این زوج از نسل دوم خانوادههای مهاجر، بیزینس خود را در دوران کرونا شروع کردند و موفق شدند
وقتی سایمون و کریستین میخواستند شغلهای پردرآمدشان را بهمنظور راهاندازی کسبوکار شخصیشان کنار بگذارند، نگران بودند که والدین چینیشان چه واکنشی نشان میدهند. چون والدین آنها بعد از مهاجرت به کانادا در کارهای سختی مانند کارگری مشغول شده بودند و حالا که فرزندانشان شغل مناسبی داشتند، نمیخواستند این شغلها را از دست بدهند. اما والدینشان از آنها حمایت کردند و حالا بعد از گذشت حدود یکسال، بیزینس آنها به جایی رسیده که توانستهاند ۴ کارمند استخدام کنند
فهرست مطالب
- مشکلاتی که برای خرید لباس بچه داشتیم ما را به فکر راهاندازی کسبوکارمان انداخت
- برای راهاندازی کارمان فقط به ۳ هزار دلار سرمایه نیاز داشتیم
- روشهایی که از طریق آنها توانستیم هزار لباس دست دوم جور کنیم
- دلیل اینکه نام فروشگاه خود را Beeja May انتخاب کردیم
- در چند ماه اول، ماهانه حدود ۵۰ سفارش داشتیم
- از ساعت ۹ صبح تا ساعت ۲ نیمه شب کار میکردیم
- در ماههای اول، حداکثر ماهیانه ۲ هزار دلار درآمد داشتیم
- آمدن پاندمی کرونا باعث شد فروش ما به شدت افزایش پیدا کند
- کرونا تصمیم ما برای ترک مشاغل تمام وقتمان را جلو انداخت
- والدینمان از تصمیم ما برای ترک شغلهایمان حمایت کردند
- قبل از استعفا از داشتن پسانداز مطمئن شدیم و هزینههایمان را هم کاهش دادیم
- وقتی که توانستیم ۴ کارمند استخدام کنیم
- کالاهایی که فروش نمیرود را به موسسههای خیریه اهدا میکنیم
- برنامههای جدیدی که برای ادامه کارمان داریم
کریستین از یک خانواده مهاجر چینی-ویتنامی و سایمون از یک خانواده مهاجر مالزیایی-چینی هستند. وقتی شارلوت، دختر آنها به دنیا آمد، یکی از مشکلاتی که ذهن والدینش را مشغول کرد، خرید لباس بود.
این زوج دوست نداشتند بخش قابل توجهی از درآمدشان را برای خرید لباسهای بچه که نهایتا چند ماه به تن او اندازه میشود، خرج کنند. بنابراین، تصمیم گرفتند سراغ خرید لباسهای دستدوم بروند. به همین دلیل، ایدهای برای کسبوکار پیدا کردند و تصمیم گرفتند بالاخره رویای کارآفرین شدن را در زمینه لباسهای دستدوم کودکان محقق کنند.
آنها در ماههای ابتدایی که فروشگاه آنلاین Beeja May را راه انداختند، به شغلهای تماموقت خود ادامه دادند، اما از راه رسیدن پاندمی و رونق گرفتن فروشگاههای آنلاین باعث شد زودتر از آنچه فکر میکردند شغلهایشان را رها کنند و درآمد سالانه ۴۰۰ هزار دلاری این شغلها را کنار بگذارند.
در این مطلب که در تورنتو لایف منتشر شده، از زبان خود این زوج میخوانید که چه روندی را طی کردند تا کسبوکارشان این روزها رونق گرفته است.
Simon Tan و Christine Trinh سال ۲۰۱۹ شرکت خود به نام Beeja May را با هدف فروش آنلاین لباسهای دستدوم نوزاد و کودک تاسیس کردند. آنها در طول روز در زمینه امور مالی و املاک و مستغلات نیز فعالیت دارند.
با همهگیری کرونا، تجارت آنها رونق گرفت. بنابراین، کریستین و سایمون، هر دو از شغل خود استعفا دادند و در مجموع ۴۰۰ هزار دلار درآمد سالانه را کنار گذاشتند تا کاملا خویشفرما باشند. آنها در ادامه توضیح میدهند که چگونه کار خود را انجام دادند.
مشکلاتی که برای خرید لباس بچه داشتیم ما را به فکر راهاندازی کسبوکارمان انداخت
کریستین: من ۱۶ سال پیش با سایمون آشنا شدم. او دوست دبیرستانی برادرم بود. ما از سال ۲۰۰۹ قرارهای دو نفره میگذاشتیم و ۵ سال پیش ازدواج کردیم.
وقتی دخترمان، Charlotte در ماه می سال ۲۰۱۸ متولد شد، من بهعنوان مدیر توسعه زمین در یک شرکت سرمایهگذاری املاک و مستغلات کار میکردم و سالانه بیش از ۱۰۰ هزار دلار درآمد داشتم.
ما میدانستیم که بچهها به چه سرعتی رشد میکنند و لباسهایشان کوچک میشود و از تاثیر محیطی مد سریع (Fast Fashion) آگاه بودیم. بنابراین، سعی کردیم تا آنجا که میتوانیم لباسهای دستدوم بخریم.
البته، رفتن به مغازههای اجناس دستدوم عملی نبود، چون مجبور بودم دخترم و تمام وسایلش را آماده كنم، او را روی صندلی مخصوص ماشین بنشانم، صندلی را در ماشین بگذارم، به مغازه بروم و در میان لباسها جستجو کنم.
در غیر این صورت، باید به Marketplace فیسبوک سر میزدم و در مورد اجناس دستدوم با آنها تماس میگرفتم.
در نهایت یا متوجه میشدم که آن کالا فروش رفته است و یا قرار ملاقاتی با فروشنده تنظیم میکردم و او مرا در لحظه آخر ناامید میکرد.
برای راهاندازی کارمان فقط به ۳ هزار دلار سرمایه نیاز داشتیم
سایمون: آن زمان من برای یک شرکت مالی در زمینه توسعه و تملک شرکتها با درآمد سالانه بیش از ۲۵۰ هزار دلار کار میکردم. همیشه دوست داشتم کمی کارآفرینتر باشم، بنابراین به فکر افتادیم که یک مغازه اجناس دستدوم را به یک تجارت آنلاین تبدیل کنیم. ما فقط به ۳ هزار دلار سرمایه نیاز داشتیم تا مغازه را رونق دهیم.
روشهایی که از طریق آنها توانستیم هزار لباس دست دوم جور کنیم
کریستین: در نوامبر ۲۰۱۸ یک پیج اینستاگرام راهاندازی کردیم تا جذب مخاطب کنیم. در این پیج، عکسهای مربوط به سبک زندگی و نمونههایی از لباسهایی که در وبسایت فروخته میشد را به اشتراک گذاشتیم.
ما برای خود هدفگذاری کردیم که تا زمان راهاندازی وبسایت در بهار، ۱۰۰۰ کالای آنلاین داشته باشیم. دوستان و خانواده، لباسهایی را اهدا کردند و از Marketplace فیسبوک هم کمی لباس خریدیم.
در ابتدا، کار بسیار دشوار و حجیمی بود زیرا ما واقعا نمیدانستیم چگونه قیمتگذاری کنیم. برای همین، زمان زیادی را در زیرزمین خانه خود در شرق تورنتو به بررسی و قیمتگذاری لباسها و ایجاد لیست کالاها اختصاص دادیم.
دلیل اینکه نام فروشگاه خود را Beeja May انتخاب کردیم
سایمون: کریستین در زمینه املاک و مستغلات فعالیت داشت و من در زمینه امور مالی کار میکردم. ما هرگز تجارت الکترونیکی انجام نداده بودیم و حتی شرکت نیز تاسیس نکرده بودیم. اما به هدف ۱۰۰۰ کالایی خود رسیدیم و در ساعت ۱۲ نیمه شب ۱۲ اپریل ۲۰۱۹ فروشگاه را راهاندازی کردیم.
نام فروشگاه خود را Beeja May گذاشتیم، زیرا «بیجا» معادل هندی کلمه «آغاز» و «می» ماه تولد دخترمان است. این استعارهای است از شروع جدیدی برای لباسهای بچهها و همچنین، برای ما که پدر و مادر میشویم و این تجارت را شروع میکنیم.
در چند ماه اول، ماهانه حدود ۵۰ سفارش داشتیم
کریستین: در روز اول، ۱۷ سفارش دریافت کردیم که عمدتا از سوی دوستان، خانواده و افرادی بود که ما را در شبکههای اجتماعی دنبال میکردند. در چند ماه اول، ماهانه بهطور متوسط حدود ۵۰ سفارش داشتیم.
مرخصی زایمان من در جون ۲۰۱۹ تمام شد و دوباره به کار تمام وقت خود برگشتم. موارد زیادی بود که باید مدیریت میشد.
از ساعت ۹ صبح تا ساعت ۲ نیمه شب کار میکردیم
سایمون: همیشه در تلاش بودیم که لباسهای بیشتری اضافه کنیم. از ساعت ۹ صبح تا ۵ بعدازظهر در محل کارم بودم. از ساعت ۶ بعدازظهر تا ۸ شب شام درست میکردیم و وقت خود را با شارلوت میگذراندیم.
سپس، وقتی او ساعت ۸ شب به خواب میرفت، تا ساعت ۱ یا ۲ نیمه شب کار میکردیم، قیمتگذاری میکردیم، عکس میگرفتیم و سفارشها را بستهبندی میکردیم.
کریستین: روزهای یکشنبه، فرزندمان را در ماشین مینشاندیم و ۶ ساعت در سراسر تورنتو میچرخیدیم و لباسها را برای فروش جمعآوری میکردیم. در زمانی که ما به کارهایمان میرسیدیم، او نیز غذا میخورد و میخوابید.
در ماههای اول، حداکثر ماهیانه ۲ هزار دلار درآمد داشتیم
سایمون: ما حداکثر ماهیانه ۲ هزار دلار درآمد به دست میآوردیم. اگر زمانی که من و کریستین صرف میکردیم را فاکتور بگیرید، ما قطعا از نظر مالی ضرر میکردیم. اما این برنامه جانبی ما بود و حالت سرگرمکنندگی داشت. بنابراین، به آن ادامه دادیم. با افزایش تعداد کالاها و حجم کار، خواهرزادهام، Danielle را استخدام کردیم تا بهصورت پارهوقت به ما در گرفتن عکسها کمک کند.
کریستین: ما از روند کار در چند ماه اول راضی بودیم. از اپریل تا آگوست، هر ماه بهطور مداوم حدود ۱۰ درصد پیشرفت میکردیم، اما به این زودیها تصمیم به ترک مشاغل اصلی خود نداشتیم. سپس کرونا همهگیر شد.
آمدن پاندمی کرونا باعث شد فروش ما به شدت افزایش پیدا کند
سایمون: نگران این بودیم که با توجه به همهگیر شدن بیماری، مردم از خرید لباسهای دستدوم بترسند یا به دلیل بیرون نرفتن، بهاندازه قبل نیازی به خرید لباس نداشته باشند، اما از آنجایی که همه مغازههای رقبای ما بسته شده بودند و مردم به شکل اینترنتی خرید میکردند، فروش ما به شدت افزایش یافت.
کریستین: از اپریل ۲۰۱۹ تا مارچ ۲۰۲۰ رشد ۵۰ درصدی در فروش داشتیم. سپس از اپریل تا می، این رشد ۵ برابر شد.سایمون: این بدان معنا بود که حجم کار ما نیز ۵ برابر افزایش پیدا کرد. بعضی روزها تا ساعت ۳ صبح بیدار بودیم و خدمات مشتری، بستهبندی سفارشها و چاپ برچسبهای ارسال را انجام میدادیم.
کریستین: مشاغل تماموقت ما دشوار بودند. چند ماه اول همهگیری کرونا طاقتفرسا بود، اما اصلا متوقف نشدیم. مانند این بود که ۷ روز هفته و ۲۴ ساعت شبانهروز کار میکردیم. در طول روز، اگر یک سفارش بزرگ ثبت میشد، با خود فکر میکردیم: آره! ۳۰ کالا! سپس همان شب، با خود میگفتیم: لعنتی! حالا باید ۳۰ کالا را پیدا و ارسال کنیم.
کرونا تصمیم ما برای ترک مشاغل تمام وقتمان را جلو انداخت
سایمون: برنامه دو ساله ما این بود که شغل خود را ترک کنیم و تمام وقت درBeeja May مشغول کار باشیم، اما کرونا همه چیز را تسریع کرد. ابتدا کریستین کار خود را ترک کرد.
کریستین: آخرین روز کاری من اول ماه می بود. من اول استعفا دادم، چون درآمد سایمون بیشتر از من بود. بنابراین، این کار از نظر مالی منطقی به حساب میآمد. مدتی طول کشید تا شجاعت لازم را برای ارسال ایمیل استعفا پیدا کنم.
من خیلی ریسکپذیر نیستم. داشتم شغلی را رها میکردم که قبلا به نظرم میرسید تا آخر عمر آن را انجام خواهم داد. خیلی ترسناک بود، اما میدانستم که این تصمیم درستی است، زیرا قلب من با Beeja May بود.
سایمون: فروش به رشد خود ادامه داد و به همین دلیل، ما در مورد اینکه من نیز استعفا دهم مطمئن شدیم. آخرین روز کاری من ۱۲ جون بود. با احتساب پاداشها، ما مجموعا یک دستمزد تقریبا ۴۰۰ هزار دلاری را رها کردیم.
والدینمان از تصمیم ما برای ترک شغلهایمان حمایت کردند
کریستین: نگران بودم مردم فکر کنند ما احمق بودیم که از شغلمان استعفا دادیم. هر دوی ما فرزند افراد مهاجر هستیم و والدینمان بهشدت تلاش کردند تا به جایگاهی که حالا نصیبمان شده است، برسیم. والدین من، چینی-ویتنامی و والدین سایمون، مالزیایی-چینی هستند.
سایمون: از اینکه این موضوع را به والدینمان بگوییم نگران بودیم، اما آنها از ما حمایت کردند.
کریستین: اینکه تجارت ما به خوبی پیش میرفت، کمککننده بود که آنها با این موضوع راحتتر کنار بیایند. همچنین، آنها میدانستند که من و سایمون افرادی هستیم که تا وقتی به موفقیت نرسیم دست از کار نمیکشیم.
مادرم کارگر کارخانه بود و پدرم همیشه کارهای یقه آبی (کارهای یدی) داشت. آنها در ذهن خود احتمالا فکر میکردند، وای، شما بچهها اینقدر درآمد دارید و واقعا میخواهید تمام آن را رها کنید؟ اما آنها بسیار حامی هستند.
گاهی اوقات کالایی داریم که باید همان شب ارسال شود، اما یک سوراخ ریز در درز لباس پیدا میکنم که قبلا متوجه آن نشده بودم. مادرم آن را برای من میدوزد. او برای مراقبت از بچه خیلی از اوقات در خانه ماست.
سایمون: از گفتن موضوع به پدر و مادرم مضطرب بودم، چون نمیخواستم آنها فکر کنند که من کارم را دور میاندازم. نگران ناامید کردن آنها بودم، اما میدانستم هر کاری را که میخواهم انجام دهم قبول میکنند. من در مقایسه با شغل قبلیام، از کارآفرینی خیلی بیشتر لذت میبرم.
قبل از استعفا از داشتن پسانداز مطمئن شدیم و هزینههایمان را هم کاهش دادیم
کریستین: قبل از استعفا، مطمئن شدیم که برای بیش از ۶ ماه پسانداز داریم تا بتوانیم از خانواده و دخترمان حمایت کنیم. ما هزینههای خود را نیز کاهش میدهیم. هیچ تعطیلات غیر منطقی را برنامهریزی نمیکنیم. البته، کرونا به رفع این وسوسه کمک میکند.
سایمون: در ماههای جون و جولای، فروش ما واقعا کاهش پیدا کرد. با خودمان فکر کردیم که چقدر بد شد، اما بعد از آن در ماه آگوست رکورد فروش را زدیم.
وقتی که توانستیم ۴ کارمند استخدام کنیم
از آنجا که کسبوکارمان در حال رشد بود، کالاهایمان را از زیرزمین خانه به یک انبار در Vaughan منتقل کردیم. ما همچنین ۴ کارمند پارهوقت دیگر استخدام کردیم تا در خرید، عکاسی و پردازش سفارشها به ما کمک کنند.
کالاهایی که فروش نمیرود را به موسسههای خیریه اهدا میکنیم
کریستین: در حال حاضر ماهیانه حدود ۵۰۰ سفارش میگیریم و حدود ۲۵۰۰ کالا خریداری میکنیم. معمولا حدود نیمی از آنچه که بهصورت آنلاین قرار میدهیم را میفروشیم.
همه موارد دیگر را به New Mom Project که یک موسسه خیریه مستقر در تورنتو برای خانوادههای مستضعف است، اهدا میکنیم.
ما همچنین، از زمان همهگیری کرونا کارتهای هدیه Beeja May را از طریق چندین سازمان خیریه کانادایی مانند New Mom Project و Mamas for Mamas به خانوادهها اهدا کردهایم.
در ماه اپریل نیز از هر سفارش، ۲ دلار به بانکهای غذایی کانادا کمک کردیم. ما میخواستیم شرکتی ایجاد کنیم که بازپرداخت در آن، بخشی از مدل کسبوکار باشد.
برنامههای جدیدی که برای ادامه کارمان داریم
سایمون: ما میخواهیم پیشرفت کسبوکارمان را ادامه دهیم. در حال حاضر، فقط در تورنتو خرید میکنیم، اما در حال شروع برنامهای هستیم که در آن پاکتهای مخصوصی را برای خانوادهها ارسال کنیم تا بتوانند کالاهای موجود خود را برای ما ارسال کنند.
کریستین: برنامه ما این است که با امید به آزاد کردن وقت بیشتر برای بودن در کنار دخترمان، به رشد تیم خود ادامه داده و تجارت خود را هم گسترش دهیم.
سایمون: ما میخواهیم برای والدینی که به دنبال راهی پایدار و معقول برای خرید لوازم کودکان خود هستند، کسبوکار مناسبی باشیم. البته، فعلا به این هدف نرسیدهایم، اما در حال رسیدن به آن هستیم.
[elfsight_pdf_embed id=”381″]
[elfsight_pdf_embed id=”387″]