روایت کانادایی از عشق جاودانی؛ راز ماندگاری این دلدادگی
فهرست مطالب
شماره ۸۱ هفته نامه آتش را از اینجا دانلود کنید
دیوید تامپسون را خیلیها به دلیل سفرهای پرمخاطرهاش به سراسر کانادا میشناسند. او یکی از نخستین کاشفانی بود که توانست با کمک بومیان کانادا، سرزمینهای جدید این کشور را کشف کند و نامی ماندگار در تاریخ این کشور است.
اما داستان دیوید تامپسون یک سویه عاشقانه هم دارد. او تا پایان عمر با زنی زندگی کرد که خود از بومیان کانادا بود و در همه سفرها، تامپسون را همراهی میکرد.
داستان عشق بیانتهای این دو نفر، یکی از داستانهای عاشقانه مشهور در کاناداست؛ روایتی کانادایی از داستان فرهاد و شیرین یا بیژن و منیژه خودمان.
در ساحل شمال غربی دریاچهی ویندرمر، دهکدهای به اسم اینورمر هست که در دوران تجارت خز Kootenay House نام داشت. در اینورمر مجسمهی بسیار منحصربفردی وجود دارد. این مجسمه متعلق به دیوید تامپسون (۱۷۷۰ـ۱۸۵۷) از جمله مهمترین کاوشگران نخستین کاناداست، که البته ارزش و اهمیت او آنچنان که باید و شاید شناخته نشده است.
مجسمه زن و شوهری که نماد عاشقی هستند
مجسمههای زیادی از دیوید تامپسون در کانادا ساخته نشده است. (فقط یکی در اینورمر و یکی دیگر در Lac la Biche).
آنچه این تندیس را خاصتر کردهاست، آن است که مجسمهای از «شارلوت اسمال» همسر تامپسون نیز در کنار آن قرار گرفته است. در میان تمامی پیکرههای مربوط به رهبران قدیمی بومیان و کاوشگران سفیدپوست و سایر بنیانگذاران کانادا، ظاهراً تنها این مجسمه است که همسر خود را در کنار دارد و این امر بر یگانگی آن دو چندان میافزاید.
اما آنچه این تندیس را به واقع بینظیر میسازد، داستان عاشقانهای است که از طریق آن به نمایش در آمده است.
شارلوت و دیوید؛ دلدادگان ابدی
شارلوت اسمال زن بومی دو رگهای بود که اجداد او از قبیلهی Cree و از اسکاتلند بودند. پدر شارلوت تاجر اسکاتلندی خز بود و هنگامی که شارلوت تنها پنج سال داشت، او و دو خواهر و برادر و مادر بومیشان را رها کرد و به انگلستان بر گشت. شارلوت همچون زنی از بومیان Cree توسط مادرش بزرگ شد.
او پس از آشنایی با دیوید، در ۱۰ جون ۱۷۷۹ در Île-à-la-Crosse در شمال ساسکاچوان فعلی، مطابق با آداب و رسوم مردمان Cree با او ازدواج کرد. تامپسون ۲۹ سال و شارلوت تنها ۱۳ سال داشت. داستان عشق آنها احساس برانگیز و در تاریخ کانادا یگانه است. در دورانی که برای تاجران خز و کاوشگران سفیدپوست رها کردن «زنان روستایی» به محض امکان بازگشت به تمدن، امری پذیرفته شده بود، دیوید و شارلوت از همان ابتدا سخت شیفتهی یکدیگر شدند و برای تمام عمر کنار یکدیگر ماندند و زندگی کردند.
تو بزرگترین امتیاز زندگیام هستی
دیوید تامپسون در یادداشتهای مفصلاش از شارلوت اغلب با تعابیری همچون «همسر دوستداشتنی» و «امتیاز بزرگ» خود یاد کرده است. این زن بومی کوچک اندام، پر طاقت و چشم سیاه، که تنها یک متر و نیم قد داشت، در بسیاری از مسافرتهای سخت تامپسون برای کاوش و تهیهی نقشه، همراه با بچههای کم سن و سالش او را همراهی میکرد.
شارلوت زمستانهای بسیاری را با تامپسون در بازارچههایی که او در مناطق غربی بر پا کرده بود، گذراند.
او در مناطق بکر غرب کانادا همراه با تامپسون از گذرگاههای دشوار کوه راکی بالا رفت، در رودخانههای خروشان پارو زد و در راههای کوهستانی خطرناک اسب تاخت.
۲۰ هزار کیلومتر همراهی در سراسر کانادا
شارلوت و دیوید از ابتدای قرن تا سال ۱۸۱۲، بیشتر از ۲۰ هزار کیلومتر در کنار یکدیگر سفر کردند و بیشتر مناطق غربی کانادا را کاوش و نقشهبرداری کردند. او مترجم زبانها و آداب و رسوم بومیان برای تامپسون بود. مرگ و زندگی تامپسون به وجود شارلوت بسته بود، چرا که او با استفاده از مهارتهای بسیاری که برای بقا در طبیعت وحشی داشت، از تامپسون مراقبت کرده و در طبیعت برای او خوراک فراهم میکرد.
شارلوت در نواحی مرزی پنج فرزند برای تامپسون به دنیا آورد و سپس با او به مونترآل نقل مکان کرد و آنجا در کلیسای «پرسبایتریان» در خیابان «سنت گابریل»، همراه با فرزندانش غسل تعمید داده شد. در سالهای بعد، این زوج وفادار صاحب هشت فرزند دیگر شده و جمع فرزندان خود را به ۱۳ رساندند.
ازدواج ۵۸ ساله و پایانی غمآلود
شارلوت همواره سرسختترین مدافع دیوید تامپسون در طول زندگی پر فراز و نشیب و استثنایی او بود، حتی وقتی که روزگار به شدت بر آنها سخت میگرفت. هنگامی که تامپسون در ۱۰ فوریه ۱۸۵۷ در سن ۸۷ سالگی، ورشکسته و بیپول از دنیا رفت، در حالی که هیچ کس قدر زحمات او را نشناخته بود، شارلوت همچنان در کنارش بود. و هنگامی که او را در گورستان مونت رویال به خاک سپردند، شارلوت خود را بر روی مزار او افکند و آن شب سرد زمستانی را همانجا به سر برد. او سه ماه بعد در چهارم می در سن ۷۱ سالگی بدرود حیات گفت و در کنار همسرش به خاک سپرده شد.
زندگی مشترک آنها ۵۸ سال تدوام یافت، که ظاهراً طولانیترین ازدواج در کانادا تا آن زمان بود و به تعریف کانادا به عنوان یک ملت واحد کمک کرد. داستان زندگی شارلوت در طبیعت بکر کانادا به همراه دیوید تامپسون توسط لین پلایتر در کتاب «موکاسن مایلز: سفرهای شارلوت اسمال، ۱۸۱۲ – ۱۷۹۹» به شکل مسحور کنندهای بازگو شده است.
عشقی ماندگار مثل سرفههای خشک و کوتاه
تامپسون در مقطعی از سفرهای خود در ۱۸۰۷، هنگام عبور از گذرگاه «Howse »در رشتهکوههای راکی، این طور مینویسد: «آبی که از بیشمار جویهای کوچک سرازیر میشد، به تدریج بالا آمد و نهر ما را به جویباری خروشان همراه با کف سفید تبدیل کرد که اسبها به دشواری از آن میگذشتند و باز بعد از ۲۰۰ تا ۳۰۰ یار از آن عبور میکردند و مردها با چسبیدن به دم و یال اسبها از آن میگذشتند و هر لحظه نیز ممکن بود آب آنها را با خود ببرد و غرق کند.»
آنچه تامپسون ننوشته است، آن است که شارلوت نیز در این سفر همراه آنها بود و از همین رودخانههای خطرناک میگذشت، در حالی که سه فرزند خردسال خود را نیز به همراه داشت.
شارلوت مانند چسب به تامپسون چسبید و تامپسون نیز به او. آنچه جالب است، عشقی است که مثل سرفههای کوتاه و خشک دستبردار نیست؛ عشقی که جای خود را پیدا میکند و هرگز نمیرود.