کانادا پانزده سال بعد از یازده سپتامبر؛ مساله «ارزشهای کانادایی» از نگاه لیبرالها؛ یادداشت مدیرکل دفتر نخستوزیراسبق کانادا از حزب لیبرال
اظهارات گروهی از محافظهکاران کانادا درباره لزوم کنترل و نظارت بر ارزشهای مهاجران هنگام ورود به کانادا، زمینه بحثهای زیادی را در کانادا به وجود آورده است. محافظهکاران با طرح کردن مساله «ارزشهای کانادایی» بر افزایش امنیت تاکید میکنند و لیبرالها نیز با جدیت از سیاستهای چندفرهنگی و همهجانبه خود دفاع میکنند. پنی کولنت، مدرس حقوق در دانشگاه اتاوا که سابقه فعالیت در دفتر نخستوزیر اسبق را نیز دارد، ریشه این بحثها را در همان بحرانی میداند که نقطه اوج آن یازده سپتامبر ۲۰۰۱ بود؛ جایی که خشونت و ناامنی باعث به وجود آمدن عکسالعملهایی برای مقابله با تروریسم شد. او میگوید این شرایط هنوز هم ادامه دارد و صحنه امروز سیاسی کانادا هنوز شاهد نزاع بین این دو دیدگاه است.
پنی کولنت در ابتدای یادداشت خود مینویسد: یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ برای همیشه در تاریخ به یاد خواهد ماند. تصاویر هولناک و یاسآور افراد ناامید که به سوی مرگشان سقوط میکردند یا بیهدف، غرق در گردوغبار، سرگردان در خیابانها میچرخیدند، برای همیشه در میان تصاویر ما از دنیای مدرن باقی خواهند ماند. سه هزار نفر در آن روز فوقالعادۀ آفتابی در سه نقطه مختلف جانشان را از دست دادند. از آن سه هزار نفر، ۲۶ نفر کانادایی بودند، ۱۰ هزار نفر دیگر هم زخمی شدند. ۱۰ سال بعد، در دوم ماه می ۲۰۱۱، اُسامهبنلادن، طراح این ترور، توسط آمریکاییها کشته شد.
اما آیا پرونده این روز بسته شد؟ باید بگوییم در طولانیمدت نه. ماجرای خونبار، وحشیانه و خشن آن روز هنوز هم ادامه دارد و به گفتمان سیاسی ما پیوند خورده است؛ سه گفتمان مبارزه علیه ترورسیم، سوال در مورد اسکان پناهجویان و مسئلهای که به تازگی رخ داده و در مورد گزینش و بررسی ارزشهای مهاجران در هنگام ورود به کاناداست.
آرایش سیاسی راستگرایان در جهان
کولنت در ادامه به آرایش سیاسی راستگرایان در دنیا میپردازد: آنچه واضح است این است که راستگرایان سنتی دنیا، گفتمانهای نفرتآمیز را علیه نژادها تشکیل دادهاند. گریت وایلدرز، رهبر هلندی راستگرای افراطی، آماده است تا مساجد را ببندد، قرآن را منع کند و جلوی مهاجرت مسلمانان را بگیرد. طرفداران جنبش راست آلترناتیو به رهبری دونالد ترامپ (خارج از جریان اصلی محافظهکارانه) با مهاجرت و چند فرهنگی مخالف هستند. نایجل فراژ رهبر سابق پوپولیست حزب UKIP به صورت ماهرانهای از تاکتیک ترساندن استفاده کرد و توانست برای جمع کردن رای Brexit با موفقیت عمل کند. هم او و هم وایلدرز تابستان گذشته در مجمع ملی جمهوری خواهان در کلیولند حضور یافتند.
در این بین کانادا هم به عنوان یک کشور جداافتاده از این جریان اصلی، در شرایطی که ترس همه جا پراکنده شده، ظاهر میشود. پس از یک دهه محافظه کاری جناح راست، سال گذشته یک دولت اکثریت لیبرال انتخاب شد؛ هر چند با ۵ / ۳۹ درصد آرای مردم. ۲۵ هزار پناهجوی سوری در میان شک و تردیدهای گروهی از مردم، وارد کانادا شده و مستقر شدند. حالا جاستین ترودو نخستوزیر خوشسیما و مهربان کانادا، آمده تا جهان را با استفاده از سیاستهای چندفرهنگی، دربرگیرنده و برابریخواهانه جنسیتی تغییر دهد. تحقیقات اخیری که در موسسه آمارگیری Environics انجام شده نشان میدهد مردم اعتماد زیادی به این دولت دارند.
ترامپ و لیچ؛ دست در دست یکدیگر
کولنت مینویسد: در نتیجه، خیلی شوکهکننده بود که این هفته چنین بحثهایی درباره ارزشهای کانادایی مطرح شده است.
«کلی لیچ»، یکی از نامزدهای رهبری حزب محافظهکار، دست در دست ایدئولوژی ترامپیسم گذاشت و همه را شگفتزده کرد. حالا لیچ و ترامپ مثل عروسکهای عروس و داماد روی کیک عروسی هستند که از کنترل و برگزاری آزمونهای ارزشی برای ورود مهاجران استقبال میکنند.
این درخواست به چند دلیل عجیب است. لیچ که یک وزیر عضو کابینه سابق و با تجربه است، توجه نکرده که در حال حاضر هم ملاحظات امنیتی برای ورود مهاجران درنظر گرفته میشود. او همچنین این موضوع را که کاناداییها یکدیگر را با عنوان تروریست کشتهاند به راحتی فراموش میکند یا به عمد نادیده میگیرد. آیا ما باید کاناداییها را هم به خاطر عقایدشان بررسی کنیم؟
نگرانیهای محافظهکاران از تغییرات
کولنت ادامه میدهد: اما بیاید در مورد واژهها و اصطلاحات، واضحتر صحبت کنیم. وقتی کسی از کلمه ارزش استفاده میکند یعنی او از تغییرات بهوجود آمده ناراضی است. هیچ شکی نیست که برخی از اعضای حزب محافظهکار کانادا از این تغییر در سیاست ناامید شدهاند.
ارزشها و سیاستها به شدت به هم مرتبطند. و نکته هم همینجاست. آیا دولت میتواند سیاستهای آتی را طوری با موفقیت شکل دهد که چالشهای بیعدالتی، حمایت از تولیدات داخلی، ملیگرایی، تروریسم و ترسهایی که به ظاهر درست هستند، در آن لحاظ شود؟ آیا این دولت میتواند جنگ بر سر آزادی ارزشها را با موفقیت به پایان ببرد و در عین حال نگرانیهای مشروع، امنیت و آسایش را نیز فراهم کند؟
اگر اینطور باشد، احتمالا «کلی لیچ» با این اظهارنظر، هدیهای دور از انتظار به دولت داده است و جام زهری به حزب خود نوشانده است. این جام از وجود تضادی تلخ در روح و جان حزب محافظهکار حکایت میکند؛ حزبی که متشکل از دو جناح با ایدئولوژیهای مختلف است.
هنگامی که آمریکا در ۱۱ سپتامبر فضای هوایی آسمان را بست، عملا صدها پرواز بینالمللی در هوا گیر افتادند. دولت کانادا، تحت فشار زیاد، کاملا حرفهای و کارآمد عمل کرد تا با این چالش غیرمنتظره مقابله کند. هواپیماهایی که سوخت کافی داشتند به اروپا بازگردانده شدند، اما بقیه هواپیماها به سمت فرودگاههای کانادا انتقال یافتند و در درجه اول در کانادای آتلانتیک فرود آمدند. شهرهای کوچکی مانند Gander در Newfoundland، تنها در یک شب هر کاری کردند تا بتوانند هزاران مسافر غریب را در خود سکنی دهند.
در آن زمان هیچکس در مورد ارزشهای آنها نپرسید. از هیچ کس در مورد اعتقاداتشان سوال نشد. بلکه سالنهای اجتماعات و خانهها از این غریبهها با شفقت و مروت استقبال کرد.
ارزشهای کانادایی با تفکر باز و انعطاف تمام در برابر این آزمایش پر استرس یازده سپتامر تاب آورد. بنابراین این اتفاق دوباره روی میدهد. پس بحث را در این زمینه ادامه دهید. ما از آن نمیترسیم.