند و دوباره مسیر خود را پیدا کردهاند ولی کریستین هرگز به خانه برنگشت. مادر کریستین جلوی درب خانهشان ایستاده و پیادهرو را نشانه میگیرد و میگوید: «از همین مسیر رفت من نگاهش میکردم. خیابان را رد کرد و رفت مدرسه ولی هرگز برنگشت.» زندگی برای مادر کریستین در ۲۴ سال گذشته فقط انتظار کشیدن بوده تا بفهمد چه شده؟ این دختر ۱۵ ساله در این سالها هرگز فراموش نشده و در تمام این سالها خانواده و دوستان و مردم محلی به دنبال چرایی ناپدید شدن او بودهاند.
۱۱ سال بعد از ناپدید شدن کریستین تحقیقات گسترده پلیس به جایی نرسید ولی مردی که هیچگاه مظنون به قتل این دختربچه ۱۵ ساله نبود به قتل اعتراف کرد. بعد از بازجوییهای مکرر و مدت کوتاهی زندان قاضی پرونده به دلیل محکم نبودن ادله کافی او را آزاد کرد. خانواده کریستین از این عملکرد پلیس به شدت ناراحت بودند ولی مدتی نگذشت که پلیس با مدارک محکمتری آنتونی ادوارد رینگل را به عنوان متهم و به جرم قتل کریستین دوباره و برای همیشه به زندان انداخت. قاتل او دستگیر و محکوم به حبس ابد شد ولی هیچگاه نشانهای از این دختر پیدا نشد و مادرش «ماریآن راسوورم» همچنان سوالها و ابهامهای بسیاری در مورد قتل دخترش دارد. مادرش میگوید:« من هنوز پاسخ سوالهایم را نگرفتهام و هرچه در مورد آن اتفاق گفته شده یکطرفه است.»
زندگی بدون پاسخ
مادر ملانی احساس زندگی کردن بدون پاسخ را خوب درک میکند. چرا که از سپتامبر سال ۱۹۹۶ تاکنون نه میداند چه بر سر دخترش آمده است و نه اثری از او پیدا کردهاست. «سلین اثیر» دختر ۱۵ ساله پرجنب و جوش و اجتماعیاش را در یکی از روزهای ماه سپتامبر روانه خانه دوستش در نیو لیسکارد واقع در شمالشرقی انتاریو کرد تا با هم فیلم ببینند ولی ملانی دیگر برنگشت. پس از ۲۱ سال هنوز کسی نمی داند که دختر مومشکی که شلوار جین آبی رنگ و تیشرت سفید با ژاکت مارک نایکی سبز رنگ به تن داشت و پوتینهای مشکی به پا کرده بود چه شد، کجا رفت و چه سرنوشتی پیدا کرد.
مادر ملانی هنوز منتظر یک ردپا یا خبری از دخترش مانده ولی از آن زمان تا امروز هیچکس نمیداند چه اتفاقی برایش افتادهاست. تحقیقات پلیس هم در این سالها به هیچ نتیجهای نرسیده است.
سلین اثیر میگوید: «هر روزفکر کردن به این که دخترم گم شدهاست اصلا کار آسانی نیست. چون احساس میکنی قلبت میخواهد از حرکت بایستید. در واقع ما فقط زندهایم و با فقدانش سر میکنیم.»
سلین ادامه میدهد: «میدانم که دخترم زنده نیست ولی احساس میکنم باید پیدایش کنم چون او استحقاق پیدا شدن را دارد و معتقدم کسی هست که پاسخ سوالهای ما را میداند ولی میترسم جواب تمام سوالهای ما راباخود به گور ببرد.»
پلیس انتاریو میگوید این پرونده هنوز باز است و شواهد نشان میدهد ملانی ۱۵ ساله از راه منزل دوستش با فرد ناشناسی روبرو شده و گرفتار این جنایت شده است.
کنار آنها بمانید
«اشلیولمن» دانشیار عدالت کیفری در دانشگاه سنترال میسوری است. او با خانوادههایی که با پروندههای حل نشده سروکار دارند، کار کرده و داستانهایشان را مستند میکند. ولمن، همنشینی و معاشرت همسایگان یا دوستان کسانی که از این تجارب رنج میبرند را به آنها پیشنهاد میدهد.
اشلی ولمن میگوید: «من فکر میکنم بهترین هدیهای که میتوانیم به همنوعان خودمان بدهیم، گوش کردن است. در واقع اینکه برای جشن گرفتن، عزاداری، یا حمایت کردنشان کنارشان باشید و واقعا این کار از صمیم قلب باشد.»