سه سال است طلاق کانادایی گرفتهایم بروم ایران ممکن است نگذارد برگردم
گزارش سیبیسی از زندگی این زن ایرانی که پس از طلاق در کانادا نتوانسته طلاق ایرانی خود را ثبت کند و اگر به ایران سفر کند ممکن است دیگر نتواند به کانادا بازگردد
داستان زندگی این زن ایرانی حالا در رسانههای کانادا بازتاب یافته است. فریبا ناصر که ساکن بریتیش کلمبیاست ۶ سال پیش از همسرش جدا شده و ۳ سال است که آنها طلاق گرفتهاند. اما این طلاق در کانادا ثبت شده و طلاق ایرانی آنها انجام نشده است. حالا فریبا نمیتواند برای دیدن مادر بیمار و خواهرش، که دچار فلج مغزی است به ایران برود، چون ممکن است همسر سابقش که در ایران همسر قانونی اوست او را ممنوعالخروج کند و او نتواند دوباره به کانادا بازگردد.
این گزارشی است که خبرنگار آتش به نقل از CBC تهیه کرده است.
فریبا ناصر میگوید که گرفتار ازدواج ایرانی خود شده است، چون همسر سابقش حاضر نیست در مورد ثبت طلاق ایرانی همکاری کند، با آنکه تحت قوانین کانادا، سالهاست که آنها از هم طلاق گرفتهاند.
فریبا ناصر میگوید بدون طلاقی که در ایران به رسمیت شناخته شود، نمیتواند برای دیدن مادر و خواهرش به کشور خود باز گردد، چون میترسد شوهر سابقش مانع از بازگشت او به کانادا شود.
براساس گزارش سی بی سی، حق طلاق در ایران تنها در اختیار مردان است و زنان برای سفر به خارج از کشور نیاز به اجازه رسمی از همسرانشان دارند. از آنجا که خانم ناصر به لحاظ حقوقی هنوز هم در ایران متاهل به شمار میآید، همسر سابق او این اختیار را دارد که مانع از خروج او از ایران شود.
فریبا: من انسان آزادی نیستم
فریبا که از آپارتمانش در Burnaby با سیبیسی مصاحبه میکند، میگوید: «من انسان آزادی نیستم.» او همراه با پسر ۱۲ ساله و دختر ۱۴ سالهاش، در این آپارتمان زندگی میکنند.
«بعد از گذشت شش سال از پایان زندگی مشترکم، هنوز یک نفر هست که برای زندگی من تصمیم میگیرد.»
وکلایی که با پروندههای مشابه سر و کار داشتهاند، میگویند خانم ناصر اولین زن ایرانی ساکن کانادا نیست که در کشور خود، برای ثبت طلاق ایرانی خود دچار مشکل میشود.
آنها میگویند این پرونده نمایانگر محدودیت اقداماتی است که دادگاههای مدنی کانادا در مورد ازدواجهایی که ریشه در مجموعه اصول متفاوتی دارد، میتوانند انجام دهند.
لینا یوسفی، وکیل خانواده، میگوید: «هنگامی که با کسی ارتباط پیدا میکنید … و خارج از کانادا با او ازدواج میکنید، قانون تا حد مشخصی میتواند به داد شما برسد. بعد از این حد، ما دیگر کنترلی روی آن فرد نداریم؛ ما از طرف خودمان نمیتوانیم کاری انجام بدهیم. گاهی به معنای واقعی کلمه، شما میمانید و گزینههایی که در اختیارتان قرار گرفته است.»
روایت ۱۸ سال زندگی مشترک
فریبا ناصر و آرمین کریمینیا در سال ۱۹۹۴، در ایران ازدواج کردند. این زوج پس از آنکه دانشگاه بریتیشکلمبیا، در سال ۲۰۰۴، بورسیهای به کریمینیا اعطا کرد، به بریتیشکلمبیا نقل مکان کردند.
خانم ناصر، در حالیکه روی کاناپهی چرمی سیاهرنگی در اتاق نشیمن خود نشسته است، میگوید: «ما عاشق همدیگر بودیم.» او پس از جدا شدن Separation از همسرش در سال ۲۰۱۲، به این آپارتمان سهخوابه نقل مکان کرد. او ادعا میکند که کریمینیا در سالهای آخر زندگیشان، با او بدرفتاری میکرده است؛ ناصر میگوید شوهرش او را میزده و به او فحاشی میکرده است، حتی گاهی جلوی چشم بچههایشان.
ضرب و شتم همسر؛ اتهامی که منجر به تبرئه شد
کریمینیا در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۲ با اتهام ضرب و شتم و ایراد تهدید مواجه گشت، اما سال بعد تبرئه شد.
کریمینیا در مصاحبهای تلفنی به خبرنگار سیبیسی میگوید که «هرگز و هیچگاه» فریبا را نزده است.
در سال ۲۰۱۵، این زوج طلاق گرفتند.
فعلا به ایران نباید بیایی
فریبا مدت کوتاهی پس از گرفتن طلاق، برنامهریزی کرد تا برای دیدن مادر بیمار و خواهرش، که دچار فلج مغزی است، به ایران برود. اما وکیلش در ایران به او هشدار داد که اگر بدون ثبت طلاق ایرانی خود به آن کشور سفر کند، ممکن است دیگر نتواند از آنجا خارج شود.
او میگوید: «وکیلم به من گفت که نباید به ایران بروم.»
بر اساس قوانین ایران، وقتی که زنی ازدواج کرد، دیگر نمیتواند بدون رضایت شوهرش طلاق بگیرد، مگر آنکه مدارکی از سوءرفتار یا روابط نامشروع از او در دست داشته باشد.
فریبا در ایران شکایت و تقاضای طلاق کرد، اما درخواست او و همین طور فرجامخواهیاش رد شد، چون از نظر دادگاه واجد شرایط لازم نبود.
او میگوید: «خیلی وحشتناک بود. دو سه روز فقط گریه میکردم.»
فریبا سپس برای دریافت کمک به سیستم قضایی کانادا پناه آورد.
الزام دادگاه به طلاق ایرانی؛ حکمی که هنوز اجرا نشده است
او در ماه می ۲۰۱۸ موفق شد از دادگاهی در بریتیشکلمبیا حکمی بگیرد، که کریمینیا را ملزم میکرد تا پایان ماه جون، اسناد طلاق ایرانی را امضا کند.
کریمینیا تا به امروز از انجام این کار سر باز زده است.
خبرنگار سیبیسی مینویسد هنگامی که درمصاحبهای تلفنی، از او سؤال کردم که چرا هنوز اسناد را امضا نکرده است، او دلایل مختلفی را عنوان کرد، از جمله اینکه منابع مالی کافی ندارد و برای پیدا کردن وکیل، با مشکل مواجه است.
فریبا میگوید دیگر نمیداند چه کاری باید انجام بدهد و مطمئن نیست که کانادا ابزار دیگری برای کمک به او داشته باشد.
لینا یوسفی میگوید به عنوان وکیل خانواده، در ۱۰ سال گذشته دهها مورد طلاق را بین زوجهای ایرانی به سرانجام رسانده است.
او میگوید غیر معمول نیست که مردان در این مواقع سماجت به خرج بدهند، ولی به گفتهی او، معمولا با صدور رای دادگاه کوتاه میآیند.
این وکیل میگوید سیستم قضایی کانادا کار چندان دیگری نمیتواند برای فریبا انجام دهد، مگر آنکه در صورت ادامهی کریمینیا به نپذیرفتن حکم دادگاه علیه خود، او را تحت تعقیب قرار دهد.
او میگوید: «نمیتوانید دولتی خارجی را مجبور به انجام کاری کنید که مد نظر شماست.»
یوسفی چنین ادامه میدهد: «اگر کسی بخواهد مشکل درست کند و به همسر خود اجازه ندهد که در ایران آزادی داشته باشد، یا از حقوق خود برخوردار شود … شرایط طلاق ایرانی این امکان را به او میدهد که بزرگترین بازیها را در بیاورد.»
«این موضوع به معنای واقعی کلمه، نماد سوءاستفاده از قدرت تا آخرین حد است.»
فریبا میگوید با سایر زنانی که مثل او گرفتار شدهاند، احساس همدردی میکند.
او میگوید: «تا جایی که من میدانم، زنهای ایرانی خیلی زیادی هستند که همین مشکل من را دارند.»
«واقعا احساس بدی دارم … برای خانمها خیلی سنگین است که برای همیشه تحت کنترل همسرانشان باشند.»