مادری درست چند ساعت پیش از عروسی دخترش در دریا غرق شد
ویکتوریا امون درست چند ساعت پیش از عروسی خود باخبر شد که مادرش هنگام موجسواری غرق شده است. او باید چکار میکرد؟
خانم آن ویتنبرگ از اتاوا پرواز کرده بود به ونکوور تا در عروسی دختر بزرگش شرکت کند. درست صبح روز عروسی، او و دختر کوچکترش تصمیم گرفتند تا برای موجسواری به لانگبیچ بروند. اما این رفتنی بیبازگشت بود، درست در روز عروسی.
حالا عروس که مادرش را درست چند ساعت پیش از عروسی از دست داده است چکار باید بکند؟ او کاری کرد که همه را شگفتزده ساخت.
این شماره آتش خانواده را از اینجا دانلود کنید
ویکتوریا امون هرگز تصور نمی کرد که عروسی او بدون حضور چنین مهمان مهمی بخواهد برگزار شود.
اما در روز یکشنبه، چند ساعت پیش از شروع مراسم، مادرش، آن ویتنبرگ، در یک سانحه غمانگیز موجسواری در سواحل جزیره ونکوور، غرق شد.
ویکتوریا حالا با انتخاب سخت و طاقتفرسایی روبرو بود، باید چکار کند؟ عروسی را ادامه بدهد یا آن را متوقف سازد؟ ویکتوریا تصمیم عجیبی گرفت.
روایت برادر دوقلو از خواهر
خانم آن ویتنبرگ ۵۲ ساله، که در اتاوا زندگی میکرد، از شرقیترین ناحیه کشور به غربیترین نقطه آن پرواز کرده بود تا در آن روز بزرگ، که دیدنش آرزوی هر مادری است، حضور داشته باشد.
پتدویله برادر دوقلوی خانم آن میگوید که خواهرش «یک دختر روستایی اهل دشت اتاوا» بود که بهصورت حرفهای ورزش میکرد.
او سه فرزند داشت: ویکتوریا امون که آن روز یکشنبه عروسی او بود، راشل خواهر کوچکتر و جاشوا تنها برادر.
دویله میگوید که خواهر او تنها یک سال بود که مجددا ازدواج کرده بود و برای رسیدن به تناسب اندام در عروسی شروع کرده بود به ورزش کردن: وزنه برداری، آموزش کراسفیت و دراگون بوتینگ.
او باوجود اینکه خیلی اهل ورزش بود ولی هرگز موجسواری نکرده بود.
آن روز شوم حادثه
برادر این زن میگوید: «خواهرزادهام راشل تعریف میکند که صبح عروسی او و مادرش تصمیم گرفتند تا برای موجسواری به توفینو در لانگ بیچ بریتیشکلمبیا بروند. در آنجا، راشل از روی برد به داخل آب میافتد، مادرش موفق شد تا او را نجات دهد و روی برد برگرداند، اما خودش داخل آب افتاد و موج او را برد. او دقیقا همان کاری را کرد که انتظار می رفت بهعنوان یک مادر انجام دهد. وقتی صحبت از فرزندان و خانوادهاش به میان می آمد، او فداکار بود. بنابراین، نجات دادن زندگی دخترش کاملا معنادار بود.»
به گفته شاهدان عینی، بلافاصله تماشاگران به طرف موجها هجوم بردند و او را از آب بیرون کشیدند، در ساحل کوشیدند تا با تنفس مصنوعی او را به زندگی بازگردانند، اما همه تلاشها بیفایده بود و آنها نتوانستند زندگی ویتنبرگ را نجات دهند.
تصمیم بزرگ ویکتوریا
کیلومترها دورتر از توفینو، ویکتوریا امون دختر این زن در حال تدارک آخرین مراحل پیش از عروسی است که خبر به او میرسد. او میگوید: «بسیار شرایط تحملناپذیری برای من بود. باید تصمیم میگرفتم که چکار کنم، من تصمیم گرفتم تا عروسی را ادامه بدهم. در آن لحظه به این فکر میکردم که این آرزوی زنی بوده که مرا بزرگ کرده است، من آروزی او را برآورده ساختم.»
ویکتوریا امون بعدا در یک پست پر احساس در فیسبوک نوشت: «آن شب چشمانم همچنان به دنبال او می گشت، ولی او آنجا بود. مادرم تمام شب مثل یک عقاب با ما پرواز کرد، واقعا شگفتانگیز بود.»
روز دوشنبه، ویکتوریا، که در ورنون زندگی میکند، از همه، بابت تلاشهایی که برای نجات جان مادر و خواهرش انجام دادند تشکر کرد.
وی گفت: «من از تمام کسانی که او را از آب بیرون کشیدند متشکرم. همچنین از همه کسانی که برای او دعا کردند، به خصوص از کسانی که از خواهرم مراقبت کردند.»
پاسخ به انتقادات: شرایط را درک کنید
اما تصمیم ویکتوریا برای ادامه عروسی از سوی برخی کاربران رسانههای اجتماعی با انتقاد روبرو شد، اما ویکتوریا از آنها خواست تا شرایطی که او در آن قرار داشت را درک کنند.
او در فیس بوک نوشت: «آن روز، سختترین روز زندگیام بود. اینکه من عروسی را ادامه دادم به این معنا نیست که مساله آسانی برایم بود. من او را بسیار دوست داشتم.»
ویکتوریا همچنین در همین پست فیسبوکی نوشت: «خطاب به همه کسانی که فکر می کنند ادامه دادن عروسی برای من آسان و قابل تحمل بود باید این را بگویم: لطفا این را بدانید که مادرم از اینکه میتوانست آنجا باشد و مرا در لباس عروسی ببیند بسیار هیجانزده بود. این همان چیزی بود که او میخواست و ما همه کاری را کردیم که او میخواست انجام دهیم.»
حرفهای همسر عزادار
آقای ویتنبرگ که یک سال پیش با خانم آن ازدواج کرده بوده او را زنی فوقالعاده توصیف میکند و میگوید: «با وجود اینکه ما فقط یک سال با هم زندگی کردیم ولی انگار همیشه همدیگر را میشناختیم. او زنی بود که همه او را دوست داشتند، با لبخندی که هرگز از روی لبش برداشته