دخترم میخواهد همه اموال من را بالا بکشد؛ رازهای مرد مهاجر چند میلیارد دلاری
فرانک استروناک ۶۲ سال پیش، یعنی سه سال پس از مهاجرت به کانادا، شرکت کوچکی را پایه گذاشت که الان ۱۷۴ هزار کارمند در ۳۳۸ کارخانه دارد و درآمد آن در سال ۲۰۱۸ معادل ۴۱ میلیارد دلار بوده است اما حالا آقای میلیارد درگیر یک پرونده حقوقی است؛ علیه دخترش
فهرست مطالب
- فرانک جوان به کانادا مهاجرت میکند و ثروتمند میشود
- پسر فرانک علاقهای به بیزینس پدر نداشت
- بلیندا شبیه پدرش بود و به دنبال قدرت
- شرکت مگنا به اوج میرسد؛ آغاز بلندپروازیهای فرانک
- بلیندا وارد سیاست میشود، عضو پارلمان
- فرانک از قدرت کنارهگیری میکند
- اوسیپ دوست است یا دشمن؟
- فرانک حزب سیاسی تاسیس میکند
- اختلافات خانوادگی شروع میشود؛ نزاع قدرت میان پدر و دختر
- فرانک به کانادا بازمیگردد
- تقسیم دارائیها: پیشنهاد ناموفق بلیندا به خانواده
- پرونده خانواده استروناک هنوز در جریان است
شرکت Magna یکی از بزرگترین کمپانیهای کاناداست که ۱۷۴ هزار کارمند در ۳۳۸ کارخانه، برای آن کار میکنند و درآمد این شرکت تنها در سال ۲۰۱۸ معادل ۴۱ میلیارد دلار بوده است. مگنا بزرگترین تولیدکننده قطعات خودرو در آمریکای شمالی است که بیامو، مرسدس بنز، فولکس و تسلا قطعات خودروهای خود را از آن تامین میکنند.
آقای فرانک استروناک ۶۲ سال پیش، یعنی درست ۳ سال پس از آنکه از اتریش به کانادا مهاجرت کرد این شرکت را پایه گذاشت، شرکتی کوچک که از یک مغازه شروع شده بود. پنج سال پیش یعنی در سال ۲۰۱۳ اعلام شده بود که ثروت او ۱۲ / ۳ میلیارد دلار است.
حالا این آقای میلیاردر مهاجر ۸۶ ساله با مشکل بزرگی روبروست؛ یک ادعای حقوقی به ارزش نیم میلیارد دلار علیه نزدیکترین عضو خانوادهاش، بلیندا دختر ۵۳ سالهاش.
آفای فرانک همیشه عاشق دخترش بوده و همیشه هوش و ذکاوت او را ستوده و برای تولد ۱۶ سالگیاش هدیهای خرید که دهان همه بازماند، یک کاماروی نقرهای Z-28 که به طور اختصاصی برای این دختر دردانه ساخته شده بود.
اما حالا میانه آنان شکراب است. ۵۰ وکیل از دو طرف دارند روی این پروندهها کار میکنند.
اما این ماجرا ضلع سومی هم دارد، آقای آلن اوسیپ ۵۶ ساله که زمانی دست راست آقای فیلیپ بود و حالا در این پرونده کنار دختر او ایستاده است.
خبرنگار آتش به نقل از رسانههای کانادا به ویژه Toronot Life این گزارش را نوشته است.
اواخر ماه اپریل امسال گلن هینی Glenn A. Hainey، قاضی دادگاه عالی انتاریو، جلسات استماع را طبق معمول در اتاق خود برگزار میکرد. دادخواهان یکی بعد از دیگری وارد اتاق میشدند و این آخرین جلسه استماع پرونده خانوادگی استروناک بود؛ پروندهای که باعث از هم پاشیدن یکی از ثروتمندترین خانوادههای کانادا شد.
این خانواده بر سر کنترل شرکت گروه استروناک (Stronach Group) اختلاف داشتند که شامل مجموعهای از مسئولیتها، شرکتها و عناوینی بود که فرانک استروناک Frank Stronach، ۸۶ ساله بعد از ترک شرکت مگنا پایهگذاری کرده بود.
اکتبر گذشته، بعد از یک میانجیگیری بینتیجه، فرانک ادعانامهای ۷۳ صفحهای علیه دختر ۵۳ سالهاش بلیندا Belinda Stronach و آلن اوسیپ Alon Ossip ۵۶ ساله تنظیم کرد. آلن روزگاری وکیل مالیاتی و نفر دست راست فرانک بود.
فرانک، دخترش و اوسیپ را که تحت حمایت او بودند، متهم به کلاهبرداری و تلاش برای تحت کنترل گرفتن ثروت خانوادگی و تقاضای ۵۰۰ میلیون دلار خسارت کرد.
بلیندا و اوسیپ اتهامات را رد کردند. همچنین فرانک درخواست کرده بود تا میزان اختیارات Trustee دخترش بلیندا و اوسیپ کاملا محدود شود.
بلیندا نیز ادعانامه خود را علیه پدر تنظیم کرد و حالا اعضای یکی از ثروتمندترین خانوادههای کانادا، علیه هم شکایت کرده بودند.
فرانک جوان به کانادا مهاجرت میکند و ثروتمند میشود
اما برای شروع این داستان پرماجرا اجازه بدهید بازگردیم به ۶۵ سال پیش، یعنی سال ۱۹۵۴، زمانی که فرانک استروناک ۲۱ ساله از اتریش به کانادا مهاجرت کرد. او سه سال بعد یک فروشگاه رنگ و ابزارآلات افتتاح کرد که رشد خیلی خوبی داشت و سریع تبدیل شد به شرکتی کم و بیش شناخته شده. شرکت در سال ۱۹۶۹ با شرکت دیگری بنام Magna Electronics ادغام شد.
همان سالها، فرانک مزرعهای در Beechwood واقع در آرورا خرید و مدتی بعد هم با زنی اتریشی به نام الفرید Elfriede ازدواج کرد. دخترشان بلیندا در سال ۱۹۶۶ به دنیا آمد و دو سال بعد آنها صاحب پسری به نام اندرو شدند.
تلاشهای شبانه روزی فرانک نتیجه داد و اواسط دهه ۷۰ شرکت مگنا اینترنشنال تبدیل به یکی از بزرگترین شرکتهای دنیا در زمینه تولید قطعات اتومبیل شد. سبک مدیریت او، سختگیرانه و همراه با خودکامگی بود.
پسر فرانک علاقهای به بیزینس پدر نداشت
فرانک خیلی زود فهمید که پسرش اندرو، تمایلی به ادامه راه او ندارد. فرانک به پسرش اجازه داد تا علایق خود را دنبال کند. اندرو علاقمند به کشاورزی بود و این علاقه، مهمترین بخش زندگی او را تشکیل داد. اندرو در سال ۱۹۹۷ ازدواج کرد و سه سال بعد صاحب دختری به نام سلنا شد. اندرو و همسرش بعدها جدا شدند ولی هرگز رسما طلاق نگرفتند. اندرو به کانتی پرنس ادوارد نقل مکان کرد و آنجا زمینهای وسیعی برای پرورش گاو خرید.
بلیندا شبیه پدرش بود و به دنبال قدرت
بلیندا اما مسیر متفاوتی را در پیش گرفت. او از موقعیت اجتماعی خانوادهاش استفاده میکرد. از نوجوانی همراه با پدر در رویدادهای عمومی شرکت حضور داشت. فرانک عاشق دخترش بود و زیبایی و هوش سرشار او را میستود. با وجود ثروت خانوادگی، فرانک دخترش را به دبیرستان عمومی در نیومارکت فرستاد. بلیندا به دانشگاه یورک رفت تا در رشته کسب و کار تحصیل کند، ولی بعد از یک سال دانشگاه را رها کرد تا همراه پدرش کار کند.
دو سال بعد، وقتی بلیندا ۲۲ ساله بود، فرانک او را به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره منصوب کرد. برای فرانک تحصیلات دانشگاهی اهمیتی نداشت و فقط به تلاش و فرمانبرداری افراد اهمیت میداد.
بلیندا در زمان یک تغییر بزرگ، وارد کسبوکار خانوادگی شد. شرکت به دلیل سقوط بازار سهام تقریبا نزدیک به ورشکستگی بود. بلیندا به سرعت در کار خود پیشرفت کرد و از مقام معاونت رئیس، به مقام مدیریت ارشد رسید. در دهه ۸۰ وارد رابطه عاشقانهای با Don Walker شد. حاصل این آشنایی دو فرزند به نامهای فرانک جونیور Frank Jr و نیکول Nicole بود. بلیندا و دان در سال ۱۹۹۵ از هم جدا شدند.
شرکت مگنا به اوج میرسد؛ آغاز بلندپروازیهای فرانک
در دهه ۱۹۹۰ شرکت مگنا موفقتر و سودآورتر از همیشه بود و مجله Forbes، مگنا را با فروش سالانه حدود ۱۰ میلیون دلار آمریکا، برترین شرکت قطعات اتومبیل نامید. همین زمان بود که سهام شرکت مگنا در بازار بورس نیویورک عرضه شد. در پشت صحنه، فرانک پدری مستبد بود و انتقاد را دوست نداشت.
به دنبال موفقیتهای شرکت، فرانک به دنبال تحقق رویاهای عجیب و بلندپروازانه خود بود. مثلا ساخت یک شهربازی خارج از شهر وین به نام «دنیای شگفتی» و خط هوایی لوکس مگنا ایر.
البته هیچ کدام به نتیجه نرسید. در انتهای قرن بیستم، فرانک شرکت Magna Entertainment Corp را پایهگذاری کرد تا کار خرید و توسعه مسیرهای مسابقه را انجام دهد. این شرکت موفق شد، ولی سهامداران مگنا موافق این پروژههای فرانک نبودند.
فرانک در دهه ۲۰۰۰ میلادی تراست خانوادگی استروناک را ایجاد کرد و اعضای خانواده خود را به عنوان افراد ذینفع این مجموعه نامگذاری کرد. فرانک میخواست امپراتوری که ایجاد کرده بود، در اختیار خانواده خود باقی بماند.
او همچنین خود را به عنوان «سوپرتراستی» منصوب کرد که این اختیار را داشت که سایر تراستیها را به قدرت برساند یا حذف کند.
بلیندا وارد سیاست میشود، عضو پارلمان
فرانک در سال ۲۰۰۱، بلیندا را مدیرعامل مگنا کرد. اما مدتی بعد، بلیندا شرکت مگنا را برای دنبال کردن برنامههای سیاسی خود رها کرد. او سال ۲۰۰۲ از سوی محافظهکاران کاندیدا شد و توانست به عنوان یکی از اعضای حزب محافظهکار وارد پارلمان شود. در انتخابات سال ۲۰۰۴ داخلی حزب محافظهکاران، بلیندا همراه تونی کلمنت رقبای استفان هارپر برای رهبری حزب بودند که هارپر پیروز این رقابت شد. بلیندا یک سال بعد یعنی در سال ۲۰۰۵ با یک چرخش پرهیاهوی سیاسی به سمت کابینه پاول مارتین نخست وزیر لیبرال وقت رفت. اما یک سال بعد که هارپر پیروز انتخابات شد، او مجبور شد تا دنیای سیاست را رها کند و دوباره به مگنا بپیوندد.
فرانک در این مدت با یک وکیل مالیاتی به نام آلون اوسیپ آشنا شد. بعد از چند ملاقات، فرانک او را به عنوان معاون رئیس منصوب کرد. بعد از این که بلیندا به مگنا برگشت، فرانک دور جدیدی از ماجراجوییهای پر خرج خود را شروع کرده بود؛ مثل تاسیس شرکت دوچرخهسازی الکتریکی یا نوشیدنی انرژیزا با طرح اتریشی که بعد از طی مرحله تست بازار، متوقف شد.
حتی فعالیتهای خیرخواهانهای هم انجام داد. فرانک پروژهای برای ساخت خانه برای ۳۰۰ بازمانده طوفان کاترینا را عملی کرد.
فرانک علائق خود در زمینه کشاورزی و پرورش اسبهای مسابقه را نیز ادامه داد و مزرعه بزرگ Adena Farms را در فلوریدای آمریکا پایهگذاری کرد. همچنین یک کارخانه کوچک فرآوری گوشت تاسیس کرد.
تاسیس باشگاه خصوصی گلف، توسعه ۱۲۰ سکونتگاه لوکس، تاسیس دو رستوران و ایجاد فروشگاههای زنجیرهای خردهفروشی برای فروش محصولات آدنا فارمز از دیگر پروژههایی بود که اجرا کرد.
ولی آدنا فارمز موفق نبود و سرمایههای زیادی را بر سر آدنا فارمز هدر داد. فرانک فقط میخواست برنامههای خود را اجرا کند و توجهی به توصیههای دیگران نداشت. بدون بیزینس پلن و تحقیقات بازار، کاری را شروع میکرد. فرانک حتی اگر پروژهها سودآور نبودند، برای آنها زیاد خرج میکرد.
یکی از پروژههای او ساخت تندیسی بود که در ابتدا هزینه آن ۶ میلیون دلار برآورد شده بود، ولی در نهایت ۵۵ میلیون دلار خرج برداشت.
فرانک از قدرت کنارهگیری میکند
ماه می سال ۲۰۱۰ بود که فرانک یکی از عجیبترین اقدامات در تاریخ تجارت کانادا را انجام داد و از بیشتر حق رای خود به عنوان سهامدار در ازای معاملهای به ارزش ۹۸۳ میلیون دلار صرف نظر کرد.
سال بعد، آلون اوسیپ معامله دیگری را ترتیب داد که فرانک در ازای دریافت ۷۰۰ میلیون دلار بیشتر، موافقت کرد تا باقی حق رای خود را نیز واگذار کند و در مقابل اختیار داراییهای مرتبط با مسابقات اسبسواری مگنا را در اختیار بگیرد.
بعد از این معاملهها، خانواده فرانک گروه استروناک را تشکیل دادند که برای مدیریت ثروت انبوه تراست و چهار کسب و کار اصلی آن شکل گرفت. یعنی مشاوره املاک و مستغلات، زمینهای مسابقه، کشاورزی و پرورش و تربیت اسبهای مسابقه.
اوسیپ دوست است یا دشمن؟
اوسیپ از آن زمان به بعد مورد توجه این خانواده قرار گرفت و بیش از ۵ درصد از سود گروه استروناک خارج از تراست خانوادگی به او تعلق گرفت. با رفتن فرانک و مدیر عامل شدن بلیندا، بلیندا چهره جدید خانواده استروناک شد. اگرچه او علاقمند به اسب نبود ولی سعی کرد ورزش رو به نزول مسابقات سوارکاری تروبرد را دوباره احیا کند. از طرف رسانهها برای مدرن کردن این ورزش، تشویق شد. با مدیریت بلیندا، این بخش از کسب و کار گروه استروناک به موفقیت رسید و در پنج سال درآمد آن دوبرابر شد و در سال ۲۰۱۷ درآمد آن به ۱ / ۱ میلیارد دلار رسید.
موفقیتهای بلیندا، فرانک را زیر سایه برده بود و او روز به روز بیشتر به کسب و کار شخصی خود یعنی آدنا فارمز علاقمند میشد.
بلیندا از طریق اوسیپ، تصمیم داشت که فرانک را به محدود کردن هزینههای آدنا فارمز راضی کند. اوسیپ و فرانک دوستان نزدیکی بودند ولی به مرور زمان تمایل اوسیپ از سمت فرانک به بلیندا تغییر جهت داد.
فرانک حزب سیاسی تاسیس میکند
فرانک در سال ۲۰۱۲ یک حزب سیاسی به نام Team Stronach هم در زادگاه خویش یعنی اتریش تاسیس کرد. او این حزب را با درآمد گروه استروناک تامین مالی میکرد و در نهایت توانست وارد پارلمان شود و با دستیابی به ۱۱ کرسی، پنجمین حزب بزرگ پارلمان اتریش شود.
فرانک به عنوان عضوی از مجلس قانونگذار، باید اطلاعات مالی خود را افشا میکرد. او در سال ۲۰۱۳ از همه سمتها و عناوین شرکتی خود در گروه استروناک استعفا داد، از جمله سمت خود به عنوان سوپرتراستی خانوادگی. او بلیندا را به جای خود منصوب کرد.
اوسیپ هم علاوه بر درآمد یک میلیون دلار سالانه، سهمی از داراییهای خانوادگی استروناک داشت و به عنوان تراستی انتخاب شده بود. فرزندان بلیندا یعنی فرانک جونیور و نیکول هم تراستی بودند. در نتیجه، تعادل قدرت در گروه استروناک به سمت بلیندا بود.
اختلافات خانوادگی شروع میشود؛ نزاع قدرت میان پدر و دختر
روزی که بلیندا به عنوان سوپرتراستی منصوب شد، اتفاق عجیبی افتاد.
وکیل گروه استروناک مجموعهای از اسناد بدون تاریخ آماده کرد که حاکی از استعفای نیکول و فرانک جونیور به عنوان تراستی بود و فرانک را دوباره به عنوان سوپرتراستی منصوب میکرد. این اسناد، مشکل اصلی این دعوای خانوادگی است. فرانک ادعا میکند که این اسناد را برای این درخواست کرده است که هر زمان که خواست، به جایگاه خود برگردد.
فرانک به کانادا بازمیگردد
فرانک در سال ۲۰۱۴ به کانادا برگشت و کار خود در آدنا فارمز را از سر گرفت و به خرید و فروش داراییهای گروه استروناک و خرج کردن برای کسب و کار خود پرداخت. کسب و کاری که هزینههای زیادی داشت.
فرانک فکر میکرد که اسناد انتصاب مجدد او، تاثیرگذار بوده است، در حالی که از نظر قانونی حق امضا نداشت. فرانک ادعا کرد که بلیندا و اوسیپ با نیت قبلی، این حقیقت را از او مخفی کرده بودند.
در سال ۲۰۱۵ فرانک، کلاب گلف آدنا را تاسیس کرد و همان سال بلیندا شرکت شخصی خود به نام Acasta Enterprises را پایهگذاری کرد. در دسامبر سال ۲۰۱۶، اوسیپ به فرانک اطلاع داد که گروه استروناک با مشکلات مالی رو به رو است و او باید در هزینههای آدنا، تجدید نظر کند و برای ادامه هزینهها باید با بلیندا، رئیس مجموعه توافقی امضا کند.
آن زمان بود که بلیندا به پدرش اعلام کرد که تلاش او برای انتصاب مجدد، بینتیجه بوده و او هیچ حق قانونی در این کسب و کار ندارد. در نهایت آنها برای هزینه کردن مقداری مشخص برای آدنا فارمز به توافق رسیدند، ولی این توافق یک ماه هم دوام نداشت.
بلیندا میگوید که پدرش پروژههایی شروع کرده بود که هزینههایی بیشتر از توافق آنها داشت. در نهایت، بلیندا تعدادی از پروژهها را لغو کرد و تعدادی از کارکنان آدنا فارمز را بدون اطلاع پدرش اخراج کرد و کنترل آدنا فارمز را به دست گرفت.
فرانک نیز از طریق بانک دسترسی بلیندا به برخی سرمایههایی که هنوز حق امضا داشت را مسدود کرد.
تقسیم دارائیها: پیشنهاد ناموفق بلیندا به خانواده
در آگوست سال ۲۰۱۷، بلیندا به اعضای خانواده پیشنهاد داد تا داراییها تقسیم شوند. ولی این پیشنهاد از طرف اعضای خانواده بیجواب ماند. این اختلاف خانوادگی ادامه داشت تا این که بلیندا جت لوکس شرکت را فروخت. همه خانواده و بیشتر فرانک، از این جت استفاده میکردند.
این کار باعث شد که فرانک رسما دادخواستی علیه اوسیپ و بلیندا و فرزندانش برای به دست گرفتن دوباره قدرت در کسب و کار را تنظیم کند، که منجر به ارسال شکایتهای دیگری از طرف اعضای خانواده از یکدیگر شد. اکنون چهار ادعای قابل توجه در دادگاه مطرح شده است و هیچکدام از اتهامات در دادگاه تایید نشده است.
پرونده خانواده استروناک هنوز در جریان است
بیش از پنجاه وکیل روی این پرونده کار میکنند تا این اختلاف و شکایت خانوادگی به نتیجه برسد. تمام اعضای این خانواده درگیر اختلافاتی شدهاند که ممکن است به نابودی این امپراطوری کوچک منجر شود.