ژنرال کانادایی جنی کاریگنان؛ نخستین سرتیپ نظامی زن در دنیا
ملاقات با جنی کاریگنان، دیدار با زنی است که در جبهههای زیادی جنگیده؛ از افغانستان و بوسنی، تا مردانی که سلطهگرانه تلاش میکردند جلوی موفقیت او را بگیرند. اما جنی حالا در آستانه رسیدن به فرماندهی بخش عملیات نظامی ارتش کاناداست. او چند روز دیگر سرتیپ میشود و نخستین زنی است که در دنیا از طریق بخش عملیاتی و نظامی یک ارتش چنین درجهای را کسب میکند. اما اینها یک روی سکه است. جنی عاشق شده، ازدواج کرده، چهار فرزند دارد و عاشق رقصیدن است. پدرش پلیس بوده و مادرش تلاش کرده جنی را شخصیتی قوی و مستقل بار بیاورد. با این خانم ژنرال کانادایی بیشتر آشنا میشویم.
اگر کلنل جنی کاریگنان افسر جنگ نشده بود، حالا احتمالا یک رقصنده بود؛ او سابقه ماموریت در خاورمیانه، بوسنی و افغانستان را دارد و در همه این سالها تلاش کرده به بالاترین درجهای از نیروهای نظامی که تاکنون یک زن کانادایی موفق به دریافتش شده برسد.
جنی که از هشت سالگی شروع به یادگیری باله، شعر و موسیقی جاز کرده و میگوید: «شغل دیگری که واقعا به آن فکر میکردم، رقص بود».
اواخر این ماه کاریگنان ۴۷ ساله به درجه سرتیپی (ژنرال تک ستاره) ارتقا خواهد یافت و فرمانده بخش عملیات نظامی کانادا خواهد شد. البته ژنرالهای زن دیگری نیز در کانادا وجود دارند، اما آنها از شاخههای غیرنظامی مانند اطلاعات، پزشکی و عمران به این جایگاه رسیدهاند. کاریگنان نخستین زنی در کانادا (و بنا بر آنچه ارتش میگوید، نخستین زن در دنیا) است که در بخش عملیات نظامی به این درجه رسیده است. در ارتش کانادا، در مقایسه با ۱۴/۸ درصد از کل ارتش، زنها فقط ۲/۴ درصد از نیروی عملیات نظامی را تشکیل میدهند. هر چند کاریگنان با افزایش عضوگیری زنان در نیروهای نظامی، در حال تغییر دادن این آمار است. او این کار را به شیوه خودش انجام میدهد.
کودکی؛ همپا و همقدم در کنار برادرها
کاریگنان که در شهر Asbestos در استان کبک بزرگ شده، هیچ فعالیتی را مختص به مرد یا زن نمیداند. او میگوید: «مانند برادرهایم اره برقی در دست میگرفتم و با تفنگ تیراندازی میکردم. مادرم هرگز مرا با شستن ظرفها در خانه محدود نکرد؛ آن هم زمانی که مردها بیرون بودند و با بولدوزرها تفریح میکردند». مادر جنی معلم بود و همیشه برای برابری حقوق زن و مرد تلاش میکرد. پدرش نیز افسر پلیس بود.
جنی در ساعت ۱۱ یکی از شبهای ماه جولای در چیلیوک تمرینات اولیه را آغاز کرد. به گفته پدرش، زمانی که کاریگنان در ۱۷ سالگی خانه را ترک کرد، زبان انگلیسی بلد نبود و تا قبل از آن هرگز سوار هواپیما نشده بود. کاریگنان در این باره میگوید: «فکرش را بکنید. دخترش خانه را ترک میکرد و فقط خدا میدانست چه اتفاقی قرار است بیفتد». در پایگاه، زنها در اقامتگاه خودشان میخوابیدند و از پوشیدن یونیفرمهایی که یکدستشان میکرد ذوق میکردند.
آشنایی با مرد زندگی در ارتش کانادا
جنی در اولین سال حضور در کالج نظامی سلطنتی کانادا، با اریک لوفرانسوا آشنا شد. اریک دانشجوی مهندسی در گروه آنها بود و از کوهپایههای لورنتیان در کبک میآمد. یک شب کاریگنان را بیرون دعوت کرد و او نیز با گذاشتن یک عروسک خرس در کمد اریک به دعوت او پاسخ داد. اریک میگوید: «وقتی کمد را باز کردم تدی خرسه به من زل زده بود. این یعنی بله». آنها به عنوان فعالیت فوقبرنامه در کالج، رقص دونفره ی سنتی انجام دادند، گرچه کالج در دهه ۹۰ دیگر پیشنهاد چنین رقصی را ارائه نکرد. آنها با هم سینما رفتند، برای شام استیک خوردند و بالاخره در تعطیلات کریسمس آخرین سال تحصیلی در شربروک، کبک ازدواج کردند و از آنجایی که کاریگنان وقتی برای خرید لباس عروسی نداشت، در مراسم ازدواجش کت و دامن پوشید.
ماموریت: مبارزه با تبعیض جنسی در ارتش
او هرگز تبعیض جنسیتی را نپذیرفت. در سال ۱۹۹۲ نخستین پستش را تحویل گرفت؛ دقیقا همان سالی که داون توماس ۱۹ ساله در پایگاه نیروهای کانادا در اسکویمالت مورد تجاوز قرار گرفت و نظامیان کانادا در برابر دهها سال تبعیض، اذیت و خشونت جنسی مبارزه میکردند. کاریگنان در ۲۴ سالگی به مهندسان در چیلیوک آموزش میداد. در آن دوره یکی ازکارآموزان در خصوص استخدام یک زن اعتراض کرد. به گفته کاریگنان برخورد آن کارآموز غیرقابل قبول بود. او میگوید: «افکار آن مرد پوسیده بود و آدم قلدری بود. شرایط سختی در کلاسها حاکم بود». کاریگنان بدون آنکه از رئیسش اجازه بگیرد، آن فرد را اخراج کرد. او میگوید: «تقریبا در تمام پستهایی که داشتم افرادی را اخراج کردهام.» جنی میگوید پس از پیشقدم شدن تامسون و سایر زنها در خصوص تجاوز جنسی در سال ۱۹۹۸، ارتش در خصوص بازنگری سیستم حقوقی و سیاستهایش در خصوص رفتارهای جنسی، مواد مخدر و الکل با جدیت تلاش کرد. او میگوید: «همیشه شنیدن ماجراهای اینچنینی آزار دهنده است. ما را مجبور میکند که نگاه عمیقتری به چگونگی انجام کارمان بیندازیم».
اولین کودک متولد میشود
همزمان با شروع به خدمت کاناداییها در خارج از کشور، او هم باید برای ماموریتهای نظامی همپای سایر افراد ارتش به اقصینقاط جهان میرفت. در سال ۱۹۹۳ او در عملیات سازمان ملل در بلندیهای جولان (بین سوریه و اسرائیل) حضور داشت. دو سال بعد، در سن ۲۷ سالگی و هفتهها پیش از آنکه در بوسنی و هرزگوین مستقر شود متوجه شد که باردار است. او میگوید: «باید آموزش را تمام میکردم. آدم همیشه نگران است که متهم به فرار از ماموریت بشود». اما فرماندهاش دلسوز بود و او فرزندش (زاک) را به دنیا آورد. جنی با خودش میگفت که داشتن بچه هیجانانگیز است. جنی زاک دو ماهه را همراه با دو نفر از خویشاوندان به پنسیلوانیا برد تا در زمان آموزش او، در نزدیکترین هتل از کودکش مراقبت کنند و او هم برای شیر دادن به آنجا برود. جنی میگوید: «چرا که نه؟ کاملا ممکن بود».
فرمانده عملیاتی؛ از بوسنی تا افغانستان
کاریگنان در خطرناکترین مناطق دنیا خدمت کرده است. پس از به دنیا آوردن دو فرزند دیگر، او سال ۲۰۰۲ در بوسنی و هرزگوین مستقر شد و در آنجا به پاکسازی مین از زمینهای آموزشی ناتو پیش از تحویل زمین به کشاورزان کمک کرد. همسرش از ارتش بازنشسته شد و همزمان با تحصیل در رشته دوم (به عنوان دبیر ریاضی دبیرستان)، نگهداری از فرزندان را به عهده گرفت. پس از تولد فرزند چهارمشان، و مدت کوتاهی پس از آنکه نیکولا گادرد اولین سرباز زن کانادایی در جنگ سال ۲۰۰۶ کشته شد، او از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰ در افغانستان خدمت کرد.
خانواده؛ ماموریت غیرممکن
اما داستان او در خانه پیچیدهتر از ارتش است. پس از آنکه او از ماموریت پنجماههاش از بوسنی بازگشت، پسر دو سالهاش جنی را به یاد نمیآورد. جنی میگوید: «او مطمئن نبود این زن کیست.» وقتی بلاخره فرزندش او را شناخت، کاریگنان نمیتوانست بدون او حتی برای پیادهروی به بیرون برود چرا که پسرک نگران بود مادرش دیگر بازنگردد. باید مجددا اعتمادش را جلب میکرد. فرزندان او حالا ۹ تا ۲۰ ساله هستند و او در زمان سفر یا ماموریت، فقط یک بار در هفته (معمولا یکشنبه صبح) با آنها تماس میگیرد. جنی میگوید: «نمیخواهم مزاحم باشم. سعی میکنم زمانی تماس بگیرم که وقتشان آزاد باشد. اگر نتوانیم با هم صحبت کنیم اشکالی ندارد، هفته بعد تماس میگیرم». بعد از بازگشت از هر ماموریت او به زندگی خانوادگیاش بازمیگردد. مسابقه هاکی پسرانش را تماشا میکند، جمعه شبها پیتزا درست میکند و با همسرش به کلاسهای رقص تانگو میرود.
خانواده کاریگنان همیشه بزرگترین همراهان او بودهاند. جالب است بدانید تابستان وقتی او برای گرفتن پست جدیدش به اتاوا فرستاده شود، فرزندانش برای نهمین بار جابجا خواهند شد. از کانزاس به کبک. امیلی ۱۷ ساله میگوید: «ما میدانیم روند این کار چگونه است. اول از همه از شر غذاهایمان خلاص میشویم. بعد خانه را تخلیه میکنیم». آنها در حال حاضر در اطراف تورنتو زندگی میکنند و کاریگنان در کالج نیروهای کانادا مشغول دورههایی برای ارتقای درجه نظامی است.