چطور مرد مهاجر مصری شب کریسمس اهالی شهر خود را جاودانه کرد
مایکل حداد و همسرش هانا هر دو داروساز پس از مهاجرت از مصر به عنوان دلیوری پیتزا و کارمند کافیشاپ مشغول شدند اما حالا هر کدام یک داروخانه دارند. کریسمس که نزدیک شد مایکل کاری برای شهر خود کرد که جاودانه شد؛ هدیهای به ارزش ۲۵۰ هزار دلار
فهرست مطالب
- کلیسائی که به همت مرد مهاجر زندگی دوباره مییابد
- این اولین بار است کسی کلیسا را میخرد ولی کاربری آن را تغییر نمیدهد
- این مردم من را در میان خود پذیرفتند، من مدیون آنها بودم
- وقتی یک بیزینسمن صاحب کلیسا میشود
- مهاجرت از مصر؛ شروع با دلیوری پیتزا
- زندگی در کانادا یعنی بودن در گوشهای از بهشت
- هدیه فراموش نشدنی آقای مهاجر شهر هنسال به مناسبت کریسمس
مایکل حداد و همسرش هانا هر دو پیش از اینکه به کانادا مهاجرت کنند در مصر داروساز بودند. به کانادا که رسیدند مثل خیلی از مهاجران دیگر زندگی را از صفر ساختند. مایکل اول به عنوان پیک در Domino’s Pizza و بعدها در پمپ بنزین کار میکرد. هانا هم در Coffee Time به مشتریان سرویس میداد. اما آنها در ساعات بیکاریشان، تحصیلات خود را ارتقاء دادند تا توانستند مدرک خود را در کانادا بگیرند. حالا آنها هر کدام یک داروخانه دارند، مایکل در شهر کوچک هنسال و همسرش هانا در شهر لندن انتاریو که البته دو شهر فاصله زیادی با هم ندارند.
تا اینجای قضیه، داستانی است از موفقیت زوج مهاجر، مثل هزاران هزار مهاجر دیگری که به کانادا میآیند و کاخ آرزوهایشان را ذره ذره میسازند. اما یک اتفاق آقای مایکل مصری را در شهر خود شهره کرد و نامش را در این شهر جاودانه ساخت. این اتفاق هدیه ۲۵۰ هزار دلاری او به شهر هنسال در شب کریسمس بود.
این گزارش را با هم بخوانیم.
تندیس یوسف نجار و یکی از ۳ فرزانه در کلیسای Hensall United شکسته بود. تابلوی نقاشی ولادت هم در انباری آسیب دیده بود. خانم Tracey Cooper در حالی که در بین کلی وسایل و خردهریز نشسته است و برای برگزاری مراسم شب کریسمس آماده میشود میگوید: «از شوهرم خواستم تا با چسب سر عروسکها را بچسباند. عالی نمیشود ولی به هر حال از هیچی بهتر است».
از یک جعبه دیگر، حلقه جشن ظهور و سپس شمعها که با باتری کار میکنند بیرون میآید. کوپر و دوستانش محراب کلیسا را تزیین میکنند. حالا نوبت درخت کریسمس است. آنها یک درخت که در گوشهای تاریک از انباری افتاده پیدا میکنند، آن را کنار منبر قرار میدهند و با زرق و برقهای مخصوص جشن، برگهای مصنوعی گل بنت قنسول و تزیینات نقرهای، روح و زندگی دیگری به درخت میبخشند. آنها تلاش میکنند تا فضای خاصی در کلیسا ایجاد کنند.
کوپر میگوید: «میخواهیم اینجا محیط گرمی داشته باشد. این یک دوره جدید در زندگی کلیسا است و ما در تلاشیم تا به اینجا برسیم».
کلیسائی که به همت مرد مهاجر زندگی دوباره مییابد
شهر Hensall با حدود ۱۲۰۰ نفر جمعیت در غرب انتاریو قرار دارد. کلیسای Hensall United در این شهر کوچک در ماه نوامبر سال پیش رسما تعطیل شد اما با لطف و سخاوت یک مهاجر مصری، این کلیسا نجات یافت و درست در زمان کریسمس، زندگی دوباره پیدا کرد.
در زمانی که جوامع روستایی روزبهروز کوچکتر میشوند و کلیساهای شهرهای کوچک در حال تعطیل شدن هستند، کلیسای شهر هنسال، یک ناجی پیدا کرده است. کلیسای متحد کانادا United Church of Canada فقط در همین یک سال گذشته ۷ کلیسای خود را در جنوب غربی انتاریو از دست داده است، اما کلیسای هنسال یک ناجی غیرمنتظره دارد.
این کلیسای پروتستان ۱۳۱ ساله، در جامعهای که به تنوع مذهبی شناخته نمیشود، توسط یک کاتولیک رومی که از خاورمیانه آمده، در حال احیاست.
آقای Michael Haddad، داروسازی که طی ۸ سال اخیر در این شهر کار میکرده، پا پیش گذاشته است تا ساختمان کلیسا را بخرد. اینکه او این بنا را به عنوان مکانی برای عبادت بازگشایی میکند، داستانی غیرمعمول از تولد دوباره یک بناست.
این اولین بار است کسی کلیسا را میخرد ولی کاربری آن را تغییر نمیدهد
فروش یک کلیسا اتفاق نادری نیست و کلیساها معمولا برای کاربری دیگری استفاده میشوند یا ویران میشوند تا زمین آنها مورد استفاده قرار بگیرد. پدر روحانی Tom Dunbar، نماینده كلیسای متحد کانادا از Mitchell، شهری در نزدیكی هنسال به این معامله کمک میکند. او میگوید كه هرگز شنیده نشده است كه شخصی کلیسایی را بخرد، برای اینکه آن را به عنوان کلیسا نگه دارد.
حداد مبلغ ۲۵۰ هزار دلار برای این ساختمان پرداخت میکند. این قیمت در محدودهای قرار دارد که توسط ارزیابان ارائه شده است. این پیشنهاد توسط هیئت امنای هنسال یونایتد و مسئولان کلیسا تایید شده است و وکلا در حال تهیه مدارک لازم برای ارسال به کلیسای متحد کانادا هستند.
در بخشی از توافق نامه، حداد و همسرش Asteir Hanna این ملک را به پسر ۲۰ ساله خود Andrew واگذار میکنند. اگر اندرو علاقهای به حفظ آن نداشته باشد یا از دنیا برود، کلیسا به هیئت امنای آن باز میگردد.
این مردم من را در میان خود پذیرفتند، من مدیون آنها بودم
حداد ۵۸ ساله با لحنی دوستانه و محبتآمیز میگوید: «من هرگز یک سکه از پول خود را پس نخواهم گرفت. من به دو دلیل این کار را کردم. دلیل اول و اصلی من برای احیای کلیسا، دلیل مذهبی است و من به عنوان یک مسیحی وظیفه خود میدانم که یک کلیسای مسیح را باز نگه دارم؛ چرا که از شنیدن خبر تعطیلی کلیسا ناراحت شدم. دلیل دیگر من، به خاطر مردم هنسال است که واقعا از من حمایت میکنند. اگر من به عنوان یک خارجی به این شهر میآمدم و مردم میگفتند که از کسبوکاری شبیه کار من حمایت نمیکنند، ظرف یکی دو ماه اینجا را ترک میکردم. اما آنها از من استقبال کردند و قلب من برای این شهر میتپد. استقبال مردم بهگونهای بود که احساس کردم داروخانه از روز اول موفق خواهد شد».
حداد میگوید نگرانیهایی در مورد تخریب کلیسا داشته است. چون این شهر جمعیت مسنی دارد و ۲۰ درصد از جمعیت آن بالای ۶۵ سال هستند. به همین دلیل، ممکن است آنها نتوانند در مراسم کلیسای دیگری شرکت کنند. او میگوید: «تکلیف کسانی که نمیتوانند رانندگی کنند چه میشود؟ آنها چطور میتوانند در مراسم مذهبی شرکت کنند؟»
وقتی یک بیزینسمن صاحب کلیسا میشود
برنامه حداد این است که آخرین کلیسای هنسال را به یک مرکز اجتماعی تبدیل کند که هر فرقهای میتواند از آن برای عبادت استفاده کند. کلیه درآمدهایی که از طریق رویدادهای مختلف اجرا شده در کلیسا جمعآوری میشود، نیز صرف تعمیر و نگهداری کلیسا خواهد شد.
حداد در مقابل اتاق پوشیده از پنلهای چوبی ایستاده و با جدیت از روی نامهای شروع به خواندن میکند. لهجه خارجی او بعد از دو دهه زندگی در کانادا هنوز هم مشهود است. حداد، جملاتی از کتاب مقدس نقل میکند و از برنامههای خود برای اضافه کردن میزهای پینگپنگ و فوتبال دستی و برنامههایی که برای اجرای شبهای فیلم و شب بازی دارد تا از این طریق جوانان را به کلیسا جذب کند، صحبت میکند.
او همچنین توضیح میدهد که دوست دارد مدارس یکشنبه را، که زمانی در کلیسا رونق داشت، دوباره اجرا کند. او به شوخی بیزینس پلن خود را برای این کار توضیح میدهد و میگوید باید برای کلیسا پول درآورد، چون قبض آب و برق با دعا پرداخت نمیشود. مردم هم به شوخی او میخندند.
حداد میگوید: «این کلیسا میلیونها خاطره را در خود جای داده است. نمیتوانستم تصور کنم که یک کامیون بیاید و آن را از بین ببرد. این کلیسا یک میراث ارزشمند تاریخی است و در قلب اهالی هنسال جای دارد».
مهاجرت از مصر؛ شروع با دلیوری پیتزا
حداد و همسرش مجبور نبودند مصر را ترک کند. آنها هر دو در مصر داروساز بودند و زندگی خوبی داشتند، اما ماجراجو بودند و در عین حال که فعالیت سیاسی نداشتند، اما علاقمند بودند که در کشوری با آزادیهای بیشتر زندگی کنند.
آنها استرالیا و کانادا را برای مهاجرت در نظر داشتند، ولی این کانادا بود که به داروساز نیاز داشت. بنابراین، آنها در سال ۱۹۹۵ به کانادا رسیدند.
مایکل در آغاز به عنوان پیک در Domino’s Pizza و بعدها در پمپ بنزین کار میکرد. همسرش نیز در Coffee Time به مشتریان سرویس میداد. آنها در ساعات بیکاریشان، تحصیلات خود را ارتقاء دادند تا در کانادا مدرک بگیرند.
زندگی در کانادا یعنی بودن در گوشهای از بهشت
حالا آنها این احساس را دارند که در گوشهای از بهشت زندگی میکنند. حداد میگوید: «کانادا یک کشور زیبا و غنی است. حتی موقع رانندگی کردن به سمت خانه، وقتی تاریک و زمستان است، احساس سرخوشی دارید. ما خوششانس هستیم که در کانادا زندگی میکنیم».
هانا همسر حداد، داروخانه خودش را در لندن، شهری در انتاریو دارد. حداد نیز از سال ۲۰۱۱ بعد از کار کردن به عنوان کارمند در مکانهایی مثل Goderich و Exeter، داروخانه خودش را در هنسال راه انداخته است.
او میدانست که این شهر داروخانه کم دارد و صمیمت زندگی در شهرهای کوچک را دوست داشت. او بیشتر شبها ۴۵ دقیقه تا لندن رانندگی میکرد تا به همسرش بپیوندد. ولی زمانهایی که آب و هوا مساعد نبود در آپارتمانی بالای داروخانه هنسال میماند.
حداد بهطور مرتب در کلیسای کاتولیک سنت الیاس مارونیت در لندن شرکت میکند و در آنجا نیز مدیر و خزانهدار است. او همچنین یک مشاور مالی در کلیسای پرسبیتری آلمانارا در لندن (Almanarah Presbyterian Church) است. از این رو، جنبه تجاری دین را درک میکند.
هدیه فراموش نشدنی آقای مهاجر شهر هنسال به مناسبت کریسمس
حداد میگوید که اینجا را دوست دارد و به شهری که خیلی خوب با او رفتار کرده، وفادار است و همیشه آرزو داشته تا کاری را در قبال این شهر انجام دهد. او ادامه میدهد: «اما هیچ وقت احساس نمیکنم که دارم کاری بزرگ یا شگفتانگیز انجام میدهم. خدا مرا به دلیلی در این شهر قرار داده است و شاید این کار، همان دلیلی باشد که مرا به اینجا کشانده است».
او معتقد است: «شاید این کار، یک هدیه کریسمس برای این شهر دوست داشتنی است».
یک دیدگاه