آلیسا گریسون برای مادر شدن در انتظار شاهزاده و اسب نماند، حالا برای خانهدار شدن هم منتظر نمیماند
یک زن بلاگر ساکن تورنتو توانسته بعد از تعویض ۱۳ خانه در ۱۰ سال، خانهای را اجاره کند که به دلش نشسته باشد خانهای که در اینستاگرام آن را «بهشتی در هایپارک» معرفی میکند
فهرست مطالب
- بچهدار شدن با کمک اسپرم اهدایی
- اولین قدمها برای خانهدار شدن
- ماجرای پیدا کردن یک خانه بزرگ
- اما و اگرهای ساخت یک آشیانه
- چالش پسانداز و برنامهریزی مالی
- اشتراکگذاری تجربیات بارداری غیرسنتی در اینستاگرام
- شکستن باورهای رایج و یک ماجراجویی جذاب
- زندگی در هیچ شرایطی بی نقص نیست
- منتظر نماندن برای شاهزادهای سوار بر اسب سفید
آلیسا گریسون از آن زنانی نبود که منتظر شاهزادهای سوار بر اسب سفید بنشیند تا خرامان خرامان از راه برسد و خوشبختش کند. او آستینهایش را بالا زد تا زندگی جدیدی برای خودش بسازد. هرچند که مسیری متفاوت در پیش گرفت و خلاف جریان آب جامعه شنا کرد. آلیسا این روزها در اینستاگرام بهعنوان یک بلاگر حرفهای مشغول به فعالیت است و از خانه جدیدش با لقب «بهشتی در هایپارک» نام میبرد.
او در این گفتگو درباره بارداری غیرسنتی خود با کمک اسپرم اهدایی، ماجراهایی که برای پیدا کردن خانه از سر گذرانده و تجربیات خود بهعنوان یک مادر تنها صحبت کرده است.
برای Alyssa Garrison، یک مادر مجرد و یک بلاگر ساکن تورنتو، خانه فقط جایی نیست که در آن کلاهش را آویزان کرده و در انتهای روز، استراحت کند. خانه برای او کاخی برای نگهداری گنجینههایش است، جایی که در آن هر چیزی، کمی جادویی و سحرآمیز و یک تجلی فیزیکی از آن چیزی است که در مغزش میگذرد.
آلیسا گریسون، بلاگر مالک RAOP – Random Acts of Pastel، یک برند لایف استایل است که بر موضوعاتی مانند مد، زیبایی، طراحی و در برگرفتن همه رنگهای رنگینکمان بهویژه صورتی تمرکز دارد.
متاسفانه آلیسا در ۱۰ سال اخیر ۱۳ بار محل زندگی خود را تغییر داده است. بازار پرچالش منازل اجارهای در تورنتو، صاحبخانههای سهلانگار، سقفهای در حال فرو ریختن، همسایههای بد و هماتاقیهای نامناسب همگی از عواملی بودند که در این جابهجاییهای مکرر نقش داشتهاند.
او میگوید دلیل این همه جابهجایی، ترکیبی از مشکلات زندگی و مشکلات ساختمانهاست. با این وجود، آلیسا هرگز تردید نمیکند که حتی در خانههای اجارهای با سقفی که نم میدهد هم، رنگ و شادی را به محیط اضافه کند.
آلیسا در این مصاحبه، در مورد تجربههای خود در تبدیل شدن به یک مادر مجرد و اینکه چرا او زنان را تشویق میکند که برای بچه داشتن، برای خرید خانه و برای انجام هر آنچه که در زندگی دوست دارند منتظر همسر و شریک نمانند، صحبت کرده است.
او همچنین توضیح داده که منظورش از اینکه خانهاش را در اینستاگرام «بهشتی در هایپارک» نامیده دقیقا چیست.
بچهدار شدن با کمک اسپرم اهدایی
وقتی خانم گریسون ۲۷ ساله شد، به این نتیجه رسید که این آخرین سالی است که میتواند برای داشتن شریک زندگی صبر کند تا به رویایش که یک مادر جوان شدن بود، دست پیدا کند.
اینجا بود که او تصمیم گرفت اختیار امور زندگی را به دست خودش بگیرد و با کمک اسپرم اهدایی، یک پزشک و مجموعهای از دوستان و اعضای خانواده که از او حمایت و پشتیبانی میکردند، در روز مادر باردار شود.
اولین قدمها برای خانهدار شدن
قبل از اینکه این اتفاق بیافتد، او باید یک مساله مهم را حل میکرد و آن پیدا کردن یک خانه اجارهای مناسب در بازار پرنوسان تورنتو بود. او می گوید: «من این ایده را داشتم و برای رسیدن به آن تلاش میکردم، ولی فکر میکردم که آپارتمان، یک قطعه گمشده از این پازل باشد».
گریسون شک داشت که زندگی در کاندو برای او مناسب باشد، ولی تصمیم گرفت این کار را یک سال امتحان کند سپس احتمال خرید یک کاندو را مورد بررسی قرار دهد.
او در این باره میگوید: «میدانستم که نمیتوانم بیش از این پیش بروم و در کاندویی که مناسبم نیست بچهدار شوم. پیدا کردن یک آپارتمان خوب مهمترین قدمی بود که باید برای تحقق رویای خودم برمیداشتم».
ماجرای پیدا کردن یک خانه بزرگ
آپارتمان سیزدهمی که او یافت همان آپارتمان موردنظر بود و ۱۳ نقش عدد شانس را برای گریسون داشت. او از خانه بازدید کرد و یک نامه بلند و شخصی نوشت و برای صاحبخانه توضیح داد که چقدر این خانه برایش ارزش دارد.
صاحبخانه به او اطلاع داد که آپارتمان به تازگی اجاره رفته است، ولی نام آلیسا را به خاطر میسپارد تا اگر آپارتمانی خالی شد به او خبر بدهد. آلیسا، ناامید از اجاره کردن خانه، ایمیل را بست و انتظار نداشت دوباره پیامی از صاحبخانه دریافت کند. روز بعد صاحبخانه با او تماس گرفت و گفت که یکی از مستاجرانش در یک ساختمان دیگر همین الان به او اطلاع داده که قصد جابهجایی دارد.
هر دو خانه، قیمت یکسانی داشتند اما خانه دوم بزرگتر بود و برای آلیسا بسیار ایدهآل بهنظر میرسید. تنها نگرانی آلیسا این بود که مقدار زیادی فضای خالی در خانه داشت و نمیدانست چطور باید آنجا را پر کند.
آلیسا درباره این تجربه خود میگوید: «من برای این معامله کمی ترسیده بودم چون اجاره آن بیشتر از آن چیزی بود که تا به حال پرداخت کرده بودم. به یکی از دوستانم گفتم که اصلا نمیدانم باید با این اتاقهای اضافه چه کار کنم. حتی وسایل کافی برای پر کردن خانه ندارم. این خانه برای یک فرد مجرد بسیار بزرگ بود، اما دوستانم به من میگفتند اگر یک فضای خالی ایجاد کنی، دنیا آن را برای تو پر میکند».
اما و اگرهای ساخت یک آشیانه
گریسون با وجود اینکه رویای خانهدار شدن را در سر میپروراند، ولی انعطافپذیری اجارهنشینی را هم دوست دارد. خانواده او در West Coast زندگی میکنند و دوستانش در دان تاون تورنتو هستند.
او میگوید: «واقعا نمیدانستم کجا میخواهم خانه بخرم. من ایده خانهدار شدن را دوست دارم فقط به این خاطر که ثبات دارد و مجبور نیستید چند وقت یک بار دنبال خانه جدید باشید. ولی اول باید جایی را پیدا کنم که هرگز دلم نخواهد آنجا را ترک کنم».
البته، این تردیدها باعث نشد تا گریسون پسانداز نکند، چه برای خریدن خانه، چه برای پیدا کردن جایی بهمنظور ساخت یک آشیانه تا مرخصی دوران زایمان و رسیدگی به بچه را بگذراند.
چالش پسانداز و برنامهریزی مالی
آلیسا معتقد است: «من در خرج کردن پول بسیار بیملاحظه هستم. خیلی بیمسئولیت بودم و دوست داشتم دائم پول خرج کنم».
با این حال، او در سالهای اخیر، پسانداز کردن پول را به چالشی برای خود تبدیل کرده است و در این باره میگوید: «برنامهریزی مالی و تعیین هدف برای خرج کردن پول برای من به کاری عجیب و یک بازی سرگرمکننده تبدیل شده است. بزرگ شدن این شکلی است؟»
او هر وقت میخواهد چیزی بخرد، آن را در دستش میگیرد و از خود میپرسد آیا این کالا ارزش وقتی که برای به دست آوردن پول آن صرف شده را دارد؟
آلیسا ادامه میدهد: «از خودم میپرسم آیا اینجا همانجایی است که واقعا میخواهی بروی؟ آیا به شمع دیگری نیاز داری؟ بدون شک به شمع جدید نیاز ندارم».
تنها منبع درآمد خانواده بودن به یک چالش بزرگ برای گریسون بهعنوان یک مادر مجرد تبدیل شده است. او میگوید: «من نمیتوانم از کار مرخصی بگیرم چون این کار بر کل خانواده من تاثیر میگذارد و هیچکسی نیست که در این شرایط سخت از من حمایت کند».
اشتراکگذاری تجربیات بارداری غیرسنتی در اینستاگرام
امروز، گریسون از پیج اینستاگرام خود استفاده میکند تا تجربیاتش در مورد بارداری غیرسنتی خود را با دیگران به اشتراک بگذارد و خانوادههایی با والدین مجرد یا روشهای جایگزین برای مادر شدن را عادیسازی کند.
او معتقد است: «از بسیاری جهات من با زنان و مردانی که خانهدار شدن خود را تا زمان ازدواج یا پیدا کردن شریک زندگی به تاخیر میاندازند احساس نزدیکی میکنم. ولی حقیقت این است که زنان مجرد بسیار بیشتر از قبل، به دنبال خرید املاک و خانه برای خود هستند.»
با این حال او میگوید: «با وجود این، هنوز هم نوعی فشار اجتماعی وجود دارد که از زنان میخواهد تا قبل از برداشتن اولین قدمها برای خرید ملک، برای پیدا کردن شریک زندگی خود صبر کنند».
شکستن باورهای رایج و یک ماجراجویی جذاب
گریسون میگوید: «من قبلا به خودم میگفتم آیا نمیخواهی اولین خانه خود را با کسی دیگر بخری؟ مطمئنا این تجربه خاص و متفاوتی خواهد بود و فکر میکنم بسیاری از افراد هم در مورد این قضیه همینطور فکر میکنند. باوری که وجود دارد این است که شما باید این مراحل را طی کنید: ازدواج کنید، خانه بخرید و بعدا بچهدار شوید.»
او اضافه میکند: «ولی من فکر میکنم اگر کارها را طوری که خودتان دوست دارید و به ترتیبی که خودتان میپسندید، انجام دهید یک ماجراجویی جذاب خواهید داشت».
زندگی در هیچ شرایطی بی نقص نیست
وضعیتی که برای گریسون بهوجود آمده، کمک کرده که او بفهمد هیچ شرایطی لزوما کامل و بینقص نیست. او میگوید: «اگر شما صبر کنید تا همراه با یک شریک زندگی دارای فرزند شوید، همیشه این احتمال وجود دارد که رابطه شما پایان بیابد. شما میتوانید صبر کنید تا خانهای را همراه با کسی بخرید ولی ممکن است او از پرداخت اقساط صرفنظر کند.»
او ادامه میدهد: «من فکر میکنم ریسکی که کردهام کمتر سنتی است ولی لزوما ترسناکتر نیست».
منتظر نماندن برای شاهزادهای سوار بر اسب سفید
در نهایت، گریسون اعتقاد دارد که باید بهترین نوع زندگی را که از دستش برمیآید برای خودش و فرزندش بسازد. اگر کسی پیدا شود که این مسیر را با او طی کند، عالی خواهد بود ولی خانم آلیسا گریسون این پرسش را طرح میکند که: «چرا باید ما صبر کنیم؟ چرا نباید پیش برویم و زندگی را آنطوری که خودمان میخواهیم نسازیم؟ شاید بهتر این باشد که زندگی را به بهترین شکلی که میتوانیم جلو ببریم و بعدا اجازه دهیم تا کسی که با این شرایط جدید تناسب دارد وارد زندگیمان شود».