گزارش یک تجربه موفق برای بازپرداخت وام مسکن در کانادا
حتی آنهایی که در کانادا از پرداخت وام یا رفتن زیر بار بدهی به بانکها بیزارند هم گاهی با خود فکر میکنند که برای یک زندگی بهتر یا صاحبخانه شدن بد نیست برای چند سال هم که شده وام بگیرند. چه موافق گرفتن وام بانکی باشیم و چه مخالف آن، وام یکی از مهمترین واقعیتهای زندگی در کاناداست. در این مطلب با مردی جوان آشنا میشویم که سختیهای زیادی به جان میخرد تا بتواند در اولین فرصت، وام خود را تسویه کند.
این مطلب را در شماره جدید هفتهنامه چاپی آتش منتشر کردهایم.
برای دانلود شماره ۱۸ هفتهنامه چاپی آتش اینجا را کلیک کنید.
سین کوپر جلوی یک رستوران در تورنتو و در مقابل نگاه دوستانش برگه وامش را آتش زد و با خوشحالی اعلام کرد: « توجه! توجه! وام تمام شد».
او گفت: «احساس میکنم بار دنیا از دوشم برداشته شده است».کوپر دقیقا به چیزی رسید که بسیاری از کاناداییها آرزویش را دارند؛ پرداخت وام خانهها و جشن گرفتن با آتش زدن برگه وام. او این کار را سالها زودتر از خیلی از ما انجام داد.
کوپر در سال ۲۰۱۰ خانهای در تورنتو به ارزش ۴۲۵ هزار دلار خرید. او سپس وارد برنامه مالی پر دردسری شد. سه شیفت کار می کرد و مانند یک فقیر زندگی می کرد تا در اولین فرصت وام ۲۵۵ هزار دلاری اش را تسویه کند. او پس از سه سال و دو ماه، در سن ۳۰ سالگی به هدفش رسید.
کوپر آرزو داشت خود را از بند استرس و بدهیهای عظیم آزاد کند.
او میگوید: «برای خیلی از مردم، وام مثل یک محکومیت است. من نمیخواستم وام مثل یک طناب اعدام تا ۳۰ سال آینده دور گردنم باشد.»
زندگی زیر سایه وامهای طاقتفرسا
وام مسکن کانادا رکوردها را شکسته است و دلیل آن نیز وامهای سنگینی است که به دلیل افزایش نرخ مسکن داده میشوند.
طی سال گذشته، میزان بدهی کاناداییها برای خانههایشان ۵.۹ درصد افزایش داشته و به مبلغ بسیار بالای ۱.۳۴ تریلیون دلار در ماه سپتامبر رسیده است.
این افزایش ناگهانی همواره دغدغه بانک کانادا بوده است. بانک مرکزی در اطلاعیه اخیر خود هشدار داد: « آسیبهای مالی در بخش املاک به لبه تیغ رسیده است». اگر قیمت خانه افت کند یا نرخ سود افزایش یابد خانوادهها ممکن است دچار آسیب بیشتری شوند.
کوپر میگوید در سن جوانی خطرات متحمل شدن وامهای کلان را متوجه شد. مادرش شغلش را طی مشکلات اقتصادی اوایل دهه ۲۰۰۰ از دست داد. او سرپرست خانواده بود و از آنجایی که درآمد دیگری نداشت خانه را از دست داد.
کوپر میگوید: «نمیخواستم در چنین شرایطی قرار بگیرم. دیدم که چقدر شرایط برای مادرم سخت بود».
از خود گذشتگیهای افراطی
بنابراین زمانی که کوپر خانهاش را خرید، تمام توانش را برای تسویه وامش بهکار گرفت و این شامل تقریبا ۱۰۰ ساعت کار در هفته بود.
کوپر تحلیلگر حقوق بازنشستگی در یک شرکت مشاور بود. او همچنین به صورت آزاد نویسنده گزارشهای مالی بود.
او می گوید:«عصرها و آخر هفتهها به صورت آزاد کار نوشتن گزارشهای مالی را انجام میدادم. بنابراین زمانی که مردم بیرون مشغول تفریح بودند، من معمولا در خانه و پشت میز کامپیوترم بودم».
و این همه ماجرا نیست. او تا پارسال به صورت پارهوقت نیز کار میکرد. کارمند بخش گوشت در یک مغازه خوار و بار فروشی بود و ساعتی ۱۳ دلار دریافت میکرد. کوپر گیاهخوار شده بود.
او میگوید: «شغل جالبی نبود اما کمک میکرد وامم را پرداخت کنم، پس نمیتوانم اعتراض کنم».
داشتن چندین کار تنها ازخودگذشتگی او نبود. خانه ویلایی سه خوابه او یک زیرزمین هم داشت. برای افزایش درآمدش، کوپر در زیرزمین زندگی میکرد و بقیه خانه را اجاره داده بود.
او میگوید: « وقتی مردم راجع به این کار من میشنوند، فکر میکنند من یا دیوانهام و یا بلندپرواز. خوشبختانه نظر بیشتر افراد روی مورد دوم است».
از مجموع درآمد حاصل از اجاره دادن خانه و کارش، کوپر سالانه حدود ۱۰۰ هزار دلار درآمد داشت. با زندگی بیش از حد صرفه جویانهای که داشت، میتوانست بیشتر درآمدش را برای تسویه وام بپردازد.
کوپر با دوچرخه به محل کار میرفت، ناهارش را با خود میبرد و شامش را در خانه میپخت. او میگوید که کرفت دینر طی سه سال پیش بهترین دوستش بوده است.
او همچنین از ولخرجی و تفریحهای شبانه و رفتن به تعطیلات اجتناب میکرد: «متاسفانه هیجانانگیزترین سفری که رفتم یک سفر ۲۴ ساعته با اتوبوس به روستای ویسکانسین بود».
نه برای همه
دوستان کوپر در مهمانی سوزاندن وام او به کاری که کرد افتخار میکنند اما فکر میکنند این کار از عهدهشان بر نمیآید.
ایونیس هیوت که یک وام ۳۵۰ هزار دلاری گرفته است میگوید: «نمیدانم که او چگونه این کار را انجام داده است. در حقیقت من نشستم و سعی کردم که مخارجم را برنامهریزی کنم و ببینم که آیا میتوانم کاری مثل کوپر انجام دهم. اما دیدم نه! نمیتوانم».
نورا ایزبیستر که دوست کوپر است میگوید: «این خیلی عالی است اما فکر نمیکنم بتوانم اینچنین مقتصدانه زندگی کنم».
اما کوپر معتقد است که از خود گذشتگی ارزشش را دارد. او سایر کاناداییها را تشویق میکند که پایین بودن نرخ سود را غنیمت بشمارند و بهجای گرفتن پول بیشتر، وامهایشان را تسویه کنند.
او در خصوص افزایش سودها هشدار میدهد و میگوید: «زمانی که سودها بیشتر بشوند که مطمئنم این اتفاق میافتد، وامها هزینه بیشتری خواهند داشت».
حالا که کوپر به هدفش رسیده است و بدهی دیگری ندارد، ساعات کاریش را کمتر کرده است. او همچنین قصد دارد که زمان بیشتری را با دوستانش سپری کند و به سفرهای عقب افتادهاش برود.
کوپر در شب مهمانیش به دوستانش گفت: «می خواهم آرامش بگیرم و کارهایی را انجام دهم که خودم را از آنها محروم کرده بودم».
اما ترک بعضی عادتها دشوار است. کوپر هنوز هم دو شیفت کار میکند و زندگی مقتصدانهای دارد و با اینکه وامش را تسویه کرده است، هنوز هم خانهاش را اجاره میدهد و در زیرزمین زندگی میکند. او میگوید زمانی به طبقه بالا میرود که ازدواج کند و همسری داشته باشد.