پدرام ناصح پدرام ناصح
زندگی در کانادامهاجرت

کانادا کودکی ما را تباه کرد؛ حالا جبران کند

بهروز سامانی بهروز سامانی

عبدل عبدی اگر برای شما نام ناشناخته‌ای است،‌ ولی برای گروه‌های مدافع حقوق بشر و نیز نهادهای دفاع از بی‌پناهان در کانادا کاملا شناخته شده است؛ البته اداره مهاجرت این کشور هم او را خیلی خوب می‌شناسد.

عبدل ۲۴ سال دارد و ۱۸ سال از آن را در کانادا گذرانده است. دربدری او و خواهرش زمانی شروع شد که دولت کانادا حق سرپرستی آنها را از خانواده‌های‌شان گرفت. خانواده‌هایی که قرار بود آنها را نگهداری کنند انواع خشونت‌ها را در حق آنان اعمال کردند. حالا پس از این زندگی پر فراز و نشیب، ژانویه امسال او پس از پنج سال زندان، دوران محکومیت خود را به پایان برده است.

اما اکنون او در آستانه اخراج از کاناداست. به چه جرم؟ به این جرم که والدین‌اش هرگز اسناد درخواست شهروندی او را پر نکرده بودند، والدینی که حق سرپرستی او را نداشته‌اند.

گلوب اندمیل گزارش می‌دهد.

شماره ۱۳۳ هفته‌نامه آتش را از اینجا دانلود کنید

Atash Weekly 133 - For Web Page 7

سال پیش بود که با اجرایی شدن قانون جدید شهروندی کودکان مهاجر این حق را یافتند خودشان درخواست شهروندی کانادا بدهند، آنها تا پیش از آن چنین حقی نداشتند و تنها سرپرست قانونی آنها باید این کار را برای‌شان انجام می‌داد. عبدل عبدی از سال ۲۰۰۰ در کانادا بوده است، اما والدین او هرگز اسناد درخواست شهروندی او را پر نکرده بودند و از زمان ۷ سالگی‌اش، دولت نووا اسکوشیا عهده‌دار این نقش بوده است.

آقای عبدی که اکنون ۲۴ سال دارد، در ژانویه‌ دوران محکومیت پنج ساله‌ی خود را به دلیل اتهامات متعددی از جمله ضرب و جرح شدید، به پایان رساند. او به عنوان یک فرد غیرشهروند که مرتکب جرایم سنگینی شده است، در معرض اخراج از کشور قرار دارد. دولت که به زور مسئولیت قانونی و قیمومیت او را بر عهده گرفته است، اکنون تلاش دارد تا از زیر بار پیامدهای سهل‌انگاری خود، شانه خالی کند.

زندگی در شرایط جنگی تا سه سالگی

آقای عبدی تا سه سالگی در سومالی و تحت شرایط ناگوار جنگ داخلی زندگی می‌کرد. در این سن بود که او همراه خواهر پنج ساله و دو خاله و مادرش، از سومالی گریخت. آنها سه سال را در عربستان سعودی سپری کردند و در این فاصله، مادر آقای عبدی در انتظار پذیرش پناهندگی کانادا، از دنیا رفت. آشا علی، خاله‌ی بچه‌ها، سرپرست قانونی آنها شد.

رفتارهای خشن با خواهر و برادر بی‌پناه

این خانواده به عنوان نجات‌یافتگان جنگی خشونت‌بار، به نووا اسکوشیا آمدند؛ همه‌ی آنها شاهد کشته شدن اعضای خانواده‌ی خود بودند. آنها قادر به صحبت به زبان انگلیسی نبودند و خانم عبدی می‌گوید که او و برادرش در مدرسه رفتارهای قلدرمآبانه‌ی خشن و نژادپرستانه‌ای را تجربه کردند. به همین دلیل خانم آشا علی،‌ که در کشوری بزرگ شده است که تنها ۳۰ درصد از کودکان آن در مقطع ابتدایی ثبت‌نام می‌کنند ـ بچه‌ها را از مدرسه بیرون آورد.

به فاصله‌ی کوتاهی بعد از این، وزارت خدمات کامیونیتی به جای اینکه به این خانواده‌ی پناهجوی آسیب‌پذیر کمک کند تا مشکلات‌شان را حل کنند، بچه‌ها را از خانواده‌ها جدا کرد و نگهداری از آنها را به‌خانواده‌های دیگر (Foster Care) سپرد.

خواهر و برادر از خانواده جدا می‌شوند

خواهر و برادر در ابتدا با هم در یک خانه نگهداری می‌شدند.  هر دوی آنها می‌گویند که در آنجا با آنها، هم از لحاظ عاطفی و هم جسمی، بدرفتاری می‌شده است. سرانجام پس از آنکه معلم‌های خواهر عبدل متوجه کبودی‌هایی روی بدن او شدند، از آنجا انتقال پیدا کرد، اما برادر کوچکترش همان‌جا ماندگار شد. او دوران کودکی‌اش را در رفت و آمد بین ۳۱ خانه‌ی مشابه دیگر و نیز چندین مرکز گروهی نگهداری از کودکان سپری کرد.

آقای عبدی بدترین مراکز نگهداری کانادا را تجربه کرده است. اگر چه او را از خانواده‌اش به این دلیل جدا کرده بودند که او ادامه تحصیل بدهد، اما او در عمل در پرورشگاه‌های استان توانست تنها تا کلاس ششم درس بخواند.

نخستین بازداشت در نوجوانی

او اولین بار در نوجوانی بازداشت شد، که البته جای تعجب هم نیست. بچه‌های پرورشگاهی در کانادا دو برابر بیشتر از بقیه‌ی بچه‌ها با سیستم قضایی کیفری سر و کار پیدا می‌کنند و نکته‌ی تاسف‌آورتر آنکه بچه‌های سیاه‌پوست و بومی نیز در سراسر کانادا، حضور پررنگ‌تری در این سیستم دارند.

اقلیت‌ها؛ قربانیان خشونت‌ها در کانادا

رابین ماینارد، نویسنده‌ی کتاب «مراقبت‌های پلیسی از سیاهان: خشونت دولتی در کانادا از دوران برده‌داری تا زمان حاضر» می‌گوید: «هنگامی که برای بچه‌های سیاه‌پوستی که در مراکز نگهداری دولتی نگهداری می‌شوند، درگیری یا کشمکشی معمولی پیش می‌آید، به جای آنکه با میانجیگری آن را حل کنند، به پلیس اطلاع می‌دهند.» او می‌گوید مسائل نه چندان حادی مانند مشروب نوشیدن یا دزدی‌های جزئی اگر برای بقیه‌ی نوجوان‌ها اتفاق بیافتد، معمولا با نصیحت‌های پدرانه خاتمه می‌یابد، اما بچه‌های سیاه‌پوست به خاطر همین جرائم، سر و کارشان به پلیس می‌افتد.

خانم ایدیل عبداللهی، مددکار اجتماعی، از هشتگ PoliceAsParent# در تویتر استفاده کرده است تا پرونده‌ی آقای عبدی و مسیر انتقال نوجوانان از مراکز نگهداری به زندان‌ها را به چالش بکشاند. خانم عبداللهی که در دانشگاه رایرسون مشغول به کار است، می‌نویسد: «نوجوانی دیر کرده و قبل از ساعت تعیین شده برنگشته است؛ پس به پلیس زنگ بزنیم. نوجوانی در کارهای مرکز مشارکت نمی‌کند؛ پس به پلیس زنگ بزنیم. این طوری عملا والدین این نوجوان پلیس‌ها شده بودند، بنابراین چطور می‌توانیم انتظار داشته باشیم که با آنها سر و کار پیدا نکند؟»

اگر دولت تصمیم دیگری گرفته بود

هشتگ او کار آن مامور پلیس تورنتو را به یاد می‌آورد که در آگوست گذشته، برای نوجوانی یک دست پیراهن و کراواتی را خرید که نوجوان قصد داشته برای مصاحبه کاری خود آنها را بدزدد. آن نوجوان شغل مورد نظرش را به دست آورد. حالا تصور کنید اگر والدینی که دولت برای آقای عبدی انتخاب کرده بود، مهربان بودند و نه تنبیه‌گر، سرنوشت او چگونه رقم می‌خورد چقدر تغییر می‌کرد.

بچه‌های پرورشگاهی زیادی هستند که شهروند کانادا به شمار نمی‌آیند. بنجامین پریمن، وکیل آقای عبدی، می‌گوید که نووا اسکوشیا تلاشی نمی‌کند تا این بچه‌ها را قبل از رسیدن به ۱۸ سالگی به شهروندی کانادا در آورد. از آنجا که گناهکار شناخته شدن نوجوانان در اتهامات کیفری، صلاحیت آنها را برای دریافت شهروندی از بین می‌برد، در واقع بچه‌های محکوم شده دو بار تنبیه می‌شوند؛‌ یک بار از طریق رای محکومیت صادره و بار دیگر با اخراج از کشوری که متعهد شده بود از آنها مراقبت کند.

دیپورت به کشوری که کانادا آنجا را خطرناک می‌داند

خانم علی، خاله‌ی آقای عبدی، هنگامی که خودش هم بچه‌دار شد، سعی کرد برای این خواهر وبرادر هم شهروندی بگیرد، اما چون دیگر سرپرست قانونی‌شان به شمار نمی‌رفت، نتوانست.

به این ترتیب، آقای عبدی ۱۶ سال پس از ورود به کانادا، از سوی سازمان خدمات مرزی کانادا فاقد صلاحیت تشخیص داده شده است. او ملزم شده به کشوری برگردد که از زمان خردسالی دیگر به آنجا نرفته و آنقدر جای خطرناکی است که کانادا به شهروندان خود توصیه می‌کند به آنجا مسافرت نکنند.

پاییز گذشته یک دادگاه فدرال رای اولیه‌ی اخراج او را لغو کرد، اما خیلی زود رای دیگری علیه او صادر شد. یک قاضی فدرال ریاست جلسه‌ای اضطراری را برای تعلیق موقت حکم فعلی بر عهده گرفته است. آقای پریمن امیدوار بود که تا قبل از جلسه‌ی هیئت مهاجرت و پناهجویان در ۷ مارچ درباره‌ی پرونده‌ی آقای عبدی، رای به نفع او صادر شود،‌ اما در این جلسه تصمیم گرفته شد تا دادگاه او تا ماه آینده به تعویق بیفتد.

این بلایی بود که دولت سر ما آورد

فاطیما خواهر عبدلفاطیما خواهر عبدل که آن روز در هالیفکس در دادگاه بود به خبرنگاران گفت: «اگر دولت کانادا برادرم را از خانواده‌اش جدا نکرده بود،‌ حالا او در چنین وضعیتی نبود. من امیدوارم دولت کانادا این رفتار اشتباه خود را جبران کند و پروسه اخراج برادرم متوقف شود.»

باید تا اپریل صبر کرد،‌ اگر دادگاه با درخواست شهروندی او موافقت نکند، او مسلما دستور رسمی اخراج دریافت خواهد کرد. این بدان معنا خواهد بود که آقای عبدی اجازه‌ی کار نخواهد داشت، در حالی که این یکی از شروط آزادی او است: او در حال حاضر در یک Halfway house در تورنتو زندگی می‌کند، همان شهری که خانواده‌اش در حال حاضر در آن ساکن هستند. Halfway house مراکزی هستند که افراد مجرم پس از پایان دوران محکومیت خود مدتی را آنجا می‌گذرانند تا برای ورود دوباره به جامعه آماده شوند.

اما این احتمال هم هست  CBSA (سازمان خدمات مرزی کانادا) او به بازداشتگاه انفرادی بازگرداند، جایی که او قبلا هم آنجا بود.

آقای پریمن وکیل عبدل همچنین در تلاش برای آغاز یک چالش کامل قانون اساسی است و می‌گوید که محروم ساختن آقای عبدی از شهروندی، در حالی که او تحت مراقبت دولت بوده است، نقض حقوق بشر او به شمار می‌آید.

روشن است که این حرف حقیقت دارد و مورد آقای عبدی تنها یکی از موارد بدرفتاری کانادا با این پسر سربه‌هوای خودش است.

رابین ماینارد، نویسنده‌ی کتاب مراقبت‌های پلیسی از سیاهانرابین ماینارد، نویسنده‌ی کتاب مراقبت‌های پلیسی از سیاهان: خشونت دولتی در کانادا از دوران برده‌داری تا زمان حاضر می‌گوید: «هنگامی که برای بچه‌های سیاه‌پوستی که در مراکز نگهداری دولتی نگهداری می‌شوند، درگیری یا کشمکشی معمولی پیش می‌آید، به جای آنکه با میانجیگری آن را حل کنند، به پلیس اطلاع می‌دهند»

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟