شروع یک بیزینس جدید؟ ببینید واقعا آمادگی آن را دارید
اگر واقعا قصد دارید یک بیزینس را برای خودتان شروع کنید، اولین مرحله این است که ببینید آیا شما آمادگی آن را دارید؟ این سه پرسش را پاسخ بدهید تا خودتان را ارزیابی کنید
بسیاری از کسانی که به کانادا مهاجرت میکنند، به دلیل مشکلات ورود به بازار کار، به شروع یک بیزینس بهعنوان یک گزینه جدی نگاه میکنند. طبق یافتههای مرکز آمار کانادا درآمد ۵۴ درصد از مهاجران از طریق خوداشتغالی تامین میشود. این یعنی که از هر دو مهاجر حداقل یکی خوداشتغال است. یافته دیگری نشان میدهد که مهاجران نسبت به خود کاناداییها ۳۰ درصد بیشتر احتمال دارد که بیزینسی را شروع کنند.
آیا شما هم در فکر شروع یک بیزینس در کانادا هستید؟ اگر تا به حال تجربه شروع بیزینس را نداشتهاید، پس این مطلب را بخوانید تا ببینید شما آمادگی آن را اصلا دارید؟
به فکر این هستید که کسب و کار کوچکی برای خودتان راه بیاندازید؟ مسیر درستی را انتخاب کردهاید. اما قبل از آنکه بخواهید بیزینس خودتان را شروع کنید، باید به خیلی چیزها فکر کنید.
شروع یک بیزینس کوچک یکی از آن اتفاقات عظیمی است که زندگیتان را از این رو به آن رو میکند. چیزی شبیه به ازدواج است و ادارهی یک بیزینس کوچک، به همان میزان تعهد و اشتیاق نیاز دارد. درست مانند ازدواج، شما ۲۴ ساعت در روز و ۳۶۵ روز در سال، با بیزینستان زندگی خواهید کرد.
درست مانند هر رابطهی دیگر، بیزینس هم برای آنکه موفقیتآمیز باشد، نیاز به توجه و کار دارد. بالا و پایینها و غافلگیریهای خودش را هم خواهد داشت.
اما خبر خوب آنکه اگر مناسب این کار باشید و طرح و نقشهی درست و حسابی هم داشته باشید، شروع کسب و کار کوچکی که متعلق به خودتان باشد، میتواند رضایتبخشترین و مسرتانگیزترین تجربهی زندگیتان را رقم بزند.
در این مقاله، چهار جنبهی مختلف از شروع کسب و کارهای کوچک بررسی میشود، تا شما بتوانید تصمیم آگاهانهای بگیرید که آیا مناسب این کار هستید یا نه:
- پرسشهای اساسی دربارهی مدیریت یک بیزینس
- ویژگیهای یک کارآفرین
- توانمندیهای لازم برای گرداندن موفقیتآمیز یک بیزینس
- علل ناکامی بیزینسها
اجازه بدهید شروع کنیم.
شماره ۱۴۶ هفتهنامه آتش را از اینجا دانلود کنید
گام نخست: حالا آیا واقعا میخواهید این کار را بکنید؟
نخستین گام آن است که تحقیق کنید و ببینید که آیا شروع بیزینس برای شما مناسب هست یا نه؛ این که همسایه یا دوست یا همکار شما، یا هر کس دیگری، به شما بگوید باید بیزینس خودتان را شروع کنید، نباید ملاک باشد.
مهمترین ویژگی مورد نیاز برای شروع یک بیزینس شخصی، داشتن اشتیاقی سوزان برای انجام آن است.
آدمهای مردد یا بیعلاقه به درد ادارهی بیزینس نمیخورند. باید حقیقتا و از صمیم قلب بخواهید که رئیس خودتان باشید و رویایتان را به واقعیت تبدیل کنید و برای محصول و خدمات خودتان بازاریابی انجام بدهید.
به درون خود بنگرید و این سه سوال اساسی را بپرسید
۱- آیا حقیقتا میخواهید که مستقل عمل کنید و کسی باشید که همهی تصمیمها را میگیرد و همهی مسئولیتها را به دوش میکشد؟
بعضی آدمها برای کار کردن، به محیط «پیلهمانند»ی نیاز دارند که اشتغال به عنوان یک کارمند معمولی، بهتر میتواند این محیط را برای آنها فراهم آورد. روسا تصمیمهای مدیریتی را میگیرند، شما کار خودتان را انجام میدهید و در مقابل، (اگر بشود)، حقوق و مزایای ماهانهی خود را دریافت میکنید. مسئولیتهای شما و انتظارات روسا از شما به وضوح تعریف شده است.
ادارهی کسب و کار شخصی داستان کاملا متفاوتی دارد. شما خودِ شرکت هستید و بنابراین، موفقیت یا ناکامی بیزینس تماما به شما بستگی دارد. کسی نیست که به شما بگوید چکار باید بکنید یا چه تصمیمی باید بگیرید؛ «دستمزد» شما نیز بستگی به توانایی شما در جذب مشتری برای محصول یا خدماتتان دارد.
۲- آیا آمادگی سختکوشیها و فداکاریهایی را دارید که لازمهی شروع یک بیزینس کوچک است؟
همانطور که هر فرد باتجربهای به شما خواهد گفت، وقتی که به بیزینس خودتان میپردازید، دیگر خبری از ساعت کار هشت صبح تا پنج عصر نخواهد بود. مخصوصا در مرحلهی راهاندازی، که ممکن است چند ماه یا چند سال هم به طول انجامد، احتمالا خودتان مدیر و کارمند و مسئول پذیرش و متصدی حقوق و حسابدار و هر چیز مورد نیاز دیگری خواهید بود. این به معنای ساعتهای طولانی کار تا اواخر شب و خداحافظی با تعطیلات آخر هفته و مرخصیهای سههفتهای همراه با حقوق خواهد بود. در بیزینسهای خردهفروشی، شما ملزم خواهید بود که محل را در ساعات معمول بیزینس، باز نگه دارید.
البته در مراکز خرید، این میتواند به معنای باز بودن فروشگاه در ساعتهای اضافی، برای هماهنگی با ساعات کار مرکز باشد.
اگر خانوادهای دارید، آنها نیز میباید برای ساعتهای کاری اضافی شما آمادگی داشته باشند. مسلما بهترین راه برای مدیریت این موضوع، آن است که آنها را نیز در بیزینستان مشارکت بدهید. شاید همسرتان بتواند در پرداخت حقوق یا حسابداری به شما کمک کند. اگر بچههایتان به اندازهی کافی بزرگ هستند، آنها نیز میتوانند مشارکت کنند و احتمالا، در نهایت، بیزینس را از شما تحویل بگیرند.
۳- آیا از اعتماد به نفس و انضباط شخصی لازم برای اینکه استقامت به خرج بدهید و بنگاه اقتصادی خود را به موفقیت برسانید، برخوردار هستید؟
بیزینسهای اندکی یک شبه به موفقیت میرسند. برای ساختن یک کسب و کار موفق، به سختکوشی، صبر و استقامت نیاز است. بعضی از بیزینسها ظرف چند ماه به سودآوری میرسند، در حالیکه در سایر موارد، ایجاد پایهای از مشتریان ثابت و وفادار و خلق موفقیت به چند سال زحمت نیاز خواهد داشت.
ناکامیها و شکستها در ابتدای راه ناگزیر خواهد بود؛ باید مثل یک بازیکن کوارتربک باشید که به سرعت پاس یا دفاع ناتمام قبلی را به فراموشی میسپارید و با اطمینان خاطر توپ بعدی را بازی میکنید.
آتش: کوارتربک یکی از پستهای بازی فوتبال آمریکایی است. معمولا در هر تیم در هر بازی، فقط یک کوارتربک مشغول بازی است و شاید کلیدیترین پست تمام تیم باشد. کوارتربک وظیفهٔ پخش توپ را رو به جلو در هر بازی بر عهده دارد و از این جهت نقطه آغازین تهاجم علیه تیم مقابل است. کوارتربک باید تلفیقی از هوش بالا، چابکی، تیزبینی و قدرت را در بازی خود داشته باشد.
خب، آیا شما آمادگیاش را دارید؟
اگر به هر کدام از این سوالات پاسخ منفی دادهاید، احتمالا آمادگی این را ندارید که رئیس خودتان باشید. داستانهایی که دربارهی موفقیتهای یک شبه شنیدهاید … فقط داستان هستند. واقعیت این است که موفقیت با سختکوشی و در طول زمان به دست میآید. شما هم مسلما میخواهید که بیزینستان موفق باشد، اینطور نیست؟
اگر به هر سه سوال پاسخ مثبت دادهاید، در اینصورت در مسیر درستی قرار دارید.