دختری که زندگی در یک کلبه ساحلی را به زندگی در یک کاندوی شهری ترجیح داد
خیلیها هستند که دلشان میخواهد از شلوغی شهرهای بزرگ فرار کنند و به آرامش حومه شهرها یا روستاها پناه ببرند، اما به دلیل مشغلههای کاری و ضرورت نزدیکی محل زندگی به محل کار این امکان برایشان وجود ندارد. پاندمی کووید ۱۹ هر بدی که داشت، اما با جا انداختن سبک کار کردن از راه دور توانست عدهای از این افراد را به آرزویشان برساند. بهطوریکه، در ماههای اخیر نقلمکان از شهرهای بزرگ به حومهها بیشتر شده است
فهرست مطالب
- زندگی من در کاندویم در Leslieville پر از سرزندگی بود، اما همه چیز تغییر کرد
- وقتی ایده ترک کردن شهر و زندگی در یک مکان آرام سراغم آمد
- بیکاری و در خانه ماندن در قرنطینه
- در خانه ماندن، مرا به آشفتگیهای زندگی شهری حساس کرده بود
- تصمیم گرفتم رویای زندگی در حومه شهر را به واقعیت تبدیل کنم
- یک کلبه بانگالوی مدرن و زیبا نزدیک ساحل پیدا کردم
- کاندویم را با قیمت یک میلیون و ۱۵۰ هزار دلار فروختم
- کلبه من تا تورنتو ۲ ساعت و نیم فاصله دارد
- با زندگی در Grand Bend خانهام بزرگتر شده و هزینههایم کاهش پیدا کرده است
- کارم را بهعنوان مشاور و بهصورت فریلنسری ادامه خواهم داد
Kelly Barrett زندگی پر شروشوری در Leslieville داشت. او از سال ۲۰۱۵ یک کاندوی ۲ خوابه با چشماندازی خیرهکننده از افق شهری تورنتو خریده بود و به سبک زندگی خودش افتخار میکرد.
اما تابستان سال گذشته اتفاقی افتاد که هوس تغییر سبک زندگی را به سر او انداخت. ماجرا از این قرار بود که دو نفر از دوستان Kelly از دانتاون تورنتو به Collingwood نقلمکان کرده بودند و در یکی از قرارهای دوستانه، درباره آرامش محل زندگی جدیدشان حرف میزدند.
این صحبتهای دوستانه، جرقه ترک شهر و داشتن یک زندگی آرام و بیسروصدا را در ذهن Kelly زد.
او بعد از چند ماه به دلیل تعدیل نیرو در شرکت، بیکار شد و بعد هم که کرونا از راه رسید و کسبوکارها را تعطیل کرد. همه این اتفاقات باعث شد Kelly دنبال برآورده کردن آرزویش برود.
او در این مطلب، به شما میگوید که چه پروسهای را طی کرده تا توانسته این روزها به جای کاندویی در شهر، صاحب یک کلبه ساحلی شود.
اگر میتوانستم از خودِ جوانترم بپرسم که در این نقطه از زندگیام کجا قرار دارم، حدس میزدم که یک مادر شاغل خواهم بود و دور از مرکز شهر زندگی میکنم، شاید در حومه یا در Leaside یا در Lawrence Park، ولی زندگی من در حال حاضر، شرایط متفاوتی دارد.
زندگی من در کاندویم در Leslieville پر از سرزندگی بود، اما همه چیز تغییر کرد
من در سال ۲۰۱۵ کاندویی در Leslieville با قیمت ۷۸۰ هزار دلار خریدم. خانهای با 2 اتاق خواب و چشماندازی خیرهکننده از افق شهری تورنتو. آن زمان، مجرد بودم و زندگی اجتماعی فعالی داشتم.
به کنسرت و تماشای مسابقات ورزشی میرفتم و به سبک زندگی خودم افتخار میکردم.
در مورد بارها و رستورانهای جذاب و جدید در فیسبوک پست میگذاشتم و چشمانداز زیبای خانهام را در اینستاگرام به دیگران نشان میدادم.
وقتی به زندگی شهری خودم در آن زمان فکر میکنم، «سرزندگی» اولین کلمهای است که برای توصیف آن به ذهنم میرسد. نمیدانم از چه زمانی زندگیام شروع به تغییر کرد.
وقتی ایده ترک کردن شهر و زندگی در یک مکان آرام سراغم آمد
تابستان سال گذشته ۲ نفر از دوستانم از دانتاون تورنتو به Collingwood نقلمکان کردند.
آنها در مورد آرامش و دلچسب بودن محل زندگی جدیدشان حرف میزدند.
تجربه آنها مرا به فکر فرو برد که آیا من هم میتوانم برای داشتن یک زندگی آرام، شهر را ترک کنم یا خیر؟
در آن زمان، این ایده فقط یک فانتزی بود، ولی شروع کردم به تحقیق کردن در فضای آنلاین در مورد املاک Caledon، Collingwood، Eastern Townships در کبک.
بیکاری و در خانه ماندن در قرنطینه
من بهعنوان معاون ارشد موفقیت مشتری در یک استارتاپ فناوری مستقر در آمریکا مشغول به کار بودم و به خاطر شغلم چندین بار در ماه به آمریکا سفر میکردم.
کمی قبل از اینکه شهر قرنطینه شود، بهخاطر تعدیل نیرو بیکار شدم.
بدون تردید تجربه خیلی بدی بود، ولی با وجود متزلزل بودن آینده، من این کنترل را برای تصمیمگیری در مورد آینده و اینکه میخواهم زندگیام در آینده چگونه باشد، به دست آورده بودم.
به این فکر میکردم که شاید الان بهترین زمان برای فروش کاندویی است که در ۵ سال اخیر خیلی دوستش داشتم.
نگران بودم که بازار با مشکل مواجه شود و میخواستم پولم را حفظ کنم. علاوه بر این، در زمان قرنطینه احساس میکردم که در یک تنگ ماهی گیر افتادهام.
من یک واحد در ساختمانی که بین دو کاندوی دیگر قرار گرفته بود، در اختیار داشتم. اگر برای حفظ حریم خصوصی پردهها را پایین میکشیدم، احساس تنگناهراسی میکردم. با توجه به اینکه همه در آن روزها در خانههای خود بودند، وقتی پردهها را بالا میکشیدم احساس میکردم همه در کاندوهای مجاور به من خیره شدهاند.
در خانه ماندن، مرا به آشفتگیهای زندگی شهری حساس کرده بود
بعد از آن، وقتی کسبوکارها کمکم باز شدند، چیزهایی که قبلا از آنها صرفنظر میکردم، مثل سروصدا، ترافیک، ساختوساز و صدای جمعیت برایم اضطرابآور شدند. در خانه ماندن برای مدت طولانی مرا به آشفتگیهای زندگی شهری حساس کرده بود.
هر بار که خانهام را ترک میکردم و بعد به خانه برمیگشتم، احساس میکردم که به یک تعطیلات حسابی نیاز دارم.
تصمیم گرفتم رویای زندگی در حومه شهر را به واقعیت تبدیل کنم
در ماه جون به دیدن دوستانم در Grand Bend رفتم و از خوردن یک لیوان شراب در حیاط آرام آنها لذت میبردم. این درست همان زمانی بود که این انگیزه در من ایجاد شد تا رویای زندگی در حومه شهر را به واقعیت تبدیل کنم.
روزهای باقیمانده از آخر هفته را به بررسی کردن املاک منطقه گذراندم. آخرین باری که در Grand Bend حضور داشتم، دانشجو بودم و دنبال مهمانی گرفتن با دوستانم، ولی اکنون آنجا را از دید فردی حدودا ۴۰ ساله تماشا میکردم.
به جای پیدا کردن جدیدترین بارها، بیشتر دنبال این بودم که نزدیکترین شعبه Sobey’s را پیدا کنم. در MLS جایی را پیدا کردم که با قیمت ۶۷۵ هزار دلار لیست شده بود و برای بازدید به آنجا رفتم.
یک کلبه بانگالوی مدرن و زیبا نزدیک ساحل پیدا کردم
به قدری عاشق این خانه شدم که از driveway با مشاور املاک تماس گرفتم. این مکان بسیار جذاب با درختان بلندی احاطه شده بود و ۵ دقیقه پیاده تا یک ساحل خصوصی فاصله داشت.
این خانه، از بیرون یک کلبه بانگالوی دهه هشتادی است و فضای داخلی مدرنی دارد که بهتازگی بازسازی شده است. همان چیزی که دنبالش بودم. عاشق فضای بیرونی آن شدم و شومینه گازی، کف چوبی و وسایل استیل آن را پسندیدم.
کاندویم را با قیمت یک میلیون و ۱۵۰ هزار دلار فروختم
روز بعد با مشاور املاک ملاقات کردم و هفته بعد پیشنهادم را ارایه دادم. بعد از کمی چانه زدن، روی قیمت ۶۴۵ هزار دلار توافق کردیم، به شرطی که کاندویم در Leslieville را بفروشم.
خیلی زود کاندو را با قیمت یک میلیون و ۱۵۰ هزار دلار فروختم. این مبلغ، کمی پایینتر از مبلغ ارایهشده به دومین خریداری بود که از آن بازدید کرده بود.
مطمئن نیستم که چه عاملی به من اعتمادبهنفس داد تا چنین تصمیم بزرگی در زندگی بگیرم.بخشی از آن به این دلیل بود که با کار کردن از راه دور، راحتتر بودم، چون دنیا در حال حرکت بهسوی کار مجازی است.
در مورد اینکه در زمستان چه شرایطی خواهم داشت کمی نگران و البته، کنجکاوم.
کلبه من تا تورنتو ۲ ساعت و نیم فاصله دارد
اینجا ۲ ساعت و نیم تا تورنتو فاصله دارد و هر زمان که بخواهم به شهر سفر کنم، میتوانم در خانه دوستان و خانواده بمانم. در حال حاضر، دنبال این هستم که همسایهها و سایر افراد ساکن در منطقه را بشناسم.
قبل از این که به این کلبه نقلمکان کنم، مادرم به اینجا آمد تا خانه جدیدم را ببیند و به همراه هم این اتفاق را با یک نوشیدنی جشن گرفتیم. در آنجا بهصورت اتفاقی متوجه شدیم زوجی که در میز کناری نشسته بودند در محله جدید من زندگی میکردند و در مورد تفریحات منطقه توضیحاتی به ما دادند.
من برای مدتهای طولانی براساس شرایط کاری و روابط گذشتهام تصمیمگیری میکردم، اما این بار برای خودم و سگ ۳ سالهام که بسیار برایم مهم است، تصمیم گرفتم. میدانم که سگم از همه جای خانه جدید خوشش میآید.
با زندگی در Grand Bend خانهام بزرگتر شده و هزینههایم کاهش پیدا کرده است
مساحت خانه من با نصف قیمت خانه قبلی، ۲ برابر شده است و در زمینی نیمجریبی قرار دارد. فروش کاندو با قیمت یک میلیون و ۱۵۰ هزار دلار و همینطور، هزینههای کاهشیافته بهخاطر زندگی در Grand Bend در مقایسه با تورنتو، از نظر درآمد و مخارج، مرا انعطافپذیرتر کرده است.
کارم را بهعنوان مشاور و بهصورت فریلنسری ادامه خواهم داد
امکان دارد کارم را بهعنوان مشاور بهصورت فریلنسری ادامه دهم، ولی ممکن است در یک کتابفروشی هم شغلی پیدا کنم. زندگی این روزهای من شبیه به آغاز یک فیلم کمدی رمانتیک به نظر میرسد.
شاید یک فیلم کمدی درباره دختری اهل یک شهر بزرگ که به روستا مهاجرت میکند و متوجه میشود که هیچ ایدهای برای کنار آمدن با آن ندارد.
صادقانه بگویم که نمیدانم در آینده چه اتفاقاتی در انتظارم است، ولی برای فهمیدن آن هیجان دارم. سرانجام میتوانم شبها خوب بخوابم. اینجا واقعا آرام است. دقیقا همانچیزی است که میخواستم.
یک دیدگاه