پدرام ناصح پدرام ناصح
Atash Lifestyle

یک خانواده به دنبال راز مرگ پدر بزرگ در خانه سالمندان

روی ژیلت در ۸۲ سالگی پس از اینکه از طبقه دوم خانه‌اش سقوط کرد تصمیم گرفت به خانه سالمندان بود تا دیگر متحمل رنجی از این دست نشود و در تنهایی نمیرد اما سرنوشت دیگری در انتظار این مرد بود و خانواده این مرد به دنبال رمزگشایی از این مرگ هستند

بهروز سامانی بهروز سامانی

ژیلت تازه به خانه سالمندان بیل مک مورای رسیده بود، دقایقی پس از آنکه در یک تماس تلفنی به او خبر داده بودند که پدرش درگذشته است. او در لابی ایستاده بود و با تعجب کارگران بخش حمل و نقل را ورانداز می‌کرد که چکمه‌های سفید به پا داشتند و جسد متورم شده‌ای را بیرون از خانه می‌بردند. او دکمه آسانسور را فشار داد، داخل شد و به طبقه سوم رفت، به طرف اتاق پدرش.

درب‌ها باز بود و او بوی ناخوشایندی می‌شنید. ژیلت می‌گوید: «بویی را می‌شنیدم که هرگز در زندگی‌ام استشمام نکرده بودم. بویی که هرگز آن را فراموش نکرده‌ام، هنوز هم این بو در مشامم هست. هنوز هم می توانم آن را بشنوم.»

روی ژیلت ۸۲ ساله، کارگر سابق تولید ورق فلز و یکی از طرفداران پر و پاقرص تورنتو میپل لیفز، پس از اینکه اواخر سال ۲۰۱۵ از خانه‌ی دو طبقه‌اش سقوط کرد در ژانویه سال ۲۰۱۶ به اتاق ۳۰۵ این خانه سالمندان انتقال یافت. این خواسته خودش بود،‌ چون نگران بود که روزی در تنهایی بمیرد و یا جسدش را پیدا نکنند.

روی ژیلت
روی ژیلت

پسرش، ژیلت ۵۰ ساله می‌گوید: «و این همان دقیقا همان چیزی بود که برایش اتفاق افتاد.»

روی حداقل سه روز پیش از آنکه جسدش را روز سه‌شنبه پیدا کنند، بر اثر حمله قلبی در رختخوابش فوت کرده بود. اما خانواده‌اش با توجه به اینکه او آخرین بار در روز پنج‌شنبه برای صرف شام در اتاق ناهار خوری خانه سالمندان دیده شده، معتقدند که جسد او پنج روز پس از مرگ پیدا شده است.

تلفن همراهش که از همان روز پنج‌شنبه بدون استفاده مانده بود و بوی تعفن شدید در اتاق نیز حاکی از همین موضوع بود.

یک مقام مسئول که بر ۷۰۰ خانه سالمندان انتاریو نظارت می‌کند می‌گوید: «این امر که روی برای صرف غذا به سالن غذاخوری نمی‌آمد و به کارکنان نیز اطلاع نمی‌داد که برای صرف ناهار یا شام نخواهد آمد، علامت هشداری بود که نشان می‌داد باید به او سر می‌زدند.

این خانه سالمندان اعلام کرده است که هیچ کار اشتباهی انجام نداده است؛ زیرا ساکنان این خانه به طور مستقل زندگی می‌کنند و کارکنان موظف نبوده‌اند به اتاق روی سر بزنند. همین خانه سالمندان در ایمیل بعدی، اظهار داشته که «روال‌ها و روتین‌های جاری‌مان را بررسی کرده‌ایم و به این نتیجه رسیده‌ایم که از این به بعد برای جلوگیری از وقوع مجدد چنین مواردی، جلسات هفتگی برگزار کنیم.

روی پس از اینکه از خانه اجاره‌ای خود در اواخر سال ۲۰۱۵ سقوط کرد تصمیم گرفت به خانه سالمندان برود. یکی از کارمندان مرکز دسترسی به مراقبت اجتماعی در تورنتو، دو خانه سالمندان را به او پیشنهاد داد و روی خانه سالمندان بیل مک مورای را انتخاب کرد. او می‌گوید کارمند بخش پذیرش به صورت شفاهی به او گفته بود که هر روز به پدرش سر خواهند زد.

«من پرسیدم که اگر پدرم زمین بخورد یا در اتاقش گیر بیفتد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ و آن کارمند به من گفت که ما روزی یک بار به ساکنان این خانه سر می‌زنیم. پدرم فقط به یک دلیل خانه سالمندان را انتخاب کرد: آنچه در خانه برای او اتفاق افتاده بود، مجددا تکرار نشود.»

خانواده ژيلتشهروندانی مانند روی، از طریق طرح Housing Connections شهر تورنتو، یارانه اجاره‌ای دریافت می‌کنند. هزینه ماهانه روی برای اتاق خود در این خانه سالمندان از ۱۵۶۲ دلار شروع می‌شد، اما دریافت یارانه، هزینه آن را برای او به ۳۰۰ دلار در ماه کاهش داد. روی این مبلغ را به اضافه ۲۰ دلار اضافه در ماه برای خدمات شستشو، پرداخت می‌کرد.

پکیج او شامل سه وعده غذا در روز به همراه عصرانه، ویزیت پزشک خانه سالمندان و نظافت هفتگی اتاق بود.

البته ساکنان می‌توانند برای دریافت خدمات بیشتری در حمام کردن، لباس پوشیدن یا مراقبت از مو، مبلغ اضافه‌ای را پرداخت کنند.

سایر خانه‌های سالمندان به طور قابل توجهی هزینه‌ی ماهانه بیشتری دارند و خدمات تخصصی مانند دندان‌پزشکی و فیزیوتراپی هم ارائه می‌دهند.

بیل می‌گوید که او و خانواده‌اش به صورت هفتگی به پدرش سر می‌زدند و برای او سیگار و خوراکی می‌آوردند.

فرزندان روی حدس می‌زنند که او روز ۱۸ می، بین ساعت ۵:۳۰ عصر که زمان صرف شام بود، تا غروب روز ۱۹ می که یکی از اهالی خانه سالمندان دو بار با موبایل قدیمی روی تماس گرفت تا او را برای صرف شام به سالن غذاخوری دعوت کند، دچار حمله قلبی شده است.

این شماره آتش خانواده را از اینجا دانلود کنید

Atash Lifestyle 156 - For Web Page 4

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟